روزی عابری حین عبور از پیادهرو خیابانی در غرب تهران، کاغذی را دید که روی شیشه مغازه خشکشویی! چسبانده شده بود. روی این کاغذ، این بیت دیده میشد: درمداران عالم را کرم نیست کرمداران عالم را درم نیست! صاحب مغازه در پاسخ به این سوال که آیا میداند سراینده این شعر کیست؟ اظهار بیاطلاعی کرد. رهگذر به وی توضیح داد که متن صحیح شعر چنین است: کریمان را به دست اندر درم نیست خداوندان نعمت را کرم نیست! البته به نظر نمیرسد که شیخ اجل سعدی علیه الرحمه، خواسته باشد یک قانون یا قاعده قطعی و تاریخی را اعلام کند بلکه بیشتر قصد طعنه زدن به توانگران زمان خود را داشته است. در برخی مقاطع تاریخی در ایران و جهان، نمونههایی از گذشت، جوانمردی و ایثار توانگران جامعه در برخورد با مستمندان و دیگران دیده شده و گاهی نثار توامان مال و جان از آنان مشاهده شده است. هم ایناناند که در گوشه و کنار نام نیکشان بر سر زبانهاست. در تمامی جوامع انسانی قاعده چنین است که زندگی مسالمتآمیز اقشار گوناگون جامعه، موجب اتحاد و یکپارچگی و جاودانگی آن جامعه میشود و اینک، شرایط و وضعیت زمان، حکم به زندگی مسالمتآمیز میدهد. اوضاع بهگونهای رقم خورده که باید از تمامی ظرفیتهای انسانی جامعه بهره برد. اقشار جامعه نباید به بهانههای مختلف، تکه و پاره شوند. مشکلات کمرشکن است و دشمنان تا دندان مسلح و در کمین! آنان اکنون از جهان تصویری کشیدهاند که هیچ کافر نبیند و هیچ مسلمان نشنود. باری برگردیم به سخن اصلی. اگر بزرگان ما به مستمندان اندرز دادهاند تا عزت و احترام خود را در برابر ثروتاندوزان حفظ کنند و به آنچه خود دارند قناعت کنند به توانگران نیز سفارش کردهاند که سهم مستمندان را از مال و دارایی خود بپردازند و اهل انفاق باشند و نه فقط در حال شمارش داراییها و سکهها! حال بهتر است به یاد شعر زیبای آن مرد بزرگ (نیما یوشیج) بیفتیم که گفت: آی آدمها! آی آدمها که نشسته بر ساحل و شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان! و اکنون موقع آن است که گفته شود: آی توانگران! آی درمداران! ای همه کسانی که به حکمت خداوند به نعمت و قدرت رسیدید، قربان کرمتان! اشتباه نشود؛ کمک به دریوزگان سر چهارراهها را نمیگوییم یا دستگیری از بیماران، عروس و دامادهای جوان، اعطای کمکهای مالی به مراکز نگهداری معلولان یا سالمندان و... البته اینها همه مظاهر و مصادیق کرم خداوندی است اما اصل ماجرا، چیز دیگری است. موضوع این است که خداوند عالم به بسیاری از شما، ضمن آنکه مال و منال داده هوش و شعور کافی هم برای حفظ آن امانتها اعطا کرده است. آری اکنون شما تمام محصول و موجودیتان را در یک سبد نریختهاید- که البته کار بسیار عاقلانهای است- و همزمان در اکثر زمینهها فعالید. از بورس و اوراق بهادار گرفته تا انبوهسازی، خرید املاک در گوشه و کنار شهرهای بزرگ و نیز سرمایهگذاریهای بسیار در طرحهای متنوع و سودآور تجاری در داخل و خارج و... بسیار عالی! بهتر است واضحتر سخن بگوییم: آی کسی که به تنهایی قادری در یک طرح سودآور و جذاب خدماتی و تجاری در بالای اتوبان همت- حدفاصل آبشار تهران تا وردآورد کرج- به میزان حدود 40 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کنی در زمینی به مساحت.... هکتار و حتی با اختصاص درصدی از سهم زمین به....... در عوض صاحب حدود نیم میلیون متر عرصه تجاری شوی! آیا به راستی این است رسم شهروندی و هممیهنی و همدینی؟! آیا این است، آیین کرمداری و جوانمردی؟! پس آینده ایران و ایرانی و آبادانی آن و سلامتی اهالی آن چه میشود؟ پس رشد و توسعه ایران عزیز و اسلامی در تمامی زمینهها و عرصهها چه میشود؟ در شرایطی که اوضاع اقتصادی کشور ما به مراحل پیچیدهتر رسیده و ملت ما در مقابل چشمان شور بیگانگان ناجوانمرد در حال عبور از گردنههای دشوار است، آیا صلاح است که توانگران و ثروتمندان متعهد میهن ما، فقط به فکر منافع خویش باشند و در رفع مشکلات روزافزون و حل مسائل دشوار، چندان رغبتی از خود نشان ندهند؟! آیا بهتر نیست در کنار مشارکت در طرحهایی چون برجسازی، پاساژسازی، ساخت مجتمعهای گوناگون و رنگارنگ تجاری در همه خیابانهای اصلی و فرعی پایتخت و نیز اجرای طرحهای متعدد اطراف شهرها در زمینههای خدماتی و گردشگری و... نگاهی هم به دوردستها و در فکر چارهجویی برای مشکلات اساسی و اصلی جامعه و کشور کنیم. ای درمداران با کرم! مطمئنیم، از میزان هوش، استعداد و خردمندی بالایی نسبت به رقبا و همطرازان خود در خارج بهرهمندید بنابراین هیچ دغدغه و مشکلی از مقابل چشمان تیزبین شما پنهان نمانده است و راههای رفع آن را نیز به درستی میشناسید. سخن این است که عزیزان! دستکم در یکی از مهمترین طرحها و پروژههای درازمدت و بنیادی علمی، صنعتی و اقتصادی کشور مشارکت کنید! پروژههایی که منافع ملی ایران و آینده نسلهای بعد را تضمین کند. و بالاخره ای کاش «خداوندان نعمت»، این سخن را از زبان مقامات، مسوولان و مدیران اجرایی میشنیدند! حیران
روزی عابری حین عبور از پیادهرو خیابانی در غرب تهران، کاغذی را دید که روی شیشه مغازه خشکشویی! چسبانده شده بود. روی این کاغذ، این بیت دیده میشد: درمداران عالم را کرم نیست کرمداران عالم را درم نیست! صاحب مغازه در پاسخ به این سوال که آیا میداند سراینده این شعر کیست؟ اظهار بیاطلاعی کرد. رهگذر به وی توضیح داد که متن صحیح شعر چنین است: کریمان را به دست اندر درم نیست خداوندان نعمت را کرم نیست! البته به نظر نمیرسد که شیخ اجل سعدی علیه الرحمه، خواسته باشد یک قانون یا قاعده قطعی و تاریخی را اعلام کند بلکه بیشتر قصد طعنه زدن به توانگران زمان خود را داشته است. در برخی مقاطع تاریخی در ایران و جهان، نمونههایی از گذشت، جوانمردی و ایثار توانگران جامعه در برخورد با مستمندان و دیگران دیده شده و گاهی نثار توامان مال و جان از آنان مشاهده شده است. هم ایناناند که در گوشه و کنار نام نیکشان بر سر زبانهاست. در تمامی جوامع انسانی قاعده چنین است که زندگی مسالمتآمیز اقشار گوناگون جامعه، موجب اتحاد و یکپارچگی و جاودانگی آن جامعه میشود و اینک، شرایط و وضعیت زمان، حکم به زندگی مسالمتآمیز میدهد. اوضاع بهگونهای رقم خورده که باید از تمامی ظرفیتهای انسانی جامعه بهره برد. اقشار جامعه نباید به بهانههای مختلف، تکه و پاره شوند. مشکلات کمرشکن است و دشمنان تا دندان مسلح و در کمین! آنان اکنون از جهان تصویری کشیدهاند که هیچ کافر نبیند و هیچ مسلمان نشنود. باری برگردیم به سخن اصلی. اگر بزرگان ما به مستمندان اندرز دادهاند تا عزت و احترام خود را در برابر ثروتاندوزان حفظ کنند و به آنچه خود دارند قناعت کنند به