فریاد کویرهای ایران: ما آب می‌خواهیم!

فریاد کویرهای ایران: ما آب می‌خواهیم!

اغلب خوانندگان علاقه‌مند پروژه دریاچه‌های کویر شما را خوانده‌اند می‌پرسند شما چطور می‌خواهید یک رودخانه آب را از بحر عمان که صدها متر پایین‌تر از کویر است و صدها کیلومتر از آن فاصله دارد، رو به بالا جریان دهید؟ امروزه تکنیک بالا دادن آب و مایعات به وسیله تلمبه‌ها روشن است مثلا همه می‌دانند که اکنون نفت در لوله‌ها از آبادان به پالایشگاه تهران می‌رسد و این لوله‌ها از کوه‌های مرتفع لرستان عبور می‌کنند و در نقاط لازم تلمبه‌هایی قوی روی آن گذاشته‌اند تا نفت سربالایی‌ها را بپیماید و به تهران برسد اما شاید هم ندانند که این تکنیک، حدی دارد و نمی‌توان از آن تجاوز کرد. مثلا از لوله‌ای به قطر 36 اینچ (حدود 92 سانتیمتر) نمی‌توان بیش از چندمترمکعب در ثانیه نفت عبور داد و اصولا برای حمل نفت، قطر لوله آهنی نباید بیش از یک متر باشد زیرا اولا بیش از حد سنگین می‌شود و ثانیا زیر ضربات مایع تحت فشار متلاشی می‌گردد. امروزه برای رساندن آب به توربین‌های آبشارها در فواصل کوتاه با تکنیک مخصوص تقویتی ساخت لوله‌هایی به قطر شش متر ممکن شده است اما به علل فنی و اقتصادی نمی‌توان این کار را برای هزاران کیلومتر عملی کرد لذا لوله‌کشی در فواصل هزاران کیلومتر فقط برای حمل نفت مقرون به صرفه است اما برای آب که به مقادیر عظیم برای آبادی میلیون‌ها هکتار زمین نیازمندیم، لوله‌کشی نه مقرون به صرفه است و نه ممکن. پس چه باید کرد؟ ناچاریم از لوله‌کشی صرفنظر کنیم و از تکنیک‌ کانا‌ل‌کشی با تلمبه‌خانه استفاده کنیم. از آن گذشته مگر یکی از هدف‌های ما از پروژه انتقال آب به کویرها کشتیرانی در کانال نبود؟ پس لوله‌کشی را باید فراموش کنیم و برویم سر حل مساله اصلی که کانال باشد. باید توجه کنیم این کانال یا رودخانه بندبند خواهد بود و سدهای مخصوصی با تلمبه‌خانه در هر بند خواهیم داشت و هرگاه پای یکی از این بندها یا سدها بایستیم، تصور می‌کنیم که در قسمت بالا روی بام بلندی، رودخانه‌ای جریان دارد. بنده 30 سال قبل از رویت این پدیده، اصطلاح «بامرود» را الهام گرفتم. لغت زیبایی است، اما راجع به لوله‌کشی اگر اشتباه نکنم در کتاب پروژه‌ خودتان نوشته‌اید که لوله‌های سرتاسری آب شیرین در آینده نقش بزرگی در اجتماعات بشری ایفا می‌کنند و تا اندازه خطوط سراسری برق اهمیت می‌یابند و این با فراموشی لوله‌کشی و ساخت کانال که فرمودید، جور در نمی‌آید! از این یادآوری متشکرم اما این دو مطلب با هم تفاوت دارد. لوله‌کشی آب در شهرها و تمام کشور، حکم شریان‌ها و مویرگ‌های انتقال خون را به تمامی بدن دارد. شیرین کردن آب دریا و لوله‌کشی آن به داخل کشور جهت مصارف شهری و روستایی و... در مقایسه با طرح اینجانب در پروژه آبراه، در مقیاس‌های کوچک‌تر قابل اجراست و نیاز بزرگ و دامنه‌دار کشور را به آب از این طریق رفع نمی‌کند. به علاوه [بخاری] کویرهای ایران را با این شیوه نه می‌توان خاموش و نه می‌توان نمک‌زدایی کرد که قابل استفاده و مستعد جنگل‌کاری شود. توجه کنید که طبیعت با ما ناسازگاری کرده و از آب و رودخانه‌های دائمی و فراوان محروم‌مان کرده است به عنوان مثال اگر به تصویر کشور فرانسه نگاه کنید، خواهید دید که رودخانه‌های دائمی