مهربانی سخت نیست

مهربانی سخت نیست

شیدا ملکی- مثل هر روز می‌نویسی و دغدغه‌ها و زخم‌ها هجوم می‌آورند به ذهنت و یکی بعد از دیگری ذهنت را گاه آرام و گاه آشفته می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی را مرور می‌کنی که تصویر ماشینی، همه معادلات ذهنی‌ات را به هم می‌ریزد. پشت ماشین نوشته: «اگر به غذا یا پوشاک نیاز دارید با این شماره تماس بگیرید». این عکس با همه عکس‌هایی که آدم‌ها از خنده‌ها و شادی‌هایشان می‌گیرند و با همه عکس‌هایی که هر روز از مهمانی‌های لوکس خود می‌گیرند، فرق می‌کند. آدم‌های این شهر چقدر مهربان شده‌اند این روزها. انگار آدم‌هایی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد هنوز هم خوب می‌دانند که مردم این شهر گرسنه‌اند این نوشته، آن هم پشت ماشینی شاسی‌بلند همه هیاهوی شهر را در ذهن خاموش می‌کند. راننده این ماشین هم می‌توانست شبیه دیگر صاحبان این سبک از زندگی جلوی ماشینش بایستد و عینک برندش را به چشم بزند و عکس بگیرد و زیر عکسش بنویسد: «همین الان یهویی با دوستامون». یادت می‌افتد بچه‌هایی که در خیابان آدامس و فال و گل می‌فروشند، یا همان نوجوان‌هایی که لباس‌شان برای سرمای زمستان و باران بهار مناسب نیست شاید با این شماره تلفن تماس بگیرند و بگویند: «الو، سلام. گرسنه‌ام...» با خودت می‌گویی خدایا آدم‌ها چقدر در این شهر گرسنه‌اند، چقدر سردشان می‌شود از لباس نداشتن و چقدر می‌میرند از محبت ندیدن. نه آدم‌ها فقط گرسنه نیستند، آدم‌ها دل‌شان دستی مهربان می‌خواهد که دست‌شان را بگیرد و بلندشان کند و کسانی اینجا دل‌شان تنگ شده برای مهربانی. در همین شهری که دیوارهایش هم این روزها مهربان شده‌اند، هنوز هم هستند آدم‌هایی که زندگی کردن را خوب بلد هستند، دلت تنگ می‌شوند و می‌گیردند برای بچه‌هایی که می‌دانی اگر مهربانی نباشد می‌میرند از گرسنگی و سرما. با شماره تلفنی که پشت ماشین نوشته تماس می‌گیری، هنوز بوق سوم نخورده که صدای مهربانی از پشت خط می‌گوید: «الو، مخلصم بفرمایید...» جا می‌خوری و در دلت می‌گویی مگر می‌شود کسی شماره تلفن غریبه‌ای را جواب دهد و بگوید: «مخلصم.» - «سلام، شما پشت ماشینتون نوشته بودید، اگه کسی به غذا یا پوشاک نیاز داره باهاتون تماس بگیره.» - «بله، درسته. اگه کمکی از من ساخته است، بفرمایید در خدمتتون هستم.» - «مگه شما می‌تونید به همه گرسنه‌های شهر کمک کنید که پشت ماشینتون همچین چیزی نوشتید!» - «تا جایی که بتونیم و کمکی از دستمون بر بیاد دریغ نمی‌کنیم. سعی خودمون رو می‌کنیم.» آرام و بدون اینکه حتی بپرسد، چرا این همه سوال می‌پرسی، فقط می‌خواهد کمک کند و هیچ سوال دیگری نمی‌پرسد. کوچه «گوته» روزنه‌ای برای مهربانی بهار تازه در شهر جوانه زده است و این‌گونه می‌نماید که هنوز هم امید هست. این را از هیاهو و شلوغی میدان شهدا و خیابان 17 شهریور