توانگران نیز سفارش کردهاند که سهم مستمندان را از مال و دارایی خود بپردازند و اهل انفاق باشند و نه فقط در حال شمارش داراییها و سکهها! حال بهتر است به یاد شعر زیبای آن مرد بزرگ (نیما یوشیج) بیفتیم که گفت: آی آدمها! آی آدمها که نشسته بر ساحل و شاد و خندانید! یک نفر در آب دارد میسپارد جان! یک نفر در آب دارد میکند بیهوده جان قربان! و اکنون موقع آن است که گفته شود: آی توانگران! آی درمداران! ای همه کسانی که به حکمت خداوند به نعمت و قدرت رسیدید، قربان کرمتان! اشتباه نشود؛ کمک به دریوزگان سر چهارراهها را نمیگوییم یا دستگیری از بیماران، عروس و دامادهای جوان، اعطای کمکهای مالی به مراکز نگهداری معلولان یا سالمندان و... البته اینها همه مظاهر و مصادیق کرم خداوندی است اما اصل ماجرا، چیز دیگری است. موضوع این است که خداوند عالم به بسیاری از شما، ضمن آنکه مال و منال داده هوش و شعور کافی هم برای حفظ آن امانتها اعطا کرده است. آری اکنون شما تمام محصول و موجودیتان را در یک سبد نریختهاید- که البته کار بسیار عاقلانهای است- و همزمان در اکثر زمینهها فعالید. از بورس و اوراق بهادار گرفته تا انبوهسازی، خرید املاک در گوشه و کنار شهرهای بزرگ و نیز سرمایهگذاریهای بسیار در طرحهای متنوع و سودآور تجاری در داخل و خارج و... بسیار عالی! بهتر است واضحتر سخن بگوییم: آی کسی که به تنهایی قادری در یک طرح سودآور و جذاب خدماتی و تجاری در بالای اتوبان همت- حدفاصل آبشار تهران تا وردآورد کرج- به میزان حدود 40 هزار میلیارد تومان سرمایهگذاری کنی در زمینی به مساحت.... هکتار و حتی با اختصاص درصدی از سهم زمین به....... در عوض صاحب حدود نیم میلیون متر عرصه تجاری شوی! آیا به راستی این است رسم شهروندی و هممیهنی و همدینی؟! آیا این است، آیین کرمداری و جوانمردی؟! پس آینده ایران و ایرانی و آبادانی آن و سلامتی اهالی آن چه میشود؟ پس رشد و توسعه ایران عزیز و اسلامی در تمامی زمینهها و عرصهها چه میشود؟ در شرایطی که اوضاع اقتصادی کشور ما به مراحل پیچیدهتر رسیده و ملت ما در مقابل چشمان شور بیگانگان ناجوانمرد در حال عبور از گردنههای دشوار است، آیا صلاح است که توانگران و ثروتمندان متعهد میهن ما، فقط به فکر منافع خویش باشند و در رفع مشکلات روزافزون و حل مسائل دشوار، چندان رغبتی از خود نشان ندهند؟! آیا بهتر نیست در کنار مشارکت در طرحهایی چون برجسازی، پاساژسازی، ساخت مجتمعهای گوناگون و رنگارنگ تجاری در همه خیابانهای اصلی و فرعی پایتخت و نیز اجرای طرحهای متعدد اطراف شهرها در زمینههای خدماتی و گردشگری و... نگاهی هم به دوردستها و در فکر چارهجویی برای مشکلات اساسی و اصلی جامعه و کشور کنیم. ای درمداران با کرم! مطمئنیم، از میزان هوش، استعداد و خردمندی بالایی نسبت به رقبا و همطرازان خود در خارج بهرهمندید بنابراین هیچ دغدغه و مشکلی از مقابل چشمان تیزبین شما پنهان نمانده است و راههای رفع آن را نیز به درستی میشناسید. سخن این است که عزیزان! دستکم در یکی از مهمترین طرحها و پروژههای درازمدت و بنیادی علمی، صنعتی و اقتصادی کشور مشارکت کنید! پروژههایی که منافع ملی ایران و آینده نسلهای بعد را تضمین کند. و بالاخره ای کاش «خداوندان نعمت»، این سخن را از زبان مقامات، مسوولان و مدیران اجرایی میشنیدند! حیران