در دیدار و مذاکره با دستاندرکاران سازمان بازنشستگی در رابطه با احساس مسوولیت اجتماعی و فرهنگی پرسیدم و اینکه شرکتهای تابعه عملکردشان از لحاظ سود، زیان و تراز عملیات و امکان ورود به این وادی و کسب اطلاعات در مسیر آگاه کردن صاحبان اصلی سرمایه سازمان که کارمندان دولت و بازنشستگان هستند، چگونه است. از ورود یک بازنشسته و عضو سازمان که شاید برای اولینبار چنین موضوعی را مطرح میکرد، به این وادی متحیر مانده و اطلاعرسانی در این زمینه را در وظایف صلاحیت خود نمیدیدند و با پاسخهایی خارج از موضوع سوالات را بدون جواب گذاشتند که موضوع این مطلب است: میدانیم که طبق قوانین استخدامی از سالهای بسیار دور از حقوق ابواب جمعی دولت درصدی ماهانه کسر و به حساب تشکیلاتی که بعدا به این نام خوانده شد، همراه با حداقل معادل آن بهوسیله کارفرما که دولت باشد، واریز میشد و کماکان ادامه دارد. در این باب اشارهای گذرا به تاریخچه بازنشستگی در کشورمان مناسب بهنظر میرسد: در سال 1288 (107 سال قبل) قانون وظایف در اولین دوره مجلس شورای ملی تصویب شد که برای وراث ارباب حقوق دیوانی یعنی عایله کارمندان متوفی دولت حقوقی را مقرر کرد. بعدا در موضوع نظام بازنشستگی مجلس چهارم در 22 آذر 1301 نخستین قانون استخدام کشوری را به تصویب رساند بنابراین از 94 سال قبل تاکنون نظام بازنشستگی سیر تکاملی خود را طی کرده است.در پایان سال گذشته حقوقبگیران این صندوق 1268702 نفر بودند. مدیرعامل فعلی در این رابطه میگوید: مشکلات صندوق ریشه در تصمیمات چهار دهه گذشته دارد و تصمیمات طی این سالها 410 هزار میلیارد تومان بار مالی برای صندوق ایجاد کرده است. وی ادامه میدهد این صندوق جدا از فرازونشیبهای اقتصادی کشور نیست و صبر و سکوت عافیت را میگشاید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، نکند جناب رییسجمهور سابق نیز به این وادی گذری داشته! در اینکه واریز سهم دولت در مواردی به موقع نبوده و متولیان سازمان بازنشستگی کشوری از این درآمدهای هدفدار بهموقع بهرهبرداری مطلوب را انجام ندادهاند و ادلهای از این دست به هیچوجه رافع تعهدات آنان در قبال صاحبان سرمایه و در واقع مالکان سازمان که همه کارمندان و بازنشستگانند، نبوده و نیست و دولت تدبیر و امید باید پرداختن این مهم را در اولویت قرار دهد. خالی شدن فضا برای ایجاد اشتغال بهعنوان اصلیترین وظیفه به دولت گرفتار بار شده و ارفاق در سنوات برای بازنشستگی بر این مشکل افزوده به نحوی که متولیان امر این موضوع را همراه با تکافو نکردن درآمدها و انجام نشدن تعهدات و در پارهای موارد پرداخت بدهیها و... از معضلات دانسته و از رسیدگی و پیگیری امور مختلف این ارجمندان که آیینه تمامنمای آینده شاغلان از لحاظ حرمت، آرامش و آسایش در نزد خانواده گسترش یافته خود هستند، شانه خالی یا توپ را به زمین دیگران پرتاب میکنند که امری متداول و مرسوم شده است. قصد اصلی از نگارش و یادآوری این امر جلب توجه دستاندرکاران این مقوله و متولیان بالادستی است تا به این مهم عنایت کامل مبذول دارند و محترمترین و وزینترین انسانها که عمری را در خدمت خلق بودهاند در برابر خانواده گسترشیافتهشان بیپناه و به امان خدا رها نکنند که شایسته ملک و ملت نیست. پوشش کامل بیمه تکمیلی در حدی که این پیشکسوتان مریض و درمانده نیازمند فرزندانشان نباشند و مشابه شاغلان سازمان باید از امکاناتی درمانی