شیدا ملکی- همه چیز از همین قدمهای اول در ایستگاه راهآهن متفاوت با دیگر شهرهاست. همین که از قطار پیاده میشوی، خوشامدگویی به شهر یزد آغاز میشود. راهنماهای تورهای درونشهری، با لبخند و شور و آرامش از ویژگیهای شهر میگویند و تو را به دیدن نقطه به نقطه زیباییهای یزد دعوت میکنند. از میدان امیر چخماق تا شگفتیهای دخمه معروف یزد که خارج از شهر است. خیابانها و کوچهها را یکی بعد از دیگری میگذرانی و از این خوشحالی که اینجا برجها سر به فلک نکشیدهاند و آسمان را نخراشیده بدون حضور آسمانخراشها، صاف و شفاف میتوانی ببینی. خانهها حتی در مرکز شهر بیش از دو یا سه طبقه نیستند و این درختهای تنومند شهر هستند که قدشان بلند است و پرندههای شهر جایشان امن است. تلالو نور خورشید در برگهای سبز درختهای تبریزی سر به آسمان کشیده تو را دلتنگ چنارهای خیابان ولیعصر میکند که آسمانخراشهای تهران نفس را برایشان تنگ کرده است. باید به محله فهادان بروی تا آرامش خاک و شکوه کویر را دریابی. شهر خاک و باد و آتش اینجا شهر خورشید است و خاک و باد. شهر ستارههایی که زمین رسیدهاند و شهر تلاش مداوم که حاصل زندگی در خشکسالی کویری است که مردم در آن قدر آب را خوب میدانند. قدر باد را هم خوب میدانند. ساده و بیتکلف که نگاه کنی متوجه خواهی شد، ذات کلمه قدر، در این شهر ارزشی خاص دارد. قدر زمین و انسان را دانستن کار سادهای است که مدتهاست در کلانشهرها فراموش شده، اینجا اما هنوز مردم صبحها جلوی در خانهشان را آب و جارو میکنند تا حرمت انسان و زمین را زنده نگه دارند. زن جوانی جلوی در خانهشان را با آبپاش پلاستیکی خیس میکند و جارو کردن جلوی خانهاش تو را به یاد نوازشهایی میاندازد که مادری پر مهر فرزندش را از آن دریغ نمیکند. زمین اینجا به گونهای عجیب برای مردم ارزشمند است و نمیتوانی به سادگی از آن عبور کنی. یکی از اهالی یزد میگوید: «مردم یزد سهمشان از آب بسیار اندک است که همین سهم اندک، همه ما را نسبت به آب حساستر کرده است. آبانبارهای شهر یزد هم نشاندهنده این موضوع است که برای نگهداری و استفاده از آب، آن هم قطره به قطره مردم همیشه تلاش میکردهاند و برنامهریزی داشتهاند.» حالا اما سالهاست مردم یزد از آب لولهکشی استفاده میکنند و آب انبارها مفهوم و شکل گذشتهشان را از دست دادهاند اما هیچ تغییری در روش مصرف آب به وجود نیامده، هنوز هم برای جرعه جرعه آب ارزش قائلاند و مصرف آب را به گونهای خاص مدیریت میکنند. این درحالی است که آب لولهکشی یزد حتی مرغوبیت بالایی ندارد و طعمی شور دارد. شهری که فقر در آن عریان نیست آنچه یزد را نسبت به دیگر شهرها متمایز میکند اگر بادگیرها و خاک این شهر نباشد، نبودن فقر در سطح شهر است. در کلانشهرها قدم به قدم که راه میروی فقر از همهجا سرک میکشد. این را از تعداد زیاد کارتنخوابها و متکدیان و دستفروشهای سطح شهر میتوان به عینه مشاهده کرد. یزد اما اگر هم فقیری داشته باشد آن را نه پشت چراغ قرمز میبینی، نه کنار پیادهرو و نه حتی تکیه داده به دیوارهای مهربانی. عدم حضور فقر در سطح شهر شخصیت و اعتباری خاص به این شهر بخشیده است. نبود متکدیان و کارتنخوابها در کوچه و خیابان در نگاه اول شاید به معنی نبود فقر اقتصادی است، اما موشکافانهتر