می‌شود، فهمید؛ جایی که محل استقرار تیم کمک به نیازمندان برای غذا و پوشاک‌شان است. اینجا هم هستند بچه‌هایی که به جای کفش‌های مناسب، کفش‌های پاره‌ای پوشیده‌اند و پاشنه پای ظریفشان پینه بسته و سیاه شده است. زن جوانی کنار خیابان ایستاده و کودکش را چنان بغل کرده است که می‌شود فهمید بزرگ‌ترین و شاید تنها دارایی او در زندگی‌اش باشد. همه چیز بوی تهران قدیم را می‌دهد. حتی بوی نمی‌که از خانه‌های قدیمی بیرون می‌آید. زیر پوست این قدمت و شاید هم کهنگی، فقر دست و پا می‌زند و وقتی دست‌هایش را از زیر آوار برون می‌آورد، آدم‌های مهربان پلاک 21 کوچه گوته دست‌هایش را می‌گیرند و نامش را عوض می‌کنند. تا فقر تبدیل شود به امید و زندگی دوباره در طبقه دوم آپارتمانی که به تازگی «جمعیت پایان کارتن‌خوابی» اجاره‌اش کرده است، جاری شود. در اصلی آپارتمان باز است. از پله‌ها که بالا می‌روی بوی غذای خانگی مشامت را پر می‌کند و خیال می‌کنی شاید به خانه دوستی قدیمی آمده‌ای که برای ناهار از این ساعت روز تدارک دیده است و بوی غذایش تا کوچه هم می‌رسد. مردی حدودا 40 ساله به داخل آپارتمان دعوتت می‌کند و خوشامد می‌گوید. زن میانسالی در آشپزخانه، آشپزی می‌کند و اینجاست که می‌فهمی این بوی غذای مهربانی است که تا کوچه هم رسیده است. از دیوار مهربانی تا تغییر سبک زندگی علی حیدری، بنیانگذار و مبتکر دیوارهای مهربانی می‌گوید: فعالیت‌های مردمی ما با پخت 15 پرس غذای خانگی توسط همسرم و پخش کردن غذا بین عده‌ای از کارتن‌خواب‌های خیابان شروع بود. روزی که غذاها را برای اولین بار بین کارتن‌خواب‌ها پخش کردیم تاسوعا بود و کارمان هم شبیه همه مردمی بود که نذری پخش می‌کنند. تعداد زیاد افراد گرسنه و کارتن‌خواب کار را به جایی رساندند که به همراه دیگر دوستانمان و به یاری شهروندان انسان دوست این کار را با دیوارهای مهربانی، یخچال‌های مهربانی و در نهایت امروز با این شماره تلفن پشت ماشین‌هایمان ادامه دهیم.علی حیدری در ادامه درباره مرام نامه و قوانین انجمن «پایان کارتن‌خوابی» می‌گوید: ما می‌کوشیم بر این ویژگی منفی فائق آییم: «جایگزین کردن هر چیزی به‌جای عمل». ما می‌کوشیم برنامه‌ریزی‌مان معطوف به عمل باشد (و نه جایگزین عمل) و عمل‌مان مبتنی بر برنامه باشد. برنامه معطوف به عمل و عمل مبتنی بر برنامه باعث «توسعه آینده مشترک ما» خواهد بود. ما وظیفه داریم هر هفته یک اقدام انجام دهیم که از آن منفعت شخصی نمی‌بریم و صرفا فایده عمومی دارد. وی ادامه می‌دهد: از این پس خدا را همراه خود می‌دانیم؛ در همه شرایط؛ صف اتوبوس، ترافیک، دیدن تصاویر زندگی خصوصی افراد، قضاوت در مورد دیگران، سرچهارراه و... ما خودمان را موظف می‌دانیم ترک کنیم پارتی‌بازی، زرنگ‌بازی (عدم رعایت صف) و تقلب کردن و عدم صداقت را... از سویی دیگر، اخلاقیات را بالاتر از هر آیین و مکتبی می‌دانیم و سعی می‌کنیم