چقدر خوب روی خاک این کشور تقسیم شده‌اند. در کشور روسیه جمعا 108 هزار رودخانه با مجموع طول دو میلیون کیلومتر یعنی پنج برابر فاصله زمین تا ماه جریان دارد. پس طبیعت هر کشوری متفاوت است و ما هم باید راه‌حل اختصاصی مربوط به تهیه آب و آبادانی زمین‌های خود را مطالعه کنیم و به کار بندیم. باید باور کنیم که مساله بی‌آبی در کشور ما از طرق کلاسیک هرگز حل نمی‌شود. بسیار خوب! حال ممکن است مساله «بامرود» را که ذهن شما را مشغول کرده، بشکافید که چیست؟ عرض کنم مشکل تکنیک بالا بردن کشتی در رودخانه‌ها به وسیله حوضچه‌هایی که با دو دریچه به نام «لاک» یا «اکلوز» ساخته می‌شود، امروز کاملا حل شده و در تمام ممالک از آن استفاده می‌کنند مثل کانال‌های «پاناما» و «ولگادن». البته تکنیک بسیار جدیدی هم هست به نام sloping ship elevator که شوروی‌ها روی سد «کراسنویارسک» انجام داده‌اند و از آن در جاهایی که اختلاف سطح دو رودخانه پایین و بالا خیلی زیاد باشد، می‌توان استفاده کرد و کشتی‌ها را از آب پایین سد به بالا منتقل کرد و بالعکس. مثال دیگر کانال پاناماست. این کانال راه عبور بین دو اقیانوس کبیر و اطلس است. قریب به 6/81 کیلومتر طول دارد ولی مثل کانال سوئز هم‌سطح دریا نیست بلکه کشتی‌ها از هر طرف که برسند، باید آنها را از سه دستگاه «لاک» بالا ببرند تا به دریاچه گاتون که 26 متر از سطح اقیانوس بلندتر است و در خاک پاناما قرار دارد، برسند و پس از طی طول دریاچه از سه لاک دیگر که در طرف مقابل دریاچه قرار دارند، پایین بیاورند تا با اقیانوس دیگر هم‌سطح شده و به مسافرت خود ادامه دهند. جریان کار به این صورت است که لاک‌ها یا حوضچه‌هایی را که کشتی در آن قرار می‌گیرد، با تلمبه‌های قوی آب پر می‌کنند تا کشتی آهسته‌آهسته با سطح آب بالا برود و هم‌سطح کانال بالا گردد و بتواند وارد کانال شود. این روند به صورت بالعکس هم انجام می‌شود. با این وسایل از کانال پاناما حدود سالی 12 هزار کشتی و 80 میلیون تن کالا عبور داده‌اند به این ‌ترتیب ملاحظه می‌فرمایید مقصود اصلی از ساختمان کانال پاناما و لاک‌هایش عبور دادن کشتی‌ها و حمل‌ونقل دریایی بوده است. آیا ما برای ایجاد کانال جنوب به شمال هدفی غیر از این داریم؟ بله، درست است. بحث در مورد «بامرود» بود. در مورد بندهای بامرود برای ما صورت‌مساله با آنها فرق اساسی دارد به این شرح: در بامرود مقصد اصلی ما عبور دادن یک رودخانه آب رو به بالاست و عبور کشتی هم مساله درجه دوم است. به نظر می‌رسد با توجه به فاصله زیاد دریای عمان با کویرهای داخلی ایران تعداد زیادی از این نوع سدها را باید ساخت. آیا به نظر شما از عهده تامین مخارج هنگفت آن برخواهیم آمد؟ اگر این طرح خوب بوده چرا تا به حال دیگران چنین کاری نکرده‌اند؟ سوال خوبی است. نظر بنده این است که تا 50 سال دیگر باید در حدود 200 دستگاه از این سدها برای کشور خشک و بی‌آب ما ساخته شود. این تعداد به نظر زیاد می‌آید اما 50 سال هم برای تکنولوژی امروز و آینده زمانی طولانی است توجه کنید کانال پاناما را در قدیم در 10 سال ساخته‌اند اما ساختن آن در شرایط امروز در یک سال میسر است. باید بدانیم این سدها و بامرودها قلب‌ها یا ستون‌های اصلی کشور ما را تشکیل خواهند داد و آب را که مایه حیات است، در شریان‌های