یاد روزگار کودکی

یاد روزگار کودکی

شیدا ملکی- روزها می‌گذرد و یادت می‌رود پشت نیمکت‌های مدرسه و کلاس درس، ترس و نگرانی فقط این بود که معلم صدایت کند و درس نخوانده باشی؛ همان روزهایی که کوچه‌ها را باید می‌دویدی تا قبل از به صدا درآمدن زنگ مدرسه پشت گردن همکلاسی‌هایت به صف بایستی و نظم را در ذهنت دیکته کنی.حالا اما 14 سال از همان روزهای پر از شور و هیجان مدرسه گذشته و دخترانی که همه شور و هیجان‌شان زنگ‌های تفریح مدرسه بود دوباره به یاد دوستی‌ها و خنده‌های روزگار نوجوانی‌شان با یکدیگر قرار می‌گذارند و مرهم بر دردهای زندگی هم می‌گذارند و شادی و خنده‌هایشان را با کنار هم بودن چند برابر می‌کنند. فارغ‌التحصیلان دبیرستان «سلیمی جهرمی» در منطقه 2 تهران هنوز هم قدر زندگی و خنده‌های آن را می‌دانند و این دلیلی شده است تا دورهم جمع شوند و از خاطرات‌شان تا مشکلات امروزشان بگویند و دست یکدیگر را در زندگی امروز بفشارند.

شیدا ملکی- روزها می‌گذرد و یادت می‌رود پشت نیمکت‌های مدرسه و کلاس درس، ترس و نگرانی فقط این بود که معلم صدایت کند و درس نخوانده باشی؛ همان روزهایی که کوچه‌ها را باید می‌دویدی تا قبل از به صدا درآمدن زنگ مدرسه پشت گردن همکلاسی‌هایت به صف بایستی و نظم را در ذهنت دیکته کنی.حالا اما 14 سال از همان روزهای پر از شور و هیجان مدرسه گذشته و دخترانی که همه شور و هیجان‌شان زنگ‌های تفریح مدرسه بود دوباره به یاد دوستی‌ها و خنده‌های روزگار نوجوانی‌شان با یکدیگر قرار می‌گذارند و مرهم بر دردهای زندگی هم می‌گذارند و شادی و خنده‌هایشان را با کنار هم بودن چند برابر می‌کنند. فارغ‌التحصیلان دبیرستان «سلیمی جهرمی» در منطقه 2 تهران هنوز هم قدر زندگی و خنده‌های آن را می‌دانند و این دلیلی شده است تا دورهم جمع شوند و از خاطرات‌شان تا مشکلات امروزشان بگویند و دست یکدیگر را در زندگی امروز بفشارند.