به آن عمل کنیم. همچنین قول می‌دهیم خیابان را خانه خود و دریا را حوض خانه‌مان و جنگل را باغچه خانه‌مان بدانیم. زباله را در سطل‌زباله قرار دهیم، نه در کف خیابان و دریا و جنگل... ما تمرین می‌کنیم که تصمیم‌های مهم‌مان براساس تحلیل جامع«منفعت و هزینه» باشد و به صورت مکتوب فکر کنیم نه ذهنی و روی هوا. ما متعهد می‌شویم روزانه 10 دقیقه خلوت و سکوت و به آینده فکر کنیم و برنامه‌ریزی نماییم. ما خود را موظف می‌دانیم با دیگران به‌گونه‌ای رفتار کنیم که می‌پسندیم با ما رفتار شود. نقش شهرداری در دیوار‌های مهربانی فقط نصب لوگو روی دیوار است از سویی دیگر حیدری معتقد است با وجود اینکه طرح اولیه دیوارهای مهربانی و آغاز به کار اینچنین فعالیت‌هایی از سوی او بوده است دلیلی ندارد که انرژی خود و دوستانش را صرف حل‌وفصل این موضوع کند که چرا شهرداری در نمایش‌های خود این گونه نشان می‌دهد که همه فعالیت‌های انسان دوستانه از سوی این نهاد انجام شده است. این در حالی است که به گفته وی شهرداری حتی حاضر نشده است ساختمانی را به این گروه اختصاص دهد تا افراد بی‌خانمان در آنجا اسکان یابند. از همین رو ساختمان فعلی این انجمن مردمی ماهانه نزدیک به پنج میلیون تومان هزینه اجاره‌بها دارد که خود حیدری خیر آن را می‌پردازد در حالی که اگر ساختمانی برای کمک به آنها اختصاص داده می‌شد، این اجاره‌بها می‌توانست صرف کمک به نیازمندان شود. نباید فراموش کرد که انجمن‌ها و گروه‌های مردم نهاد تا هر اندازه‌ای هم که بتوانند فعالیت‌های خود را ادامه دهند، کمک نهادهای دولتی به آنها بسیار پراهمیت است و می‌تواند مشکلات را هر چه زودتر حل کند اما متاسفانه تا امروز این انجمن حتی نتوانسته است آرم طرح ترافیک برای عبور و مرور در مناطق طرح ترافیک شهرداری را دریافت کند. به اعتقاد حیدری، از آنجایی که تلاش این گروه مردم دوستانه برای حل کردن آسیب‌ها و زخم‌های جامعه است، حتی اگر نهادهای دولتی هم هیچ کمکی به این گروه نکنند با کمک خداوند و امید به زندگی بهتر می‌توان همه این مشکلات را حل کرد. کمک‌های مردمی هم کم نیست حیدری با وجود همه زخم‌هایی که در جامعه دیده است، هنوز هم آرام و بدون هیچ بغضی درباره جامعه حرف می‌زند و مصمم و باایمان می‌گوید: «پول زیادی نیاز نیست. کمک‌ها می‌رسد.» گوشی موبایلش در همین مدت دو ساعته شاید بیش از هشت بار زنگ خورد، تلفن‌های متفاوت و عجیب. پشت خط تلفن، پزشکی بود که برای پیگیری افراد تحت پوشش تماس گرفته بود، فرد خیری هم تماس گرفت خبر داد که 80،70 کارتن سیب برای افراد گرسنه به آدرس ساختمان می‌فرستد تا بین افراد نیازمند توزیع شود. دختر 14 ساله‌ای که پدرش او را می‌فروشد در ادامه از یکی از خاطرات تلخ این روزهایش می‌گوید: «در خیابان قدم می‌زدم که دختر 15-14 ساله زیبایی را دیدم که کنار جوب آب افتاده بود و از سرما می‌لرزید. لباس مناسبی