و حالا لیگ حرفه‌ای و دیگر هیچ...؟!

و حالا لیگ حرفه‌ای و دیگر هیچ...؟!

قطعا شما هم دیدار حساس و جذاب شهرآورد پایتخت را دیده‌اید و از گل‌های متعددی که در این بازی پرآوازه به ثمر رسید، لذت برده‌اید اما در کنار همه این اتفاقات، مسایلی وجود داشت که بد نیست آنها را مرور کنیم و ببینیم که آیا‌ کشوری که به عنوان بهترین تیم آسیا در رده‌بندی فیفا مدعی داشتن بهترین فدراسیون فوتبال نیز هست، توانسته خودش را به استانداردهای حداقلی جهت دارا بودن یک لیگ حرفه‌ای برساند یا خیر‌! بازی در اوج حساسیت و با کمی پرخاشگری بازیکنان در نیمه دوم در حال برگزاری بود که اتفاق بسیار عجیب و شاید تاسفباری رخ داد و آن هم چیزی نبود جز کنده شدن پرچم گوشه زمین مسابقه. ورزشگاه آزادی با این همه آوازه و شهره بودن به یک ورزشگاه ملی با بی‌درایتی مسوولان امر که مشخص نیست فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، مسوولان خود این ورزشگاه و شاید خیلی‌های دیگر مواجه شد و پس از کنده شدن پرچم کنار زمین، آقایان از کاور یکی از بازیکنان، جهت قرار دادن روی میله پرچم آن هم با چسب کاغذی استفاده کردند. معلوم نیست پس از پخش شدن این تصاویر در سراسر جهان چه پاسخی برای آن خواهند داشت. احتمالا باز هم عزیزانی که به برخی از ایشان در بالا اشاره شد قصد دارند مشکل و تقصیرها را به گردن دیگری بیندازند و از روش مدیریت کی بود کی بود، من نبودم که شوربختانه در میهن عزیزمان هم بسیار رواج دارد، بهره‌مند شوند. از سوی دیگر دوربین‌های صداوسیما که بی‌کیفیتی در کارشان بسیار مشخص بود و جا ماندن از تصاویر حساس و پخش نکردن خیلی از صحنه‌های آهسته و قطره‌های باران روی لنز دوربین‌ها و در نتیجه کیفیت نامطلوب تصاویر، با همین اوضاع نابسامانش هم اتفاق نامیمونی را ضبط کردند. این دوربین‌ها به زباله‌هایی که توسط هواداران در ورزشگاه ریخته شده بود، اشاره داشتند که در خیلی از خبرگزاری‌ها عکس‌های ناراحت‌کننده‌ای نیز از این رخداد ناشایست و به دور از شان فرهنگی ایران دوست‌داشتنی‌مان منتشر شد. با خود گفتیم خدا را شکر که مدیران دو باشگاه بیانیه دادند و قرار شده بود این دربی بدون زباله باشد وگرنه هواداران باید زیر تلی از زباله‌ها مدفون می‌شدند و راه خروج هم پیدا نمی‌کردند. نکته دیگری که در این بازی به گوش می‌رسد، سوء‌مدیریت در فروش بلیت‌های این مسابقه بود. شنیده شد چندین مورد شاید قریب به هزار نفر از افرادی که بلیت‌هایشان را به صورت اینترنتی تهیه کرده بودند و با وجود اینکه دو ساعت قبل از آغاز بازی پشت درهای ورزشگاه حضور پیدا کردند سرانجام نتوانستند به داخل ورزشگاه راه یابند و بازی را تماشا کنند. بله، این مسایل و خیلی چیزهای دیگر که به اعتراضات ناخوشایند برخی بازیکنان به تصمیم‌های مربیان‌شان برمی‌گردد و از این دست اتفاقات که ظاهرا کم هم نبوده است، باعث شد این علامت سوال برایمان به وجود آید که آیا واقعا می‌توانیم لیگ‌مان را حرفه‌ای بخوانیم؟! به قول فامیل دور، یکی از شخصیت‌های عروسکی برنامه کلاه‌قرمزی: «من دیگه حرفی ندارم».

