تفاوت‌های اساسی صاحبان اندیشه‌های بکر و درخشان با مدعیان نبوغ و دانش فراوان

تفاوت‌های اساسی صاحبان اندیشه‌های بکر و درخشان با مدعیان نبوغ و دانش فراوان

نقی آقالو - این ادعا که هم‌اکنون می‌توانیم فاصله زمین تا کره ماه را در کمتر از یک روز طی کنیم با این ایده که موتورهای فعلی اتومبیل یا هواپیما می‌توانند طی 20 سال به دو برابر سرعت و قدرت فعلی برسند، آیا یکی است؟ این سخن که «می‌توانیم یک شبه مشکلات اقتصادی کشور را رفع کنیم» با این فکر که «اگر برای رفع مشکلات اقتصادی، برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را هر سال و تحت مدیریت منظم و مدبرانه اجرا کنیم، بهتر و بیشتر نتیجه می‌گیریم» آیا تفاوت ندارد؟آیا از سخن کسی که بگوید: « مسیر تهران چالوس را 5/1 ساعته با اتومبیل سمند یا پژو ایران‌خودرو طی می‌کند»! تعجب می‌کنید یا از این جمله که «یک معلول، مسیر تهران کرج را دوچرخه ظرف نیم ساعت طی کرد» تکان می‌خورید؟! خوب اگر بخواهید مسیر تهران شمال را در زمانی کوتاه طی کنید؛ نمی‌توانید از همان اتومبیل و از همان جاده طی طریق کنید‌ چراکه همه می‌دانند (از بس مرتب و هر هفته به شمال رفته‌اند و باقی قضایا!) پیمودن این مسیر با همین شرایط چنان که ترافیکی هم در کار نباشد، محال است مگر آنکه، پروژه آزادراه تهران شمال آغاز به کار کند که آن هم‌ این زودی‌ها محال است!حال می‌پرسم: کسی که میزان اطلاعات و دانشش از تاریخ مردم ایران، به اندازه یک شاگرد مدرسه در مقطع راهنمایی و با یک درجه اغماض، در حد دانش‌آموز دبیرستان دولتی باشد، آیا می‌تواند به مقام استادی دانشگاه که نه! آیا می‌تواند به مقام معلمی تاریخ در مواردی یا آموزشگاه‌های شبانه یا روز دولتی و خصوصی برسد؟! و همین‌طور، اگر کسی که دانایی و توانایی‌اش در حد و اندازه یک معلم یا حداقل مدیر یک موسسه آموزشی باشد اما ادعا کند: «می‌توانم به تمام دنیا درس مدیریت بدهم و جهان را از گرفتاری‌ها و گمراهی‌ها نجات دهم»! به عقیده شما، آیا می‌تواند حتی ذره‌ای از نعمت عقل و خرد بهره‌مند باشد؟! و این سخن که «اجرای هر برنامه و طرح و نقشه‌ای به همکاری و همدلی و اجماع علمای فن و بودجه کافی و پشتکار و جدیت فنی و اجرایی نیاز دارد.» اساسا آیا موجب شگفتی شما می‌شود یا خیر؟!این سخن سر دراز دارد و ته بی‌پایان! اما بهتر است برگردیم به موضوع اصلی که می‌ترسیم حوصله شما خواننده محترم سر رود.در مطلب شماره قبل با عنوان «آیا هر اندیشه‌ای بکر و هر فکری درخشان است؟» به این مطلب رسیدیم که دو گروه و تیپ و شخصیت در جامعه که کاملا در بسیاری از صفات و زمینه‌ها با هم تفاوت دارند ولی متاسفانه شباهت ظاهری آنان، برخی را به شبه انداخته و برخی اذهان را آشفته کرده است. صحبت از دارندگان اندیشه‌های بکر و با هنر بود و مدعیان نبوغ و درخشش فکر. لایق‌های گمنام و ناصالحان مدعی! بهتر دیدیم که در تفکیک بهتر این دو گروه از آنان با عنوان گروه منفی و گروه مثبت نام ببریم! 1- منفی‌ها به تحصیلات دانشگاهی کمتر وابسته‌اند و معمولا، کار و تخصص و محصول تلاش آنها غیر از رشته تحصیلیشان است. یعنی به عنوان مثال اگر فوق‌دیپلم تراشکاری یا اتومکانیک دارند، معلوم نیست چطور منجم و ستاره‌شناس از آب درآمده‌اند! اما گروه مثبت، مقالات، ایده‌ها و نتایج کارشان، معمولا منطبق است با تحصیلات دانشگاهی‌شان یا اگر فاقد تحصیلات بالای دانشگاهی هستند، اما تجربه کاری بسیاری در ارائه دانش و مطالعات خود دارند. 