به تن نداشت و گرسنه به نظر می‌رسید. تا مدت‌ها برایش غذا می‌بردیم و از آنجایی که قانون این اجازه را به گروه‌های خصوصی نمی‌دهد که افراد را به محل ساختمان انجمن ببرند نمی‌توانستیم دخترک را جابه‌جا و از او نگهداری کنیم. بعد از مدتی متوجه این موضوع شدیم که پدرش او در ازای دریافت پول به افرادی می‌داده که هر روز به او تجاوز می‌کرده‌اند... دختر بچه کوچکی که نزدیک به 30 بار در روز به او تجاوز می‌شد ....» هیچ وقت سیاسی نخواهم شد «بعد از 42 سال، این روزها تازه یاد گرفته‌ام که زندگی کردن یعنی چه.» حیدری این جمله را در حالی می‌گوید که نزدیک به 15 سال سابقه روزنامه‌نگاری در روزنامه‌ها و نشریات مختلف دارد. معتقد است زندگی با ارزش‌تر از آن است که مهربان نباشیم و به چیزی غیر از کمک کردن به یکدیگر فکر کنیم.اتاق لباس‌ها و اسباب‌بازی‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید: وقتی دوستان‌مان به اینجا می‌آیند تا لباس و وسیله بردارند هیچ‌وقت نباید کسی مزاحم آنها شود. خانواده‌ها به داخل اتاق می‌روند و در حد نیازشان از وسایل برمی‌دارند.او می‌گوید وقتی به کسی کمک می‌کنیم، نباید آبرویش را ببریم و دیگر تو هیچ حرفی برای گفتن نداری و باید سکوت کنی در مقابل مردی که قول شرط عقدش این بوده که هرگز سیاسی نشود و اگر به موقعیت اجتماعی خاصی رسید از آن موقعیت در هیچ زمینه‌ای سوءاستفاده نکند. پی‌نوشت: شماره‌تلفن انجمن پایان کارتن‌خوابی جهت کمک به نیازمندان 09121059062

شیدا ملکی- مثل هر روز می‌نویسی و دغدغه‌ها و زخم‌ها هجوم می‌آورند به ذهنت و یکی بعد از دیگری ذهنت را گاه آرام و گاه آشفته می‌کنند. شبکه‌های اجتماعی را مرور می‌کنی که تصویر ماشینی، همه معادلات ذهنی‌ات را به هم می‌ریزد. پشت ماشین نوشته: «اگر به غذا یا پوشاک نیاز دارید با این شماره تماس بگیرید». این عکس با همه عکس‌هایی که آدم‌ها از خنده‌ها و شادی‌هایشان می‌گیرند و با همه عکس‌هایی که هر روز از مهمانی‌های لوکس خود می‌گیرند، فرق می‌کند. آدم‌های این شهر چقدر مهربان شده‌اند این روزها. انگار آدم‌هایی که دست‌شان به دهان‌شان می‌رسد هنوز هم خوب می‌دانند که مردم این شهر گرسنه‌اند این نوشته، آن هم پشت ماشینی شاسی‌بلند همه هیاهوی شهر را در ذهن خاموش می‌کند. راننده این ماشین هم می‌توانست شبیه دیگر صاحبان این سبک از زندگی جلوی ماشینش بایستد و عینک برندش را به چشم بزند و عکس بگیرد و زیر عکسش بنویسد: «همین الان یهویی با دوستامون». یادت می‌افتد بچه‌هایی که در خیابان آدامس و فال و گل می‌فروشند، یا همان نوجوان‌هایی که لباس‌شان برای سرمای زمستان و باران بهار مناسب نیست شاید با این شماره تلفن تماس بگیرند و بگویند: «الو، سلام. گرسنه‌ام...» با خودت می‌گویی خدایا آدم‌ها چقدر در این شهر گرسنه‌اند، چقدر سردشان می‌شود از لباس نداشتن و چقدر می‌میرند از محبت