برخوردار باشند و تفاوتهای فاحش و غیرقابل توجیه فعلی در مقوله بیمه تکمیلی مرتفع شود. هزینههای سرسامآور پزشکی که تحت پوشش قرار ندارد و ویزیت پزشکان متخصص است که برای حدود پنج دقیقه ویزیت 500 هزار ریال دریافت میکنند یا هزینه دارو که رقم بالایی برای این جامعه هستند همچنین هزینههای دندانپزشکی که مطلقا در توان پرداخت این نقشآفرینان و سرمایههای ارجمند نبوده و نیست و در این رابطه در بیشتر موارد حتی شاخصترین افراد این جامعه میلیونی با دندانهای کج و معوج و ظاهر نهچندان خوشایند و دون شان و منزلت در انظار باید ظاهر شوند و الگوی آیندگان. از همه مهمتر درصد افزایش حقوق سالانه این اندیشمندان است که باید معادل نرخ تورم واقعی افزایش یابد. ایکاش نه گرانی و تورمی بود و نه افزایشی و به هر حال کفاف کی دهد این ترمیمها و آنچه بهجایی نرسد فریاد است و سبد خانوار رو به توسعه آنان خالی از نیازهای روزانه. امید اینکه این اشاره و مطلب مختصر برای جلب توجه آنانکه درصدد پوشاندن لباس عزت و منزلت برای پدران و مادران خود و جامعه هشیار ایران هستند بیش از این اهمال نکنند و بار مسوولیتی را که آگاهانه پذیرفتهاند به دیگر جریانات وصل نفرمایند که تحت هیچ شرایطی زیبنده این صاحبنظران و آن سازمان با آن همه کادر و تشکیلات، امکانات و از همه مهمتر دولت خدمتگزار روحانی نبوده و نیست. در پایان اینکه لباس فاخری که قصد بر تن کردن و زدودن لباسهای مندرس و جلباعتماد لازم اجتماعی را در اهداف آن سازمان به زیور قلم آراستهاند به صحنه عمل درآورند که بیش از این شایسته آن مجموعه نیست هرچند در بیان و اقامه دلیل همه و همه ید طولایی دارند. * دبیر کانون علوم اداری ایران
در دیدار و مذاکره با دستاندرکاران سازمان بازنشستگی در رابطه با احساس مسوولیت اجتماعی و فرهنگی پرسیدم و اینکه شرکتهای تابعه عملکردشان از لحاظ سود، زیان و تراز عملیات و امکان ورود به این وادی و کسب اطلاعات در مسیر آگاه کردن صاحبان اصلی سرمایه سازمان که کارمندان دولت و بازنشستگان هستند، چگونه است. از ورود یک بازنشسته و عضو سازمان که شاید برای اولینبار چنین موضوعی را مطرح میکرد، به این وادی متحیر مانده و اطلاعرسانی در این زمینه را در وظایف صلاحیت خود نمیدیدند و با پاسخهایی خارج از موضوع سوالات را بدون جواب گذاشتند که موضوع این مطلب است: میدانیم که طبق قوانین استخدامی از سالهای بسیار دور از حقوق ابواب جمعی دولت درصدی ماهانه کسر و به حساب تشکیلاتی که بعدا به این نام خوانده شد، همراه با حداقل معادل آن بهوسیله کارفرما که دولت باشد، واریز میشد و کماکان ادامه دارد. در این باب اشارهای گذرا به تاریخچه بازنشستگی در کشورمان مناسب بهنظر میرسد: در سال 1288 (107 سال قبل) قانون وظایف در اولین دوره مجلس شورای ملی تصویب شد که برای وراث ارباب حقوق دیوانی یعنی عایله کارمندان متوفی دولت حقوقی را مقرر کرد. بعدا در موضوع نظام بازنشستگی مجلس چهارم در 22 آذر 1301 نخستین قانون استخدام کشوری را به تصویب رساند بنابراین از 94 سال قبل تاکنون نظام بازنشستگی سیر تکاملی خود را طی کرده است.در پایان سال گذشته حقوقبگیران این صندوق 1268702 نفر بودند. مدیرعامل فعلی در این رابطه میگوید: مشکلات صندوق ریشه در تصمیمات چهار دهه گذشته دارد و تصمیمات طی این سالها 410 هزار میلیارد تومان بار مالی برای صندوق ایجاد کرده است. وی ادامه میدهد این صندوق جدا از فرازونشیبهای اقتصادی کشور نیست و صبر و سکوت عافیت را میگشاید. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل، نکند جناب رییسجمهور سابق نیز به این وادی گذری داشته! در اینکه واریز سهم دولت در مواردی به موقع نبوده و متولیان سازمان بازنشستگی کشوری از این درآمدهای هدفدار بهموقع بهرهبرداری مطلوب را انجام ندادهاند و ادلهای از این دست به هیچوجه رافع تعهدات آنان در قبال صاحبان سرمایه و در واقع مالکان سازمان که همه کارمندان و بازنشستگانند، نبوده و نیست و دولت تدبیر و امید باید پرداختن این مهم را در اولویت قرار دهد. خالی شدن فضا برای ایجاد اشتغال بهعنوان اصلیترین وظیفه به دولت گرفتار بار شده و ارفاق در سنوات برای بازنشستگی بر این مشکل افزوده به نحوی که متولیان امر این موضوع را همراه با تکافو نکردن درآمدها و انجام نشدن تعهدات و در پارهای موارد پرداخت بدهیها و... از معضلات دانسته و از رسیدگی و پیگیری امور مختلف این ارجمندان که آیینه تمامنمای آینده شاغلان از لحاظ حرمت، آرامش و آسایش در نزد خانواده گسترش یافته خود هستند، شانه خالی یا توپ را به زمین دیگران پرتاب میکنند که امری متداول و مرسوم شده است. قصد اصلی از نگارش و یادآوری این امر جلب توجه دستاندرکاران این مقوله و متولیان بالادستی است تا به این مهم عنایت کامل مبذول دارند و محترمترین و وزینترین انسانها که عمری را در خدمت خلق بودهاند در برابر خانواده گسترشیافتهشان بیپناه و به امان خدا رها نکنند که شایسته ملک و ملت نیست. پوشش کامل بیمه تکمیلی در حدی که این پیشکسوتان مریض و درمانده نیازمند فرزندانشان نباشند و مشابه شاغلان سازمان باید از امکاناتی درمانی برخوردار باشند و تفاوتهای فاحش و غیرقابل توجیه فعلی در مقوله بیمه تکمیلی مرتفع شود. هزینههای سرسامآور پزشکی که تحت پوشش قرار ندارد و ویزیت پزشکان متخصص است که برای حدود پنج دقیقه ویزیت 500 هزار ریال دریافت میکنند یا هزینه دارو که رقم بالایی برای این جامعه هستند همچنین هزینههای دندانپزشکی که مطلقا در توان پرداخت این نقشآفرینان و سرمایههای ارجمند نبوده و نیست و در این رابطه در بیشتر موارد حتی شاخصترین افراد این جامعه میلیونی با دندانهای کج و معوج و ظاهر نهچندان خوشایند و دون شان و منزلت در انظار باید ظاهر شوند و الگوی آیندگان. از همه مهمتر درصد افزایش حقوق سالانه این اندیشمندان است که باید معادل نرخ تورم واقعی افزایش یابد. ایکاش نه گرانی و تورمی بود و نه افزایشی و به هر حال کفاف کی دهد این ترمیمها و آنچه بهجایی نرسد فریاد است و سبد خانوار رو به توسعه آنان خالی از نیازهای روزانه. امید اینکه این اشاره و مطلب مختصر برای جلب توجه آنانکه درصدد پوشاندن لباس عزت و منزلت برای پدران و مادران خود و جامعه هشیار ایران هستند بیش از این اهمال نکنند و بار مسوولیتی را که آگاهانه پذیرفتهاند به دیگر جریانات وصل نفرمایند که تحت هیچ شرایطی زیبنده این صاحبنظران و آن سازمان با آن همه کادر و تشکیلات، امکانات و از همه مهمتر دولت خدمتگزار روحانی نبوده و نیست. در پایان اینکه لباس فاخری که قصد بر تن کردن و زدودن لباسهای مندرس و جلباعتماد لازم اجتماعی را در اهداف آن سازمان به زیور قلم آراستهاند به صحنه عمل درآورند که بیش از این شایسته آن مجموعه نیست هرچند در بیان و اقامه دلیل همه و همه ید طولایی دارند. * دبیر کانون علوم اداری ایران