قطعا شما هم دیدار حساس و جذاب شهرآورد پایتخت را دیده‌اید و از گل‌های متعددی که در این بازی پرآوازه به ثمر رسید، لذت برده‌اید اما در کنار همه این اتفاقات، مسایلی وجود داشت که بد نیست آنها را مرور کنیم و ببینیم که آیا‌ کشوری که به عنوان بهترین تیم آسیا در رده‌بندی فیفا مدعی داشتن بهترین فدراسیون فوتبال نیز هست، توانسته خودش را به استانداردهای حداقلی جهت دارا بودن یک لیگ حرفه‌ای برساند یا خیر‌! بازی در اوج حساسیت و با کمی پرخاشگری بازیکنان در نیمه دوم در حال برگزاری بود که اتفاق بسیار عجیب و شاید تاسفباری رخ داد و آن هم چیزی نبود جز کنده شدن پرچم گوشه زمین مسابقه. ورزشگاه آزادی با این همه آوازه و شهره بودن به یک ورزشگاه ملی با بی‌درایتی مسوولان امر که مشخص نیست فدراسیون فوتبال، سازمان لیگ، مسوولان خود این ورزشگاه و شاید خیلی‌های دیگر مواجه شد و پس از کنده شدن پرچم کنار زمین، آقایان از کاور یکی از بازیکنان، جهت قرار دادن روی میله پرچم آن هم با چسب کاغذی استفاده کردند. معلوم نیست پس از پخش شدن این تصاویر در سراسر جهان چه پاسخی برای آن خواهند داشت. احتمالا باز هم عزیزانی که به برخی از ایشان در بالا اشاره شد قصد دارند مشکل و تقصیرها را به گردن دیگری بیندازند و از روش مدیریت کی بود کی بود، من نبودم که شوربختانه در میهن عزیزمان هم بسیار رواج دارد، بهره‌مند شوند. از سوی دیگر دوربین‌های صداوسیما که بی‌کیفیتی در کارشان بسیار مشخص بود و جا ماندن از تصاویر حساس و پخش نکردن خیلی از صحنه‌های آهسته و قطره‌های باران روی لنز دوربین‌ها و در نتیجه کیفیت نامطلوب تصاویر، با همین اوضاع نابسامانش هم اتفاق نامیمونی را ضبط کردند. این دوربین‌ها به زباله‌هایی که توسط هواداران در ورزشگاه ریخته شده بود، اشاره داشتند که در خیلی از خبرگزاری‌ها عکس‌های ناراحت‌کننده‌ای نیز از این رخداد ناشایست و به دور از شان فرهنگی ایران دوست‌داشتنی‌مان منتشر شد. با خود گفتیم خدا را شکر که مدیران دو باشگاه بیانیه دادند و قرار شده بود این دربی بدون زباله باشد وگرنه هواداران باید زیر تلی از زباله‌ها مدفون می‌شدند و راه خروج هم پیدا نمی‌کردند. نکته دیگری که در این بازی به گوش می‌رسد، سوء‌مدیریت در فروش بلیت‌های این مسابقه بود. شنیده شد چندین مورد شاید قریب به هزار نفر از افرادی که بلیت‌هایشان را به صورت اینترنتی تهیه کرده بودند و با وجود اینکه دو ساعت قبل از آغاز بازی پشت درهای ورزشگاه حضور پیدا کردند سرانجام نتوانستند به داخل ورزشگاه راه یابند و بازی را تماشا کنند. بله، این مسایل و خیلی چیزهای دیگر که به اعتراضات ناخوشایند برخی بازیکنان به تصمیم‌های مربیان‌شان برمی‌گردد و از این دست اتفاقات که ظاهرا کم هم نبوده است، باعث شد این علامت سوال برایمان به وجود آید که آیا واقعا می‌توانیم لیگ‌مان را حرفه‌ای بخوانیم؟! به قول فامیل دور، یکی از شخصیت‌های عروسکی برنامه کلاه‌قرمزی: «من دیگه حرفی ندارم».