موگرینی در خیابان منتهی به وزارت خارجه است تا ظریف از او استقبال کند که ناگهان یک ون گشت ارشاد مقابل تیم اسکورت وی میپیچد و موگرینی را متوقف میکند. مامور خدوم1: بیا پایین خواهرم موگرینی: what؟ مامور خدوم1: خواهر موگرینی لطفا پیاده شین.. یه کم باید بیشتر بیاین توی چارچوب موازین موگرینی: whais mavaazin؟ مامور 1: روسریتون عقبه... یا روسریتونو بدین جلو یا خودتون برین عقب! موگرینی: شما گشت ارشاد هستین؟ مامور2: شما مگه فارسی بلدی؟ ما رو از کجا میشناسین؟! موگرینی: بله... از ظریف یاد گرفتم... از شما هم خیلی برام گفته مامور1: خب پس با روال کار آشنایین.. ولی ما شما رو نمیبریم مرکز همین جا اعمال قانون بشه کافیه موگرینی: شما چرا مردم رو با شور و شدت ارشاد میکنین ولی با زنی که از ایادی غرب و استکباره خوشرفتارین؟! مامور خدوم2: ای بابا..حالا بیا و خوبی کن.. مامور خدوم1: شما هم مقام سیاسی هستی هم توریست حساب میشین.. احترامتون واجبه.. تازه مهمون حبیب خدام هست موگرینی: من درک نمیکنم! مگه من غریبه نیستم؟ مامور خدوم2: چرا موگرینی: مگه مردم ایران ولینعمت شما نیستن؟ مامور خدوم1: چرا موگرینی: پس چرا منو بیشتر تحویل میگیرین! مامور خدوم2: مث اینکه شما ناراحتی..میخواین با شمام عصبانی باشیم؟ موگرینی: نه راه دیگهام هست، با من مهربون باش با اونام مهربون باش! مامور خدوم1: دیگه خیلی لوس میشه حال نمیده.. موگرینی: از محبت خارها گل میشود بند تحریمات هم شُل میشود! حالا یه مقنعه به من بدین سرم کنم همه منتظرن الان وقت ناهار میشه همه میرن!
موگرینی در خیابان منتهی به وزارت خارجه است تا ظریف از او استقبال کند که ناگهان یک ون گشت ارشاد مقابل تیم اسکورت وی میپیچد و موگرینی را متوقف میکند. مامور خدوم1: بیا پایین خواهرم موگرینی: what؟ مامور خدوم1: خواهر موگرینی لطفا پیاده شین.. یه کم باید بیشتر بیاین توی چارچوب موازین موگرینی: whais mavaazin؟ مامور 1: روسریتون عقبه... یا روسریتونو بدین جلو یا خودتون برین عقب! موگرینی: شما گشت ارشاد هستین؟ مامور2: شما مگه فارسی بلدی؟ ما رو از کجا میشناسین؟! موگرینی: بله... از ظریف یاد گرفتم... از شما هم خیلی برام گفته مامور1: خب پس با روال کار آشنایین.. ولی ما شما رو نمیبریم مرکز همین جا اعمال قانون بشه کافیه موگرینی: شما چرا مردم رو با شور و شدت ارشاد میکنین ولی با زنی که از ایادی غرب و استکباره خوشرفتارین؟! مامور خدوم2: ای بابا..حالا بیا و خوبی کن.. مامور خدوم1: شما هم مقام سیاسی هستی هم توریست حساب میشین.. احترامتون واجبه.. تازه مهمون حبیب خدام هست موگرینی: من درک نمیکنم! مگه من غریبه نیستم؟ مامور خدوم2: چرا موگرینی: مگه مردم ایران ولینعمت شما نیستن؟ مامور خدوم1: چرا موگرینی: پس چرا منو بیشتر تحویل میگیرین! مامور خدوم2: مث اینکه شما ناراحتی..میخواین با شمام عصبانی باشیم؟ موگرینی: نه راه دیگهام هست، با من مهربون باش با اونام مهربون باش! مامور خدوم1: دیگه خیلی لوس میشه حال نمیده.. موگرینی: از محبت خارها گل میشود بند تحریمات هم شُل میشود! حالا یه مقنعه به من بدین سرم کنم همه منتظرن الان وقت ناهار میشه همه میرن!