که نگاه کنی متوجه خواهی شد این مساله به دلیل نبود فقر فرهنگی بلکه وجود غنای فرهنگی است. در شهر که قدم میزنی، چشمهایت هم خیلی تیز باشد نمیتوانی آسیب و دردی از جامعه شهری یزد پیدا کنی. از تکدیگری و کارتنخوابی و زنان خیابانی هم که بگذری، رانندگی قانونمند مردم این شهر توجهبرانگیز است و تا جایی به محیطزیست شهریشان احترام میگذارند که حتی فیلتر سیگارشان را هم روی زمین نمیاندازند، حالا چه برسد به اینکه حجم بالایی از زبالهها را اطراف سطل زبالههای سر کوچهها ببینی. آبشخور وجه تمایز شهر یزد بیشک چیزی نیست غیر از غنای فرهنگی این شهر. تا پاسی از شب هم که در شهر قدم میزنی آنچه خیالت را راحت میکند، احساس امنیتی است که فضای شهر به تو منتقل میکند. اینجا شهر- موزهای عظیم است که قدم به قدم تاریخ و فرهنگ در آن جاری است. ستارهها به گونهای به زمین نزدیک هستند که زمین و آسمان یکپارچه به نظر میرسند. کوچههایی که بوی تاریخ میدهند یزد نخستین شهر خشت خام و دومین شهر تاریخی جهان است و بافت تاریخی این شهر با مساحت 743 و مساحت حریم پنج هزار هکتار در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. این بافت تاریخی شامل محلاتی نظیر فهادان، کوچه بیوک، خرمشاه، سرجمع، میرقطب، یعقوبی، شش بادگیری و... میشود که محله فهادان از قدیمیترین محلات قدیمی شهر یزد محسوب میشود. در این بافت قدیمی خانههای دوره ایلخانی همچنان مسکونی و از این لحاظ منحصر به فرد است. در این میان قدیمیترین بنای ساخته شده از خشت در دنیا نیز در استان یزد قرار دارد و آن هم نارین قلعه یا کهندژ نام دارد که در شهر باستانی میبد بر فراز تپهای بلند بنا شده است و بر تمام شهر میبد و پیرامون آن دید دارد. تاکنون کشوری ادعا نکرده است که بنایی قدیمیتر از کهندژ دارد. کهندژ، نام دژهای کهنی است که در آغاز پیدایش شهرها بنا شدهاند. این دژها در دوره پیش از اسلام و بیشتر در دوران ماد، هخامنشی و اشکانی ساخته شده و بناهایی تک و پر تراکم بودند که آنها را بر فراز تپههای طبیعی یا مصنوعی میساختند. طولانیترین قنات ایران به نام «قنات زارچ» با طول یکصد کیلومتر در استان یزد قرار دارد. این قنات یکی از کهنترین قناتهای ایران به شمار میآید که سابقهای بیش از سه هزار سال دارد. طول کوره قنات زارچ بیش از 71 کیلومتر بوده و تعداد چاههای آن دو هزار و 115 حلقه شمارش شده است. یزد، شهر مساجدی از خشت و گل و کاشی شهر یزد از نظر مذهبی به دارالعباده کشور شهرت دارد. از همین رو مساجد زیادی نیز در جای جای این استان به چشم میخورد که در این بین قدیمیترین مسجد ایران یعنی مسجد جامع فهرج نیز قرار دارد. این بنای خشت و گلی که از صدر اسلام به همان صورت اولیه باقیمانده در 30 کیلومتری شرق یزد قرار دارد و تنها مسجد جهان اسلام است که ساختمان آن از ابتدا تاکنون هیچ تغییری نکرده است. مسجد جامع کبیر یزد یکی از شاهکارهای معماری و تاریخی جهان به شمار میرود و به جرات میتوان گفت دارای بلندترین منارههای جهان است. بنای این مسجد با عظمت قرنهاست از فراسوی تاریخ تمدن این سرزمین میدرخشد به نحوی که در کتب تاریخی یزد آمده است: «مسجد را بر جای آتشگاه ساسانی ساختهاند و سنگ بنای آن توسط علاءالدوله گرشاسب نهاده