2- ادعا گروه اول معمولا به مقبولیت علمی آنان و اجماع دست‌کم گروهی از علمای فن درباره آنان نمی‌انجامد و دیگران نسبت به نتایج و دستاوردهای کار این گروه به شدت مظنون‌اند و با شک و تردید با نتایج کار آنان روبه‌رو می‌شوند اما در گروه دوم، اگرچه برخی کارشناسان و آگاهان با دیدگاه‌ها و ایده‌های آنان موافقت نمی‌کند اما افراد این گروه به همان نسبت ‌ مورد حمایت برخی دیگر از همکاران و هم‌ردیفان خود در گروه‌های علمی، فنی و اقتصادی و حتی سیاسی قرار می‌گیرند. 3- اعضای این گروه خود را در مقابل دیگران پاسخگو نمی‌دانند و معتقدند، دیگران قادر به درک مواضع و مکان بالای علمی آنها نیستند. گفت‌و‌گو با دیگران دردی را دوا نمی‌کند و تاثیری هم در پیشبرد کار ندارد. اما گروه دوم حتی‌المقدور، در هر شرایط، توانایی دفاع از عقاید خود را دارند و بسیار صادقانه‌تر از گروه نخست با انتقادات دیگران روبه‌رو می‌شوند. در این کار تسلط دارند و متقاعد کردن دیگران، برای این‌ گروه حائز اهمیت است. 4- احساس این گروه این است که با دیگران متفاوت‌اند و از نبوع و استعداد خاصی برخوردارند به مسایلی پی برده‌اند که از دید دیگران پنهان است و حتی مردم لیاقت درکش را هم ندارند! اما گروه دوم، با احترام بیشتر با دیگران سخن می‌گویند و در ادعای خود گزاف نمی‌گویند و غلو هم نمی‌کنند. 5- یافته‌ها و میزان سواد و ظرفیت علمی افراد این گروه با رفتار و کردار آنها مطابقت ندارد و این نکته از دید مخاطبان آنها پنهان نمی‌ماند. به همین دلیل، این ارتباط به توافق و دوستی با دیگران منجر نمی‌شود‌ اما گروه دوم، صبوری و تواضع بیشتری دارند. تطابق یافته و ظرفیت علمی با رفتار و کردار در این گروه، قابل لمس است و معمولا، علاقه مخاطبان برای ارتباط با اعضای این گروه بیشتر است. 6- گروه اول، روحیات جنجالی بیشتری از خود نشان می‌دهند به افراد جامعه بسیار بد‌بین‌اند و بسیاری از افراد و مسوولان دولتی را دشمن خود می‌دانند‌ اما گروه دوم، هم واقع‌ بین‌ترند و هم خوشبین‌تر. مثل گروه اول دنبال قاتل بروس‌لی نمی‌گردند! و اگر بین دو راهی؛ رسیدن به موفقیت و حفظ آبرو، مجبور باشند یکی از آن دو را برگزینند، برخلاف گروه اول، حفظ آبرو و حفظ شان خود را برمی‌گزینند.بنابراین پیشنهاد می‌کنیم، اول از همه، هر دو گروه کاملا شناسایی شوند و سپس از آن، مورد قضاوت قرار گیرند. به محض ادعای اختراع یک شیء جدید، کشف یک فرمول جدید شیمیایی یا فیزیک، حل یک مساله پیچیده ریاضی از سوی گروه اول که حتی دانشمندان نامی جهان هم از حل آن عاجز بودند! مهر تایید بر پیشانی آنها نزنیم و بدون تامل، خبر آن را روی آنتن نبریم. از دیگر سو، چنانچه از سوی یکی از اعضای گروه مثبت، نتایج یک تحقیق چندین ساله منتشر شد یا طرح یک محصول جدید با تکنیک جدید ارائه شد و پروژه‌ای پیچیده و دشوار در زمینه‌های علمی، مهندسی، اقتصادی و عمرانی و... برای تحقیق و مطالعه بیشتر به مدیران و صاحبنظران دیگر تسلیم شد، به طور ناگهانی و عجولانه و غیردوستانه با آنها برخورد نکنیم و نتایج درخشان کار و تلاش آنان که با زحمت فراوان حاصل شده است، به باد ندهیم!