ندیدن. نه آدم‌ها فقط گرسنه نیستند، آدم‌ها دل‌شان دستی مهربان می‌خواهد که دست‌شان را بگیرد و بلندشان کند و کسانی اینجا دل‌شان تنگ شده برای مهربانی. در همین شهری که دیوارهایش هم این روزها مهربان شده‌اند، هنوز هم هستند آدم‌هایی که زندگی کردن را خوب بلد هستند، دلت تنگ می‌شوند و می‌گیردند برای بچه‌هایی که می‌دانی اگر مهربانی نباشد می‌میرند از گرسنگی و سرما. با شماره تلفنی که پشت ماشین نوشته تماس می‌گیری، هنوز بوق سوم نخورده که صدای مهربانی از پشت خط می‌گوید: «الو، مخلصم بفرمایید...» جا می‌خوری و در دلت می‌گویی مگر می‌شود کسی شماره تلفن غریبه‌ای را جواب دهد و بگوید: «مخلصم.» - «سلام، شما پشت ماشینتون نوشته بودید، اگه کسی به غذا یا پوشاک نیاز داره باهاتون تماس بگیره.» - «بله، درسته. اگه کمکی از من ساخته است، بفرمایید در خدمتتون هستم.» - «مگه شما می‌تونید به همه گرسنه‌های شهر کمک کنید که پشت ماشینتون همچین چیزی نوشتید!» - «تا جایی که بتونیم و کمکی از دستمون بر بیاد دریغ نمی‌کنیم. سعی خودمون رو می‌کنیم.» آرام و بدون اینکه حتی بپرسد، چرا این همه سوال می‌پرسی، فقط می‌خواهد کمک کند و هیچ سوال دیگری نمی‌پرسد. کوچه «گوته» روزنه‌ای برای مهربانی بهار تازه در شهر جوانه زده است و این‌گونه می‌نماید که هنوز هم امید هست. این را از هیاهو و شلوغی میدان شهدا و خیابان 17 شهریور می‌شود، فهمید؛ جایی که محل استقرار تیم کمک به نیازمندان برای غذا و پوشاک‌شان است. اینجا هم هستند بچه‌هایی که به جای کفش‌های مناسب، کفش‌های پاره‌ای پوشیده‌اند و پاشنه پای ظریفشان پینه بسته و سیاه شده است. زن جوانی کنار خیابان ایستاده و کودکش را چنان بغل کرده است که می‌شود فهمید بزرگ‌ترین و شاید تنها دارایی او در زندگی‌اش باشد. همه چیز بوی تهران قدیم را می‌دهد. حتی بوی نمی‌که از خانه‌های قدیمی بیرون می‌آید. زیر پوست این قدمت و شاید هم کهنگی، فقر دست و پا می‌زند و وقتی دست‌هایش را از زیر آوار برون می‌آورد، آدم‌های مهربان پلاک 21 کوچه گوته دست‌هایش را می‌گیرند و نامش را عوض می‌کنند. تا فقر تبدیل شود به امید و زندگی دوباره در طبقه دوم آپارتمانی که به تازگی «جمعیت پایان کارتن‌خوابی» اجاره‌اش کرده است، جاری شود. در اصلی آپارتمان باز است. از پله‌ها که بالا می‌روی بوی غذای خانگی مشامت را پر می‌کند و خیال می‌کنی شاید به خانه دوستی قدیمی آمده‌ای که برای ناهار از این ساعت روز تدارک دیده است و بوی غذایش تا کوچه هم می‌رسد. مردی حدودا 40 ساله به داخل آپارتمان دعوتت می‌کند و خوشامد می‌گوید. زن میانسالی در آشپزخانه، آشپزی می‌کند و اینجاست که می‌فهمی این بوی غذای مهربانی است که تا کوچه هم رسیده است. از دیوار مهربانی تا تغییر سبک زندگی علی حیدری، بنیانگذار و مبتکر دیوارهای مهربانی می‌گوید: فعالیت‌های مردمی ما با پخت 15 پرس غذای خانگی توسط همسرم