شده است.» دو مناره مسجد که ارتفاع تقریبی آن از کف تا نوک به بیش از 52 متر میرسد، دارای قطری حدود هشت متر است که در دوره صفوی به بنا افزوده شد اما در سال 1313 هجری شمسی فرو ریخت و دوباره تجدید بنا شد. بلندای این منارهها و اینکه کاشیکاری منحصر به فردی حتی در اوج منارهها انجام شده، چشم نواز و عجیب است زیرا این منارهها هرچه به سمت بالا رفته، باریکتر شده و تنها یکی از آنها دارای پلکان است از این رو ظرافت کاشیکاری در این ارتفاع به واقع قابل تحسین است. از دیگر مساجد تاریخی و مهم استان میتوان به مسجد ملا اسماعیل، مسجد میر چخماق، مسجد ریگ و مسجد چهار منار اشاره کرد. نخلهایی که از تاریخ میگویند نخل چوبی میدان امیرچخماق به عنوان قدیمیترین نخل چوبی ایران با 450 سال عمر متعلق به عصر صفوی و به «نخل حیدریها» معروف است. بلندی این نخل 5/8 متر است و از سالهایی دور برای شهر یزد به یادگار مانده است. این همان نخل پرشکوهی است که هر سال مردم از سراسر کشور در روز عاشورا با دیدن آن اشک در چشمانشان حلقه میزند. یزد شهر آشتی مذاهب آنچه یزد را زیباتر میکند و ذهن را نسبت به این شهر حساس میکند احترامی است که اهالی یزد برای یکدیگر قائل هستند. اهالی یزد را میشود از مهر قلبشان نسبت به یکدیگر شناخت. زرتشتیان و مسلمانان شیعه در کنار هم زندگی میکنند وآنچه برایشان زیبایی دارد احترام گذاشتن به عقاید یکدیگر است. شاید همین احترام به عقاید یکدیگر است که یزد را با همه خشکسالی آن شهری حاصلخیز کرده است. حاصلخیزی یزد را میشود در چشمان و دستان انسانهایی دید که قدر آب و باد و خاک را میدانند.
شیدا ملکی- همه چیز از همین قدمهای اول در ایستگاه راهآهن متفاوت با دیگر شهرهاست. همین که از قطار پیاده میشوی، خوشامدگویی به شهر یزد آغاز میشود. راهنماهای تورهای درونشهری، با لبخند و شور و آرامش از ویژگیهای شهر میگویند و تو را به دیدن نقطه به نقطه زیباییهای یزد دعوت میکنند. از میدان امیر چخماق تا شگفتیهای دخمه معروف یزد که خارج از شهر است. خیابانها و کوچهها را یکی بعد از دیگری میگذرانی و از این خوشحالی که اینجا برجها سر به فلک نکشیدهاند و آسمان را نخراشیده بدون حضور آسمانخراشها، صاف و شفاف میتوانی ببینی. خانهها حتی در مرکز شهر بیش از دو یا سه طبقه نیستند و این درختهای تنومند شهر هستند که قدشان بلند است و پرندههای شهر جایشان امن است. تلالو نور خورشید در برگهای سبز درختهای تبریزی سر به آسمان کشیده تو را دلتنگ چنارهای خیابان ولیعصر میکند که آسمانخراشهای تهران نفس را برایشان تنگ کرده است. باید به محله فهادان بروی تا آرامش خاک و شکوه کویر را دریابی. شهر خاک و باد و آتش اینجا شهر خورشید است و خاک و باد. شهر ستارههایی که زمین رسیدهاند و شهر تلاش مداوم که حاصل زندگی در خشکسالی کویری است که مردم در آن قدر آب را خوب میدانند. قدر باد را هم خوب میدانند. ساده و بیتکلف که نگاه کنی متوجه خواهی شد، ذات کلمه قدر، در این شهر ارزشی خاص دارد. قدر زمین و انسان را دانستن کار سادهای است که مدتهاست در کلانشهرها فراموش شده، اینجا اما هنوز مردم صبحها جلوی در خانهشان را آب و جارو میکنند تا حرمت انسان و زمین را زنده نگه دارند. زن جوانی جلوی در خانهشان را