زهره بیدختی*- بهینهسازی مصرف انرژی به عنوان مقولهای مهم و اساسی سالهاست در کنار سایر اهداف و سیاستهای مهم کشور در جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطرح شده است. در واقع حدود 5/1 دهه از شکلگیری پایهها و اساس این مهم با ایجاد شرکت بهینهسازی مصرف سوخت میگذرد و طی این مدت بیاغراق میتوان گفت تنوع و تحول عظیم و بنیادی در شکلگیری، نهادینهسازی و متوجه کردن نگاهها به سمت بهینهسازی مصرف سوخت انجام شده است و همچنان نیز با شکلگیری و تعریف اهداف جدید و موثرتر به راه خود ادامه میدهد. در این میان در امر بهینهسازی مصرف انرژی، دو موضوع مهم که نیازمند توجه بیشتری است و چه بسا کمتر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته باشد، توجه به رویکردها و منطق اقتصادی موضوع بهینهسازی مصرف انرژی در کنار توجه به تجربیات بهینهسازی مصرف انرژی در کشورهای موفق و پیادهسازی برخی از این تجربیات منطبق با ساختار اقتصادی کشور ایران است. موضوع دوم بحث هدفمندی یارانههای انرژی میباشد که از زمان طرح و شکلگیری و اجرا، ظاهرا همراستا با برنامههای بهینهسازی مصرف انرژی بوده است اما به نظر میرسد که اختلاط بحث هدفمندی یارانهها با بهینهسازی انرژی بعضا جنبههای منفی نیز داشته است. حرکت در جهت اعمال سیاستهای قیمتی (آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و خصوصا فرآوردههای نفتی) بدون توجه به سایر راهکارها و سیاستهای غیرقیمتی در گذشته، باعث شده در برخی نگاهها، موضوع مهم بهینهسازی و صرفهجویی در مصرف انرژی صرفا تحت عنوان بهانهای برای حذف یارانهها، خود را نمایان کند بنابراین این خطر وجود خواهد داشت که این مهم کمی از مسیر اصلی خود منحرف شود. این در حالی است که مقوله اساسی بهینهسازی مصرف انرژی، میتواند خود به تنهایی اهرمی قوی برای دستیابی به اهداف هدفمندی یارانههای انرژی باشد و به گونهای درست بتوان بدون تغییر در رفاه مصرفکننده و حتی با افزایش طرح رفاه زمینه را برای آزادسازی قیمتها و اجرای درست هدفمندی، فراهم کند.توجه به اعمال راهکارهای غیرقیمتی این امتیاز مهم را به همراه خواهد داشت که به دنبال اجرای گسترده آن، تدریجا و متناسب زمینه برای اصلاح قیمتها نیز فراهم میشود به نحوی که وقتی سهم انرژی در تولید کاهش یابد، بنگاهها بدون اینکه کل هزینه انرژی آنها چندان افزایش یابد، خواهند توانست قیمتهای بالاتر انرژی را تحمل کنند. مصرفکنندگان نیز با به کارگیری تکنولوژیهای روز و کارا در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی در بخشهای مختلف، اجرای قوانین و مقررات مرتبط با بهینهسازی خصوصا در بخش دولتی به عنوان الگوی مصرف، ضمن کاهش هزینههای پرداخت بابت انرژی، مسلما سطوح بالاتری از رفاه را تجربه خواهند کرد. مسلما دستیابی به این اهداف، مستلزم توجه به موضوع پیادهسازی سیاستها و راهکارهای غیرقیمتی و حمایتهای دولت برای به کارگیری و ارتقای تکنولوژی تجهیزات انرژیبر در بخشهای مختلف و جایگزینی سایر نهادههای تولید از جمله نیروی کار و سرمایه به جای نهاده انرژی با رعایت منطق اقتصادی خواهد بود. موفقیت هر چه بهتر و نگاه عمیقتر به موضوع بهینهسازی انرژی، در گرو نگاه دولت (به عنوان تولید و عرضهکننده حاملهای انرژی در کشور) به پروژههای بهینهسازی انرژی به عنوان یک پروژه تولیدی خواهد بود به گونهای که طرحهای توسعه یا تولید انرژی زمانی برایش توجیه بالایی خواهد داشت که امکان انجام پروژه آلترناتیو دیگری برای آزاد کردن همان میزان انرژی از طریق صرفهجویی وجود نداشته باشد. * کارشناس ارشد بهینهسازی مصرف سوخت