و پخش کردن غذا بین عده‌ای از کارتن‌خواب‌های خیابان شروع بود. روزی که غذاها را برای اولین بار بین کارتن‌خواب‌ها پخش کردیم تاسوعا بود و کارمان هم شبیه همه مردمی بود که نذری پخش می‌کنند. تعداد زیاد افراد گرسنه و کارتن‌خواب کار را به جایی رساندند که به همراه دیگر دوستانمان و به یاری شهروندان انسان دوست این کار را با دیوارهای مهربانی، یخچال‌های مهربانی و در نهایت امروز با این شماره تلفن پشت ماشین‌هایمان ادامه دهیم.علی حیدری در ادامه درباره مرام نامه و قوانین انجمن «پایان کارتن‌خوابی» می‌گوید: ما می‌کوشیم بر این ویژگی منفی فائق آییم: «جایگزین کردن هر چیزی به‌جای عمل». ما می‌کوشیم برنامه‌ریزی‌مان معطوف به عمل باشد (و نه جایگزین عمل) و عمل‌مان مبتنی بر برنامه باشد. برنامه معطوف به عمل و عمل مبتنی بر برنامه باعث «توسعه آینده مشترک ما» خواهد بود. ما وظیفه داریم هر هفته یک اقدام انجام دهیم که از آن منفعت شخصی نمی‌بریم و صرفا فایده عمومی دارد. وی ادامه می‌دهد: از این پس خدا را همراه خود می‌دانیم؛ در همه شرایط؛ صف اتوبوس، ترافیک، دیدن تصاویر زندگی خصوصی افراد، قضاوت در مورد دیگران، سرچهارراه و... ما خودمان را موظف می‌دانیم ترک کنیم پارتی‌بازی، زرنگ‌بازی (عدم رعایت صف) و تقلب کردن و عدم صداقت را... از سویی دیگر، اخلاقیات را بالاتر از هر آیین و مکتبی می‌دانیم و سعی می‌کنیم به آن عمل کنیم. همچنین قول می‌دهیم خیابان را خانه خود و دریا را حوض خانه‌مان و جنگل را باغچه خانه‌مان بدانیم. زباله را در سطل‌زباله قرار دهیم، نه در کف خیابان و دریا و جنگل... ما تمرین می‌کنیم که تصمیم‌های مهم‌مان براساس تحلیل جامع«منفعت و هزینه» باشد و به صورت مکتوب فکر کنیم نه ذهنی و روی هوا. ما متعهد می‌شویم روزانه 10 دقیقه خلوت و سکوت و به آینده فکر کنیم و برنامه‌ریزی نماییم. ما خود را موظف می‌دانیم با دیگران به‌گونه‌ای رفتار کنیم که می‌پسندیم با ما رفتار شود. نقش شهرداری در دیوار‌های مهربانی فقط نصب لوگو روی دیوار است از سویی دیگر حیدری معتقد است با وجود اینکه طرح اولیه دیوارهای مهربانی و آغاز به کار اینچنین فعالیت‌هایی از سوی او بوده است دلیلی ندارد که انرژی خود و دوستانش را صرف حل‌وفصل این موضوع کند که چرا شهرداری در نمایش‌های خود این گونه نشان می‌دهد که همه فعالیت‌های انسان دوستانه از سوی این نهاد انجام شده است. این در حالی است که به گفته وی شهرداری حتی حاضر نشده است ساختمانی را به این گروه اختصاص دهد تا افراد بی‌خانمان در آنجا اسکان یابند. از همین رو ساختمان فعلی این انجمن مردمی ماهانه نزدیک به پنج میلیون تومان هزینه اجاره‌بها دارد که خود حیدری خیر آن را می‌پردازد در حالی که اگر ساختمانی برای کمک به آنها اختصاص داده می‌شد، این اجاره‌بها می‌توانست صرف کمک به نیازمندان شود. نباید فراموش کرد که انجمن‌ها و