کشور به جریان خواهند انداخت. در حقیقت ما در حال پی‌ریزی اساسی برای آینده پرجمعیت کشورمان هستیم که مردم آن بتوانند به‌طور مرفه در ردیف کشورهای پیشرفته آن روز از همه مواهب زندگی مثل آب و برق و محصولات کشاورزی و صنعتی برخوردار باشند. بنابراین این کار باید با برنامه بلندمدت و به‌طور منظم و پیگیر انجام شود. قبل از انجام هر کاری باید برای خودمان توسط یک کمیسیون عالی فنی، فرم‌های دقیق و مشخصی برای جزییات هر کار مثل ساختمان کانال‌ها و سدهای درجه یک یا دو یا سه و سایر ساختمان‌های مربوط به این کار تعیین کنیم و هر چیزی را از روی آن نرم‌ها بسازیم و تجربیات خود را با دقت تعقیب کنیم. اما در مورد هزینه‌ها نباید شما خرج این سدها را با مخارج یکی از سدهایی که تا به حال ساخته‌ایم، مقایسه کنید زیرا سدهای فعلی، اثر محلی دارند و بعد از مثلا صد سال هم پر می‌شوند ولی هر یک از سدهای بامرود جزیی از یک سیستم مملکتی هستند و قلبی است که برای همه می‌زند و با گل و لای هم پر نمی‌شود. پس چرا دیگران (کشورهای دیگر) چنین طرح‌هایی اجرا نکرده‌اند؟ توجه کنید! اگر دیگران تا به حال چنین طرح‌هایی را اجرا نکرده‌اند از آن جهت است که خصوصیات و کیفیات طبیعی و جغرافیایی و اقلیمی آنها با ما تفاوت داشته است لذا طرح‌های بزرگ و مناسب دیگری اجرا کرده‌اند اما وضع جغرافیایی و خصوصیات طبیعی کشور ما اجرای چنین طرحی را ایجاب می‌کند. هنوز اول کار است. از کجا معلوم که همین دیگران که شما می‌فرمایید بعدا و در نقاط مشابه، طرح‌هایی نظیر «بامرودها» را اجرا نکنند! درباره ارزانی یا گرانی هزینه این تاسیسات به نظر من هر کاری حداقل هزینه دارد. اگر بعد از مطالعه دقیق علمی و اقتصادی آن کار را از روی دقت و ایمان انجام دهند، ارزان تمام می‌شود وگرنه طبیعی است که چندین برابر گران تمام می‌شود و از آن هم درست استفاده نمی‌شود. تصدیق بفرمایید که کار بسیار بزرگی است نمی‌دانم شما چطور تصور اجرای آن را می‌کنید؟ از نظر اجرا برای من و امثال من جای شگفتی ندارد. امروزه ما به چشم خود جنبش‌ها و اقدامات عظیم علمی و فنی دول بزرگ جهان را مثل اجرای برنامه قدم نهادن بر سطح کره ماه از سوی آمریکا یا اقدام به ساختن سدهای عظیم و هیدروالکتریک مثل سد «کراسنویارسک» با پنج میلیون کیلووات توربین یا سد مافوق عظیم نیژنه لنا (Nizhne Lena) با بیست میلیون کیلووات توربین را در روسیه می‌بینیم. اجرای پروژه‌هایی مثل «بامرود» با آنکه برای ما نسبتا بزرگ است، با وسایل و امکانات علمی و فنی امروزی مشکلی به حساب نمی‌آید ولی باید توجه کرد که اثرات اجرای آن برای ما کاملا حیاتی است. بنابراین به نظر بنده با تعیین هدف و تعیین برنامه و بسیج همه نیروها و مغزهای متفکر و دانشمند و مهندسی از عهده انجام این کار به خوبی برخواهیم آمد. ما باید به مشکلات 30 سال آینده بیندیشیم و برای مقابله با آن مشکلات طرح‌های مشخصی را مطالعه کرده و به موقع اجرا بگذاریم زیرا کاروان انسانی به سرعت در حرکت است و نمی‌توان غافل شد چراکه درماندگان به کنار می‌افتند و فراموش می‌شوند. * توضیح: این گفت‌وگو در واقع متن تجدیدنظر شده «طرح بامرودها»ست که در تاریخ 24/5/1348 به سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی و برخی مسوولان وقت ارائه شد.