زهره بیدختی*- بهینهسازی مصرف انرژی به عنوان مقولهای مهم و اساسی سالهاست در کنار سایر اهداف و سیاستهای مهم کشور در جهت دستیابی به رشد اقتصادی مطرح شده است. در واقع حدود 5/1 دهه از شکلگیری پایهها و اساس این مهم با ایجاد شرکت بهینهسازی مصرف سوخت میگذرد و طی این مدت بیاغراق میتوان گفت تنوع و تحول عظیم و بنیادی در شکلگیری، نهادینهسازی و متوجه کردن نگاهها به سمت بهینهسازی مصرف سوخت انجام شده است و همچنان نیز با شکلگیری و تعریف اهداف جدید و موثرتر به راه خود ادامه میدهد. در این میان در امر بهینهسازی مصرف انرژی، دو موضوع مهم که نیازمند توجه بیشتری است و چه بسا کمتر مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته باشد، توجه به رویکردها و منطق اقتصادی موضوع بهینهسازی مصرف انرژی در کنار توجه به تجربیات بهینهسازی مصرف انرژی در کشورهای موفق و پیادهسازی برخی از این تجربیات منطبق با ساختار اقتصادی کشور ایران است. موضوع دوم بحث هدفمندی یارانههای انرژی میباشد که از زمان طرح و شکلگیری و اجرا، ظاهرا همراستا با برنامههای بهینهسازی مصرف انرژی بوده است اما به نظر میرسد که اختلاط بحث هدفمندی یارانهها با بهینهسازی انرژی بعضا جنبههای منفی نیز داشته است. حرکت در جهت اعمال سیاستهای قیمتی (آزادسازی قیمت حاملهای انرژی و خصوصا فرآوردههای نفتی) بدون توجه به سایر راهکارها و سیاستهای غیرقیمتی در گذشته، باعث شده در برخی نگاهها، موضوع مهم بهینهسازی و صرفهجویی در مصرف انرژی صرفا تحت عنوان بهانهای برای حذف یارانهها، خود را نمایان کند بنابراین این خطر وجود خواهد داشت که این مهم کمی از مسیر اصلی خود منحرف شود. این در حالی است که مقوله اساسی بهینهسازی مصرف انرژی، میتواند خود به تنهایی اهرمی قوی برای دستیابی به اهداف هدفمندی یارانههای انرژی باشد و به گونهای درست بتوان بدون تغییر در رفاه مصرفکننده و حتی با افزایش طرح رفاه زمینه را برای آزادسازی قیمتها و اجرای درست هدفمندی، فراهم کند.توجه به اعمال راهکارهای غیرقیمتی این امتیاز مهم را به همراه خواهد داشت که به دنبال اجرای گسترده آن، تدریجا و متناسب زمینه برای اصلاح قیمتها نیز فراهم میشود به نحوی که وقتی سهم انرژی در تولید کاهش یابد، بنگاهها بدون اینکه کل هزینه انرژی آنها چندان افزایش یابد، خواهند توانست قیمتهای بالاتر انرژی را تحمل کنند. مصرفکنندگان نیز با به کارگیری تکنولوژیهای روز و کارا در زمینه بهینهسازی مصرف انرژی در بخشهای مختلف، اجرای قوانین و مقررات مرتبط با بهینهسازی خصوصا در بخش دولتی به عنوان الگوی مصرف، ضمن کاهش هزینههای پرداخت بابت انرژی، مسلما سطوح بالاتری از رفاه را تجربه خواهند کرد. مسلما دستیابی به این اهداف، مستلزم توجه به موضوع پیادهسازی سیاستها و راهکارهای غیرقیمتی و حمایتهای دولت برای به کارگیری و ارتقای تکنولوژی تجهیزات انرژیبر در بخشهای مختلف و جایگزینی سایر نهادههای تولید از جمله نیروی کار و سرمایه به جای نهاده انرژی با رعایت منطق اقتصادی خواهد بود. موفقیت هر چه بهتر و نگاه عمیقتر به موضوع بهینهسازی انرژی، در گرو نگاه دولت (به عنوان تولید و عرضهکننده حاملهای انرژی در کشور) به پروژههای بهینهسازی انرژی به عنوان یک پروژه تولیدی خواهد بود به گونهای که طرحهای توسعه یا تولید انرژی زمانی برایش توجیه بالایی خواهد داشت که امکان انجام پروژه آلترناتیو دیگری برای آزاد کردن همان میزان انرژی از طریق صرفهجویی وجود نداشته باشد. * کارشناس ارشد بهینهسازی مصرف سوخت