گروه‌های مردم نهاد تا هر اندازه‌ای هم که بتوانند فعالیت‌های خود را ادامه دهند، کمک نهادهای دولتی به آنها بسیار پراهمیت است و می‌تواند مشکلات را هر چه زودتر حل کند اما متاسفانه تا امروز این انجمن حتی نتوانسته است آرم طرح ترافیک برای عبور و مرور در مناطق طرح ترافیک شهرداری را دریافت کند. به اعتقاد حیدری، از آنجایی که تلاش این گروه مردم دوستانه برای حل کردن آسیب‌ها و زخم‌های جامعه است، حتی اگر نهادهای دولتی هم هیچ کمکی به این گروه نکنند با کمک خداوند و امید به زندگی بهتر می‌توان همه این مشکلات را حل کرد. کمک‌های مردمی هم کم نیست حیدری با وجود همه زخم‌هایی که در جامعه دیده است، هنوز هم آرام و بدون هیچ بغضی درباره جامعه حرف می‌زند و مصمم و باایمان می‌گوید: «پول زیادی نیاز نیست. کمک‌ها می‌رسد.» گوشی موبایلش در همین مدت دو ساعته شاید بیش از هشت بار زنگ خورد، تلفن‌های متفاوت و عجیب. پشت خط تلفن، پزشکی بود که برای پیگیری افراد تحت پوشش تماس گرفته بود، فرد خیری هم تماس گرفت خبر داد که 80،70 کارتن سیب برای افراد گرسنه به آدرس ساختمان می‌فرستد تا بین افراد نیازمند توزیع شود. دختر 14 ساله‌ای که پدرش او را می‌فروشد در ادامه از یکی از خاطرات تلخ این روزهایش می‌گوید: «در خیابان قدم می‌زدم که دختر 15-14 ساله زیبایی را دیدم که کنار جوب آب افتاده بود و از سرما می‌لرزید. لباس مناسبی به تن نداشت و گرسنه به نظر می‌رسید. تا مدت‌ها برایش غذا می‌بردیم و از آنجایی که قانون این اجازه را به گروه‌های خصوصی نمی‌دهد که افراد را به محل ساختمان انجمن ببرند نمی‌توانستیم دخترک را جابه‌جا و از او نگهداری کنیم. بعد از مدتی متوجه این موضوع شدیم که پدرش او در ازای دریافت پول به افرادی می‌داده که هر روز به او تجاوز می‌کرده‌اند... دختر بچه کوچکی که نزدیک به 30 بار در روز به او تجاوز می‌شد ....» هیچ وقت سیاسی نخواهم شد «بعد از 42 سال، این روزها تازه یاد گرفته‌ام که زندگی کردن یعنی چه.» حیدری این جمله را در حالی می‌گوید که نزدیک به 15 سال سابقه روزنامه‌نگاری در روزنامه‌ها و نشریات مختلف دارد. معتقد است زندگی با ارزش‌تر از آن است که مهربان نباشیم و به چیزی غیر از کمک کردن به یکدیگر فکر کنیم.اتاق لباس‌ها و اسباب‌بازی‌ها را نشان می‌دهد و می‌گوید: وقتی دوستان‌مان به اینجا می‌آیند تا لباس و وسیله بردارند هیچ‌وقت نباید کسی مزاحم آنها شود. خانواده‌ها به داخل اتاق می‌روند و در حد نیازشان از وسایل برمی‌دارند.او می‌گوید وقتی به کسی کمک می‌کنیم، نباید آبرویش را ببریم و دیگر تو هیچ حرفی برای گفتن نداری و باید سکوت کنی در مقابل مردی که قول شرط عقدش این بوده که هرگز سیاسی نشود و اگر به موقعیت اجتماعی خاصی رسید از آن موقعیت در هیچ زمینه‌ای سوءاستفاده نکند. پی‌نوشت: شماره‌تلفن انجمن پایان کارتن‌خوابی جهت کمک به نیازمندان 09121059062