نقی آقالو - این ادعا که هم‌اکنون می‌توانیم فاصله زمین تا کره ماه را در کمتر از یک روز طی کنیم با این ایده که موتورهای فعلی اتومبیل یا هواپیما می‌توانند طی 20 سال به دو برابر سرعت و قدرت فعلی برسند، آیا یکی است؟ این سخن که «می‌توانیم یک شبه مشکلات اقتصادی کشور را رفع کنیم» با این فکر که «اگر برای رفع مشکلات اقتصادی، برنامه‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت را هر سال و تحت مدیریت منظم و مدبرانه اجرا کنیم، بهتر و بیشتر نتیجه می‌گیریم» آیا تفاوت ندارد؟آیا از سخن کسی که بگوید: « مسیر تهران چالوس را 5/1 ساعته با اتومبیل سمند یا پژو ایران‌خودرو طی می‌کند»! تعجب می‌کنید یا از این جمله که «یک معلول، مسیر تهران کرج را دوچرخه ظرف نیم ساعت طی کرد» تکان می‌خورید؟! خوب اگر بخواهید مسیر تهران شمال را در زمانی کوتاه طی کنید؛ نمی‌توانید از همان اتومبیل و از همان جاده طی طریق کنید‌ چراکه همه می‌دانند (از بس مرتب و هر هفته به شمال رفته‌اند و باقی قضایا!) پیمودن این مسیر با همین شرایط چنان که ترافیکی هم در کار نباشد، محال است مگر آنکه، پروژه آزادراه تهران شمال آغاز به کار کند که آن هم‌ این زودی‌ها محال است!حال می‌پرسم: کسی که میزان اطلاعات و دانشش از تاریخ مردم ایران، به اندازه یک شاگرد مدرسه در مقطع راهنمایی و با یک درجه اغماض، در حد دانش‌آموز دبیرستان دولتی باشد، آیا می‌تواند به مقام استادی دانشگاه که نه! آیا می‌تواند به مقام معلمی تاریخ در مواردی یا آموزشگاه‌های شبانه یا روز دولتی و خصوصی برسد؟! و همین‌طور، اگر کسی که دانایی و توانایی‌اش در حد و اندازه یک معلم یا حداقل مدیر یک موسسه آموزشی باشد اما ادعا کند: «می‌توانم به تمام دنیا درس مدیریت بدهم و جهان را از گرفتاری‌ها و گمراهی‌ها نجات دهم»! به عقیده شما، آیا می‌تواند حتی ذره‌ای از نعمت عقل و خرد بهره‌مند باشد؟! و این سخن که «اجرای هر برنامه و طرح و نقشه‌ای به همکاری و همدلی و اجماع علمای فن و بودجه کافی و پشتکار و جدیت فنی و اجرایی نیاز دارد.» اساسا آیا موجب شگفتی شما می‌شود یا خیر؟!این سخن سر دراز دارد و ته بی‌پایان! اما بهتر است برگردیم به موضوع اصلی که می‌ترسیم حوصله شما خواننده محترم سر رود.در مطلب شماره قبل با عنوان «آیا هر اندیشه‌ای بکر و هر فکری درخشان است؟» به این مطلب رسیدیم که دو گروه و تیپ و شخصیت در جامعه که کاملا در بسیاری از صفات و زمینه‌ها با هم تفاوت دارند ولی متاسفانه شباهت ظاهری آنان، برخی را به شبه انداخته و برخی اذهان را آشفته کرده است. صحبت از دارندگان اندیشه‌های بکر و با هنر بود و مدعیان نبوغ و درخشش فکر. لایق‌های گمنام و ناصالحان مدعی! بهتر دیدیم که در تفکیک بهتر این دو گروه از آنان با عنوان گروه منفی و گروه مثبت نام ببریم! 1- منفی‌ها به تحصیلات دانشگاهی کمتر وابسته‌اند و معمولا، کار و تخصص و محصول تلاش آنها غیر از رشته تحصیلیشان است. یعنی به عنوان مثال اگر فوق‌دیپلم تراشکاری یا اتومکانیک دارند، معلوم نیست چطور منجم و ستاره‌شناس از آب درآمده‌اند! اما گروه مثبت، مقالات، ایده‌ها و نتایج کارشان، معمولا منطبق است با تحصیلات دانشگاهی‌شان یا اگر فاقد تحصیلات بالای دانشگاهی هستند، اما تجربه کاری بسیاری در ارائه دانش و مطالعات خود دارند. 