اغلب خوانندگان علاقه‌مند پروژه دریاچه‌های کویر شما را خوانده‌اند می‌پرسند شما چطور می‌خواهید یک رودخانه آب را از بحر عمان که صدها متر پایین‌تر از کویر است و صدها کیلومتر از آن فاصله دارد، رو به بالا جریان دهید؟ امروزه تکنیک بالا دادن آب و مایعات به وسیله تلمبه‌ها روشن است مثلا همه می‌دانند که اکنون نفت در لوله‌ها از آبادان به پالایشگاه تهران می‌رسد و این لوله‌ها از کوه‌های مرتفع لرستان عبور می‌کنند و در نقاط لازم تلمبه‌هایی قوی روی آن گذاشته‌اند تا نفت سربالایی‌ها را بپیماید و به تهران برسد اما شاید هم ندانند که این تکنیک، حدی دارد و نمی‌توان از آن تجاوز کرد. مثلا از لوله‌ای به قطر 36 اینچ (حدود 92 سانتیمتر) نمی‌توان بیش از چندمترمکعب در ثانیه نفت عبور داد و اصولا برای حمل نفت، قطر لوله آهنی نباید بیش از یک متر باشد زیرا اولا بیش از حد سنگین می‌شود و ثانیا زیر ضربات مایع تحت فشار متلاشی می‌گردد. امروزه برای رساندن آب به توربین‌های آبشارها در فواصل کوتاه با تکنیک مخصوص تقویتی ساخت لوله‌هایی به قطر شش متر ممکن شده است اما به علل فنی و اقتصادی نمی‌توان این کار را برای هزاران کیلومتر عملی کرد لذا لوله‌کشی در فواصل هزاران کیلومتر فقط برای حمل نفت مقرون به صرفه است اما برای آب که به مقادیر عظیم برای آبادی میلیون‌ها هکتار زمین نیازمندیم، لوله‌کشی نه مقرون به صرفه است و نه ممکن. پس چه باید کرد؟ ناچاریم از لوله‌کشی صرفنظر کنیم و از تکنیک‌ کانا‌ل‌کشی با تلمبه‌خانه استفاده کنیم. از آن گذشته مگر یکی از هدف‌های ما از پروژه انتقال آب به کویرها کشتیرانی در کانال نبود؟ پس لوله‌کشی را باید فراموش کنیم و برویم سر حل مساله اصلی که کانال باشد. باید توجه کنیم این کانال یا رودخانه بندبند خواهد بود و سدهای مخصوصی با تلمبه‌خانه در هر بند خواهیم داشت و هرگاه پای یکی از این بندها یا سدها بایستیم، تصور می‌کنیم که در قسمت بالا روی بام بلندی، رودخانه‌ای جریان دارد. بنده 30 سال قبل از رویت این پدیده، اصطلاح «بامرود» را الهام گرفتم. لغت زیبایی است، اما راجع به لوله‌کشی اگر اشتباه نکنم در کتاب پروژه‌ خودتان نوشته‌اید که لوله‌های سرتاسری آب شیرین در آینده نقش بزرگی در اجتماعات بشری ایفا می‌کنند و تا اندازه خطوط سراسری برق اهمیت می‌یابند و این با فراموشی لوله‌کشی و ساخت کانال که فرمودید، جور در نمی‌آید! از این یادآوری متشکرم اما این دو مطلب با هم تفاوت دارد. لوله‌کشی آب در شهرها و تمام کشور، حکم شریان‌ها و مویرگ‌های انتقال خون را به تمامی بدن دارد. شیرین کردن آب دریا و لوله‌کشی آن به داخل کشور جهت مصارف شهری و روستایی و... در مقایسه با طرح اینجانب در پروژه آبراه، در مقیاس‌های کوچک‌تر قابل اجراست و نیاز بزرگ و دامنه‌دار کشور را به آب از این طریق رفع نمی‌کند. به علاوه [بخاری] کویرهای ایران را با این شیوه نه می‌توان خاموش و نه می‌توان نمک‌زدایی کرد که قابل استفاده و مستعد جنگل‌کاری شود. توجه کنید که طبیعت با ما ناسازگاری کرده و از آب و رودخانه‌های دائمی و فراوان محروم‌مان کرده است به عنوان مثال اگر به تصویر کشور فرانسه نگاه کنید، خواهید دید که رودخانه‌های دائمی چقدر خوب روی خاک این کشور تقسیم شده‌اند. در کشور روسیه جمعا 108 هزار رودخانه با مجموع طول دو میلیون کیلومتر یعنی پنج برابر فاصله زمین تا ماه جریان دارد. پس طبیعت هر کشوری متفاوت است و ما هم باید راه‌حل اختصاصی مربوط به تهیه آب و آبادانی زمین‌های خود را مطالعه کنیم و به کار بندیم. باید باور کنیم که مساله بی‌آبی در کشور ما از طرق کلاسیک هرگز حل نمی‌شود. بسیار خوب! حال ممکن است مساله «بامرود» را که ذهن شما را مشغول کرده، بشکافید که چیست؟ عرض کنم مشکل تکنیک بالا بردن کشتی در رودخانه‌ها به وسیله حوضچه‌هایی که با دو دریچه به نام «لاک» یا «اکلوز» ساخته می‌شود، امروز کاملا حل شده و در تمام ممالک از آن استفاده می‌کنند مثل کانال‌های «پاناما» و «ولگادن». البته تکنیک بسیار جدیدی هم هست به نام sloping ship elevator که شوروی‌ها روی سد «کراسنویارسک» انجام داده‌اند و از آن در جاهایی که اختلاف سطح دو رودخانه پایین و بالا خیلی زیاد باشد، می‌توان استفاده کرد و کشتی‌ها را از آب پایین سد به بالا منتقل کرد و بالعکس. مثال دیگر کانال پاناماست. این کانال راه عبور بین دو اقیانوس کبیر و اطلس است. قریب به 6/81 کیلومتر طول دارد ولی مثل کانال سوئز هم‌سطح دریا نیست بلکه کشتی‌ها از هر طرف که برسند، باید آنها را از سه دستگاه «لاک» بالا ببرند تا به دریاچه گاتون که 26 متر از سطح اقیانوس بلندتر است و در خاک پاناما قرار دارد، برسند و پس از طی طول دریاچه از سه لاک دیگر که در طرف مقابل دریاچه قرار دارند، پایین بیاورند تا با اقیانوس دیگر هم‌سطح شده و به مسافرت خود ادامه دهند. جریان کار به این صورت است که لاک‌ها یا حوضچه‌هایی را که کشتی در آن قرار می‌گیرد، با تلمبه‌های قوی آب پر می‌کنند تا کشتی آهسته‌آهسته با سطح آب بالا برود و هم‌سطح کانال بالا گردد و بتواند وارد کانال شود. این روند به صورت بالعکس هم انجام می‌شود. با این وسایل از کانال پاناما حدود سالی 12 هزار کشتی و 80 میلیون تن کالا عبور داده‌اند به این ‌ترتیب ملاحظه می‌فرمایید مقصود اصلی از ساختمان کانال پاناما و لاک‌هایش عبور دادن کشتی‌ها و حمل‌ونقل دریایی بوده است. آیا ما برای ایجاد کانال جنوب به شمال هدفی غیر از این داریم؟ بله، درست است. بحث در مورد «بامرود» بود. در مورد بندهای بامرود برای ما صورت‌مساله با آنها فرق اساسی دارد به این شرح: در بامرود مقصد اصلی ما عبور دادن یک رودخانه آب رو به بالاست و عبور کشتی هم مساله درجه دوم است. به نظر می‌رسد با توجه به فاصله زیاد دریای عمان با کویرهای داخلی ایران تعداد زیادی از این نوع سدها را باید ساخت. آیا به نظر شما از عهده تامین مخارج هنگفت آن برخواهیم آمد؟ اگر این طرح خوب بوده چرا تا به حال دیگران چنین کاری نکرده‌اند؟ سوال خوبی است. نظر بنده این است که تا 50 سال دیگر باید در حدود 200 دستگاه از این سدها برای کشور خشک و بی‌آب ما ساخته شود. این تعداد به نظر زیاد می‌آید اما 50 سال هم برای تکنولوژی امروز و آینده زمانی طولانی است توجه کنید کانال پاناما را در قدیم در 10 سال ساخته‌اند اما ساختن آن در شرایط امروز در یک سال میسر است. باید بدانیم این سدها و بامرودها قلب‌ها یا ستون‌های اصلی کشور ما را تشکیل خواهند داد و آب را که مایه حیات است، در شریان‌های کشور به