جایی برای امیدواری
مسعود سلیمی- در خیلی از کشورها به ویژه در غرب که انتخابات برپایه حزبگرایی شکل میگیرد، هنگامی که نتیجه آن مشخص میشود، نخستین واکنش را رهبران حزب برنده یا بازنده از خود بروز میدهند. در واقع رسم این است که اگر رهبر حزب بازنده صاحب اکثریت در مجلس باشد، ضمن قبول شکست از سمت خود بهعنوان لیدر حزب استعفا میدهد و راه را برای حضور گروه تازهنفس و به عبارتی برای پوست انداختن حزبش باز میکند.از سوی دیگر حزب یا احزاب ائتلافی برنده برای مدت مشخصی که معمولا چهار و به ندرت پنج سال است، خود را براساس برنامههای انتخاباتی آماده اداره کشور میکنند.در واقع در چنین کشورهایی تکلیف مشخص است چراکه به جای افراد، این احزاب هستند که با ارائه برنامه و با مخالفت اصولی و مستند با سیاستهای حزب حاکم تلاش میکنند آرای مردم را به دست آورند و این اعضای حزب هستند که با توجه به کرسیهای به دست آورده در مجلس از برنامه، سیاست و آرمانهای گروه خود دفاع میکنند. در چنین شرایطی وجود اقلیت مقتدر و با فاصله کم از حزب حاکم در واقع بهعنوان اهرم و فیلتری رفتار و عمل میکند که اکثریت نتواند از فرصتی که برای تحقق حقوق مردم به دست آمده است، در راستای منافع خود سوءاستفاده کند و با یکسونگری خطوط قرمزی را که قانون اساسی و قواعد عرفی تعیین کرده، زیرپا بگذارد. بدون تردید اجرای «حزبگرایی» در کشورهای غربی نمیتواند بدون عیب و مشکل باشد چراکه به هر حال مجری برنامههای حزبی، صاحب طبع و امیال گوناگون انسانی است که فرصت خدمت یا خیانت را فراهم میکند.از سویی در کشورهایی که هنوز مفهوم واقعی حزبگرایی در فرهنگ واژگان و عبارتهای سیاسیاش شکل نگرفته، مردمی که میخواهند به شیوه مسالمتآمیز با یک برگ رای شرایط پارلمانی را جابهجا کنند به جای برنامه با افرادی طرف هستند که اتیکتهایی چون اصولگرایی، اصلاحگرایی، تعاملورزی و امثال آن را بر سینه زده و به طور معمول بیش از اینکه به مشکلات و درخواستهای رایدهندگان بپردازند، به تخریب رقیب میپردازند. نتایج برآمده از انتخابات هفتم اسفندماه 94 ایران برای شکلگیری مجلس دهم که با نتایج دور دوم جمعه 10 اردیبهشت 95 کامل شد به روشنی نگاه، خواست، دغدغه و آیندهنگری مردم ایران برای دستاندرکاران مملکت برای سیاستورزانی که اداره امور را در دست دارند ترسیم شد، اگرچه در انتخابات مجلس دهم مانند بقیه مجلسها، حزبگرایی نقشی نداشت اما این فرق را داشت که مردم با نوعی انضباط حزبی به «فهرست» رای دادند که به خودی خود تمرین ابتدایی برای ورود به مرحله حزبگرایی است.نتایج انتخابات هفتم اسفند 94 و 10 اردیبهشت 95 جدا از تمام بحثهای تئوری و عملی، یک واقعیت را به نمایش میگذارد؛ مردم ایران با گرایش به سیاست تعامل و دوری از افراطگرایی در پی بهبود شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود هستند.برای مردم ایران، مجلس دهم باید جایی باشد که تجربه مجلس ششم که دربست در اختیار اصلاحطلبان بود و مجلس نهم که به جایی برای تاختوتاز افراطیها بدل شده بود، تکرار نشود و با توجه به نتایج به دست آمده بعید به نظر میرسد چنین شرایطی اینبار در بهارستان محقق شود.اگرچه مجلس نه میتواند و نه باید حلال تمام مشکلات باشد، اما از آنجایی که مجلس نهم بیشتر وقت خود را صرف جنگ و جدلهای جناحی میکرد، چشم مردم ترسیده است که نکند به جای فکر کردن به مشکلات این بار هم مجلس به محلی برای تسویهحسابهای شخصی و فردی تبدیل شود. خوشبختانه صندلیهای مجلس دهم بهگونهای توزیع شده که با توسل به خردجمعی و با نگاهی که باید منافع مردم را لحاظ کند، چهبسا جایی برای امیدواری باز شود تا آرای مردم مفید فایده باشد. massoudmehr@yahoo.fr