2- ادعا گروه اول معمولا به مقبولیت علمی آنان و اجماع دست‌کم گروهی از علمای فن درباره آنان نمی‌انجامد و دیگران نسبت به نتایج و دستاوردهای کار این گروه به شدت مظنون‌اند و با شک و تردید با نتایج کار آنان روبه‌رو می‌شوند اما در گروه دوم، اگرچه برخی کارشناسان و آگاهان با دیدگاه‌ها و ایده‌های آنان موافقت نمی‌کند اما افراد این گروه به همان نسبت ‌ مورد حمایت برخی دیگر از همکاران و هم‌ردیفان خود در گروه‌های علمی، فنی و اقتصادی و حتی سیاسی قرار می‌گیرند. 3- اعضای این گروه خود را در مقابل دیگران پاسخگو نمی‌دانند و معتقدند، دیگران قادر به درک مواضع و مکان بالای علمی آنها نیستند. گفت‌و‌گو با دیگران دردی را دوا نمی‌کند و تاثیری هم در پیشبرد کار ندارد. اما گروه دوم حتی‌المقدور، در هر شرایط، توانایی دفاع از عقاید خود را دارند و بسیار صادقانه‌تر از گروه نخست با انتقادات دیگران روبه‌رو می‌شوند. در این کار تسلط دارند و متقاعد کردن دیگران، برای این‌ گروه حائز اهمیت است. 4- احساس این گروه این است که با دیگران متفاوت‌اند و از نبوع و استعداد خاصی برخوردارند به مسایلی پی برده‌اند که از دید دیگران پنهان است و حتی مردم لیاقت درکش را هم ندارند! اما گروه دوم، با احترام بیشتر با دیگران سخن می‌گویند و در ادعای خود گزاف نمی‌گویند و غلو هم نمی‌کنند. 5- یافته‌ها و میزان سواد و ظرفیت علمی افراد این گروه با رفتار و کردار آنها مطابقت ندارد و این نکته از دید مخاطبان آنها پنهان نمی‌ماند. به همین دلیل، این ارتباط به توافق و دوستی با دیگران منجر نمی‌شود‌ اما گروه دوم، صبوری و تواضع بیشتری دارند. تطابق یافته و ظرفیت علمی با رفتار و کردار در این گروه، قابل لمس است و معمولا، علاقه مخاطبان برای ارتباط با اعضای این گروه بیشتر است. 6- گروه اول، روحیات جنجالی بیشتری از خود نشان می‌دهند به افراد جامعه بسیار بد‌بین‌اند و بسیاری از افراد و مسوولان دولتی را دشمن خود می‌دانند‌ اما گروه دوم، هم واقع‌ بین‌ترند و هم خوشبین‌تر. مثل گروه اول دنبال قاتل بروس‌لی نمی‌گردند! و اگر بین دو راهی؛ رسیدن به موفقیت و حفظ آبرو، مجبور باشند یکی از آن دو را برگزینند، برخلاف گروه اول، حفظ آبرو و حفظ شان خود را برمی‌گزینند.بنابراین پیشنهاد می‌کنیم، اول از همه، هر دو گروه کاملا شناسایی شوند و سپس از آن، مورد قضاوت قرار گیرند. به محض ادعای اختراع یک شیء جدید، کشف یک فرمول جدید شیمیایی یا فیزیک، حل یک مساله پیچیده ریاضی از سوی گروه اول که حتی دانشمندان نامی جهان هم از حل آن عاجز بودند! مهر تایید بر پیشانی آنها نزنیم و بدون تامل، خبر آن را روی آنتن نبریم. از دیگر سو، چنانچه از سوی یکی از اعضای گروه مثبت، نتایج یک تحقیق چندین ساله منتشر شد یا طرح یک محصول جدید با تکنیک جدید ارائه شد و پروژه‌ای پیچیده و دشوار در زمینه‌های علمی، مهندسی، اقتصادی و عمرانی و... برای تحقیق و مطالعه بیشتر به مدیران و صاحبنظران دیگر تسلیم شد، به طور ناگهانی و عجولانه و غیردوستانه با آنها برخورد نکنیم و نتایج درخشان کار و تلاش آنان که با زحمت فراوان حاصل شده است، به باد ندهیم!