جریان خواهند انداخت. در حقیقت ما در حال پی‌ریزی اساسی برای آینده پرجمعیت کشورمان هستیم که مردم آن بتوانند به‌طور مرفه در ردیف کشورهای پیشرفته آن روز از همه مواهب زندگی مثل آب و برق و محصولات کشاورزی و صنعتی برخوردار باشند. بنابراین این کار باید با برنامه بلندمدت و به‌طور منظم و پیگیر انجام شود. قبل از انجام هر کاری باید برای خودمان توسط یک کمیسیون عالی فنی، فرم‌های دقیق و مشخصی برای جزییات هر کار مثل ساختمان کانال‌ها و سدهای درجه یک یا دو یا سه و سایر ساختمان‌های مربوط به این کار تعیین کنیم و هر چیزی را از روی آن نرم‌ها بسازیم و تجربیات خود را با دقت تعقیب کنیم. اما در مورد هزینه‌ها نباید شما خرج این سدها را با مخارج یکی از سدهایی که تا به حال ساخته‌ایم، مقایسه کنید زیرا سدهای فعلی، اثر محلی دارند و بعد از مثلا صد سال هم پر می‌شوند ولی هر یک از سدهای بامرود جزیی از یک سیستم مملکتی هستند و قلبی است که برای همه می‌زند و با گل و لای هم پر نمی‌شود. پس چرا دیگران (کشورهای دیگر) چنین طرح‌هایی اجرا نکرده‌اند؟ توجه کنید! اگر دیگران تا به حال چنین طرح‌هایی را اجرا نکرده‌اند از آن جهت است که خصوصیات و کیفیات طبیعی و جغرافیایی و اقلیمی آنها با ما تفاوت داشته است لذا طرح‌های بزرگ و مناسب دیگری اجرا کرده‌اند اما وضع جغرافیایی و خصوصیات طبیعی کشور ما اجرای چنین طرحی را ایجاب می‌کند. هنوز اول کار است. از کجا معلوم که همین دیگران که شما می‌فرمایید بعدا و در نقاط مشابه، طرح‌هایی نظیر «بامرودها» را اجرا نکنند! درباره ارزانی یا گرانی هزینه این تاسیسات به نظر من هر کاری حداقل هزینه دارد. اگر بعد از مطالعه دقیق علمی و اقتصادی آن کار را از روی دقت و ایمان انجام دهند، ارزان تمام می‌شود وگرنه طبیعی است که چندین برابر گران تمام می‌شود و از آن هم درست استفاده نمی‌شود. تصدیق بفرمایید که کار بسیار بزرگی است نمی‌دانم شما چطور تصور اجرای آن را می‌کنید؟ از نظر اجرا برای من و امثال من جای شگفتی ندارد. امروزه ما به چشم خود جنبش‌ها و اقدامات عظیم علمی و فنی دول بزرگ جهان را مثل اجرای برنامه قدم نهادن بر سطح کره ماه از سوی آمریکا یا اقدام به ساختن سدهای عظیم و هیدروالکتریک مثل سد «کراسنویارسک» با پنج میلیون کیلووات توربین یا سد مافوق عظیم نیژنه لنا (Nizhne Lena) با بیست میلیون کیلووات توربین را در روسیه می‌بینیم. اجرای پروژه‌هایی مثل «بامرود» با آنکه برای ما نسبتا بزرگ است، با وسایل و امکانات علمی و فنی امروزی مشکلی به حساب نمی‌آید ولی باید توجه کرد که اثرات اجرای آن برای ما کاملا حیاتی است. بنابراین به نظر بنده با تعیین هدف و تعیین برنامه و بسیج همه نیروها و مغزهای متفکر و دانشمند و مهندسی از عهده انجام این کار به خوبی برخواهیم آمد. ما باید به مشکلات 30 سال آینده بیندیشیم و برای مقابله با آن مشکلات طرح‌های مشخصی را مطالعه کرده و به موقع اجرا بگذاریم زیرا کاروان انسانی به سرعت در حرکت است و نمی‌توان غافل شد چراکه درماندگان به کنار می‌افتند و فراموش می‌شوند. * توضیح: این گفت‌وگو در واقع متن تجدیدنظر شده «طرح بامرودها»ست که در تاریخ 24/5/1348 به سازمان پژوهش‌های علمی و صنعتی و برخی مسوولان وقت ارائه شد.