مسعود سلیمی- در خیلی از کشورها به ویژه در غرب که انتخابات برپایه حزبگرایی شکل میگیرد، هنگامی که نتیجه آن مشخص میشود، نخستین واکنش را رهبران حزب برنده یا بازنده از خود بروز میدهند. در واقع رسم این است که اگر رهبر حزب بازنده صاحب اکثریت در مجلس باشد، ضمن قبول شکست از سمت خود بهعنوان لیدر حزب استعفا میدهد و راه را برای حضور گروه تازهنفس و به عبارتی برای پوست انداختن حزبش باز میکند.از سوی دیگر حزب یا احزاب ائتلافی برنده برای مدت مشخصی که معمولا چهار و به ندرت پنج سال است، خود را براساس برنامههای انتخاباتی آماده اداره کشور میکنند.در واقع در چنین کشورهایی تکلیف مشخص است چراکه به جای افراد، این احزاب هستند که با ارائه برنامه و با مخالفت اصولی و مستند با سیاستهای حزب حاکم تلاش میکنند آرای مردم را به دست آورند و این اعضای حزب هستند که با توجه به کرسیهای به دست آورده در مجلس از برنامه، سیاست و آرمانهای گروه خود دفاع میکنند. در چنین شرایطی وجود اقلیت مقتدر و با فاصله کم از حزب حاکم در واقع بهعنوان اهرم و فیلتری رفتار و عمل میکند که اکثریت نتواند از فرصتی که برای تحقق حقوق مردم به دست آمده است، در راستای منافع خود سوءاستفاده کند و با یکسونگری خطوط قرمزی را که قانون اساسی و قواعد عرفی تعیین کرده، زیرپا بگذارد. بدون تردید اجرای «حزبگرایی» در کشورهای غربی نمیتواند بدون عیب و مشکل باشد چراکه به هر حال مجری برنامههای حزبی، صاحب طبع و امیال گوناگون انسانی است که فرصت خدمت یا خیانت را فراهم میکند.از سویی در کشورهایی که هنوز مفهوم واقعی حزبگرایی در فرهنگ واژگان و عبارتهای سیاسیاش شکل نگرفته، مردمی که میخواهند به شیوه مسالمتآمیز با یک برگ رای شرایط پارلمانی را جابهجا کنند به جای برنامه با افرادی طرف هستند که اتیکتهایی چون اصولگرایی، اصلاحگرایی، تعاملورزی و امثال آن را بر سینه زده و به طور معمول بیش از اینکه به مشکلات و درخواستهای رایدهندگان بپردازند، به تخریب رقیب میپردازند. نتایج برآمده از انتخابات هفتم اسفندماه 94 ایران برای شکلگیری مجلس دهم که با نتایج دور دوم جمعه 10 اردیبهشت 95 کامل شد به روشنی نگاه، خواست، دغدغه و آیندهنگری مردم ایران برای دستاندرکاران مملکت برای سیاستورزانی که اداره امور را در دست دارند ترسیم شد، اگرچه در انتخابات مجلس دهم مانند بقیه مجلسها، حزبگرایی نقشی نداشت اما این فرق را داشت که مردم با نوعی انضباط حزبی به «فهرست» رای دادند که به خودی خود تمرین ابتدایی برای ورود به مرحله حزبگرایی است.نتایج انتخابات هفتم اسفند 94 و 10 اردیبهشت 95 جدا از تمام بحثهای تئوری و عملی، یک واقعیت را به نمایش میگذارد؛ مردم ایران با گرایش به سیاست تعامل و دوری از افراطگرایی در پی بهبود شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی خود هستند.برای مردم ایران، مجلس دهم باید جایی باشد که تجربه مجلس ششم که دربست در اختیار اصلاحطلبان بود و مجلس نهم که به جایی برای تاختوتاز افراطیها بدل شده بود، تکرار نشود و با توجه به نتایج به دست آمده بعید به نظر میرسد چنین شرایطی اینبار در بهارستان محقق شود.اگرچه مجلس نه میتواند و نه باید حلال تمام مشکلات باشد، اما از آنجایی که مجلس نهم بیشتر وقت خود را صرف جنگ و جدلهای جناحی میکرد، چشم مردم ترسیده است که نکند به جای فکر کردن به مشکلات این بار هم مجلس به محلی برای تسویهحسابهای شخصی و فردی تبدیل شود. خوشبختانه صندلیهای مجلس دهم بهگونهای توزیع شده که با توسل به خردجمعی و با نگاهی که باید منافع مردم را لحاظ کند، چهبسا جایی برای امیدواری باز شود تا آرای مردم مفید فایده باشد. massoudmehr@yahoo.fr