تکرار
گفتوگوی شبانه آقای ابتهاج و راوی، بدون حضور فامیل دور شب بعد از دربی- داخلی خسته نشدی تو؟ از چی آقای ابتهاج؟ عکس گرفتن از این دیوار لامصب. خیلیا بهم میگن. مهم اینه تو بهشون چی میگی. بهشون چی میگی؟ هیچی! طبق و معمول میخندم. خب میگن دیونه است که. نمیگن؟ طبق معمول بگن! نکنه شما هم میخواید بگید؟ فعلا نه. شاید بعدا گفتم. اما میخوام بدونم چرا مدام از این دیوار تکراری عکس میگیری. خنده که تحویل من نمیدی؟ نه. شما خودی. خب چه مرگته؟ ما رو کردی مضحکه رفقات! جدیدا هم که چسبوندیمون صفحه آخر روزنامتون. نمیدونم چهجوری بگم که مفهوم باشه. خلاصهاش اینه که ما همیشه توی زندگی درگیر یه سری موج تکراری هستیم. تکرار پشت تکرار. ضربه پشت ضربه. هیچوقت نمیفهمی از کجا پیداش میشه. تو فقط وقت میکنی چشمات رو ببندی و بعدش، شترق! ما همیشه همراه تکرار بودیم. حالا اگه خودمون بشیم منشا تکرار چی؟ فکر کنید فرمون موجای دریا دست شما بود. حال نمیداد؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه! به این فکر کن که بتونی این تکرار لامصب رو بشکونی،نه اینکه بشی منشااش. اصلا تو حالت خوبه؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه! چه خوبی؟ تیمت برد که. دل خوش سیری چند جناب ابتهاج! اصلا مگه شما فوتبالی هستید؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه! چرا باشم؟ آخه گفتید تیمت فلان و بهمان. مگه بازی رو ندیدید؟ نه! نه؟واقعا نه؟ نه که نه! تلویزیونم کجا بود توی این کتاب سنگین و سیاه و کلفت. حالت خوبه؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه ...
گفتوگوی شبانه آقای ابتهاج و راوی، بدون حضور فامیل دور شب بعد از دربی- داخلی خسته نشدی تو؟ از چی آقای ابتهاج؟ عکس گرفتن از این دیوار لامصب. خیلیا بهم میگن. مهم اینه تو بهشون چی میگی. بهشون چی میگی؟ هیچی! طبق و معمول میخندم. خب میگن دیونه است که. نمیگن؟ طبق معمول بگن! نکنه شما هم میخواید بگید؟ فعلا نه. شاید بعدا گفتم. اما میخوام بدونم چرا مدام از این دیوار تکراری عکس میگیری. خنده که تحویل من نمیدی؟ نه. شما خودی. خب چه مرگته؟ ما رو کردی مضحکه رفقات! جدیدا هم که چسبوندیمون صفحه آخر روزنامتون. نمیدونم چهجوری بگم که مفهوم باشه. خلاصهاش اینه که ما همیشه توی زندگی درگیر یه سری موج تکراری هستیم. تکرار پشت تکرار. ضربه پشت ضربه. هیچوقت نمیفهمی از کجا پیداش میشه. تو فقط وقت میکنی چشمات رو ببندی و بعدش، شترق! ما همیشه همراه تکرار بودیم. حالا اگه خودمون بشیم منشا تکرار چی؟ فکر کنید فرمون موجای دریا دست شما بود. حال نمیداد؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه! به این فکر کن که بتونی این تکرار لامصب رو بشکونی،نه اینکه بشی منشااش. اصلا تو حالت خوبه؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه! چه خوبی؟ تیمت برد که. دل خوش سیری چند جناب ابتهاج! اصلا مگه شما فوتبالی هستید؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه! چرا باشم؟ آخه گفتید تیمت فلان و بهمان. مگه بازی رو ندیدید؟ نه! نه؟واقعا نه؟ نه که نه! تلویزیونم کجا بود توی این کتاب سنگین و سیاه و کلفت. حالت خوبه؟ نه! نه؟ واقعا نه؟ نه که نه ...