با آبپاش پلاستیکی خیس میکند و جارو کردن جلوی خانهاش تو را به یاد نوازشهایی میاندازد که مادری پر مهر فرزندش را از آن دریغ نمیکند. زمین اینجا به گونهای عجیب برای مردم ارزشمند است و نمیتوانی به سادگی از آن عبور کنی. یکی از اهالی یزد میگوید: «مردم یزد سهمشان از آب بسیار اندک است که همین سهم اندک، همه ما را نسبت به آب حساستر کرده است. آبانبارهای شهر یزد هم نشاندهنده این موضوع است که برای نگهداری و استفاده از آب، آن هم قطره به قطره مردم همیشه تلاش میکردهاند و برنامهریزی داشتهاند.» حالا اما سالهاست مردم یزد از آب لولهکشی استفاده میکنند و آب انبارها مفهوم و شکل گذشتهشان را از دست دادهاند اما هیچ تغییری در روش مصرف آب به وجود نیامده، هنوز هم برای جرعه جرعه آب ارزش قائلاند و مصرف آب را به گونهای خاص مدیریت میکنند. این درحالی است که آب لولهکشی یزد حتی مرغوبیت بالایی ندارد و طعمی شور دارد. شهری که فقر در آن عریان نیست آنچه یزد را نسبت به دیگر شهرها متمایز میکند اگر بادگیرها و خاک این شهر نباشد، نبودن فقر در سطح شهر است. در کلانشهرها قدم به قدم که راه میروی فقر از همهجا سرک میکشد. این را از تعداد زیاد کارتنخوابها و متکدیان و دستفروشهای سطح شهر میتوان به عینه مشاهده کرد. یزد اما اگر هم فقیری داشته باشد آن را نه پشت چراغ قرمز میبینی، نه کنار پیادهرو و نه حتی تکیه داده به دیوارهای مهربانی. عدم حضور فقر در سطح شهر شخصیت و اعتباری خاص به این شهر بخشیده است. نبود متکدیان و کارتنخوابها در کوچه و خیابان در نگاه اول شاید به معنی نبود فقر اقتصادی است، اما موشکافانهتر که نگاه کنی متوجه خواهی شد این مساله به دلیل نبود فقر فرهنگی بلکه وجود غنای فرهنگی است. در شهر که قدم میزنی، چشمهایت هم خیلی تیز باشد نمیتوانی آسیب و دردی از جامعه شهری یزد پیدا کنی. از تکدیگری و کارتنخوابی و زنان خیابانی هم که بگذری، رانندگی قانونمند مردم این شهر توجهبرانگیز است و تا جایی به محیطزیست شهریشان احترام میگذارند که حتی فیلتر سیگارشان را هم روی زمین نمیاندازند، حالا چه برسد به اینکه حجم بالایی از زبالهها را اطراف سطل زبالههای سر کوچهها ببینی. آبشخور وجه تمایز شهر یزد بیشک چیزی نیست غیر از غنای فرهنگی این شهر. تا پاسی از شب هم که در شهر قدم میزنی آنچه خیالت را راحت میکند، احساس امنیتی است که فضای شهر به تو منتقل میکند. اینجا شهر- موزهای عظیم است که قدم به قدم تاریخ و فرهنگ در آن جاری است. ستارهها به گونهای به زمین نزدیک هستند که زمین و آسمان یکپارچه به نظر میرسند. کوچههایی که بوی تاریخ میدهند یزد نخستین شهر خشت خام و دومین شهر تاریخی جهان است و بافت تاریخی این شهر با مساحت 743 و مساحت حریم پنج هزار هکتار در فهرست آثار ملی کشور به ثبت رسیده است. این بافت تاریخی شامل محلاتی نظیر فهادان، کوچه بیوک، خرمشاه، سرجمع، میرقطب، یعقوبی، شش بادگیری و... میشود که محله فهادان از قدیمیترین محلات قدیمی شهر یزد محسوب میشود. در این بافت قدیمی خانههای دوره ایلخانی همچنان مسکونی و از این لحاظ منحصر به فرد است. در این میان قدیمیترین بنای ساخته شده از خشت در دنیا نیز در استان یزد قرار دارد و آن هم نارین قلعه یا کهندژ نام دارد که در شهر باستانی میبد بر فراز تپهای بلند بنا شده است و بر تمام شهر میبد و پیرامون آن دید دارد. تاکنون کشوری ادعا نکرده است که بنایی قدیمیتر از کهندژ دارد. کهندژ، نام دژهای کهنی است که در آغاز پیدایش شهرها بنا شدهاند. این دژها در دوره پیش از اسلام و بیشتر در دوران ماد، هخامنشی و اشکانی ساخته شده و بناهایی تک و پر تراکم بودند که آنها را بر فراز تپههای طبیعی یا مصنوعی میساختند. طولانیترین قنات ایران به نام «قنات زارچ» با طول یکصد کیلومتر در استان یزد قرار دارد. این قنات یکی از کهنترین قناتهای ایران به شمار میآید که سابقهای بیش از سه هزار سال دارد. طول کوره قنات زارچ بیش از 71 کیلومتر بوده و تعداد چاههای آن دو هزار و 115 حلقه شمارش شده است. یزد، شهر مساجدی از خشت و گل و کاشی شهر یزد از نظر مذهبی به دارالعباده کشور شهرت دارد. از همین رو مساجد زیادی نیز در جای جای این استان به چشم میخورد که در این بین قدیمیترین مسجد ایران یعنی مسجد جامع فهرج نیز قرار دارد. این بنای خشت و گلی که از صدر اسلام به همان صورت اولیه باقیمانده در 30 کیلومتری شرق یزد قرار دارد و تنها مسجد جهان اسلام است که ساختمان آن از ابتدا تاکنون هیچ تغییری نکرده است. مسجد جامع کبیر یزد یکی از شاهکارهای معماری و تاریخی جهان به شمار میرود و به جرات میتوان گفت دارای بلندترین منارههای جهان است. بنای این مسجد با عظمت قرنهاست از فراسوی تاریخ تمدن این سرزمین میدرخشد به نحوی که در کتب تاریخی یزد آمده است: «مسجد را بر جای آتشگاه ساسانی ساختهاند و سنگ بنای آن توسط علاءالدوله گرشاسب نهاده شده است.» دو مناره مسجد که ارتفاع تقریبی آن از کف تا نوک به بیش از 52 متر میرسد، دارای قطری حدود هشت متر است که در دوره صفوی به بنا افزوده شد اما در سال 1313 هجری شمسی فرو ریخت و دوباره تجدید بنا شد. بلندای این منارهها و اینکه کاشیکاری منحصر به فردی حتی در اوج منارهها انجام شده، چشم نواز و عجیب است زیرا این منارهها هرچه به سمت بالا رفته، باریکتر شده و تنها یکی از آنها دارای پلکان است از این رو ظرافت کاشیکاری در این ارتفاع به واقع قابل تحسین است. از دیگر مساجد تاریخی و مهم استان میتوان به مسجد ملا اسماعیل، مسجد میر چخماق، مسجد ریگ و مسجد چهار منار اشاره کرد. نخلهایی که از تاریخ میگویند نخل چوبی میدان امیرچخماق به عنوان قدیمیترین نخل چوبی ایران با 450 سال عمر متعلق به عصر صفوی و به «نخل حیدریها» معروف است. بلندی این نخل 5/8 متر است و از سالهایی دور برای شهر یزد به یادگار مانده است. این همان نخل پرشکوهی است که هر سال مردم از سراسر کشور در روز عاشورا با دیدن آن اشک در چشمانشان حلقه میزند. یزد شهر آشتی مذاهب آنچه یزد را زیباتر میکند و ذهن را نسبت به این شهر حساس میکند احترامی است که اهالی یزد برای یکدیگر قائل هستند. اهالی یزد را میشود از مهر قلبشان نسبت به یکدیگر شناخت. زرتشتیان و مسلمانان شیعه در کنار هم زندگی میکنند وآنچه برایشان زیبایی دارد احترام گذاشتن به عقاید یکدیگر است. شاید همین احترام به عقاید یکدیگر است که یزد را با همه خشکسالی آن شهری حاصلخیز کرده است. حاصلخیزی یزد را میشود در چشمان و دستان انسانهایی دید که قدر آب و باد و خاک را میدانند.