نادر کریمی جونی- اگرچه اصلاحطلبان نفسی تازه کردند و گام نخستی که در ابتدای اسفندماه برداشته بودند را با پیروزی به اتمام رساندند اما ترکیب راهیافته به مجلس چنان است که بازهم اکثریت در دست جناحهای اصلی نیست، چنانکه هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان بازهم اکثریت کرسیهای بهارستان را در دست ندارند و نمیتوانند قوانین موردنظر خود را به تصویب برسانند. با این حال تردیدی نمیتوان داشت که حرکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی موفقیتی قابل توجه بوده که پس از انتخابات ریاستجمهوری 92 گامی به پیش محسوب میشود. تا پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیاری از محافظهکاران با حملههای بیرحمانه به روحانی و همکارانش از هیچ تلاشی برای تخریب چهره اصلاحطلبان و جلوگیری از کسب محبوبیت از جانب ایشان خودداری نمیکردند. جالب آن بود که در بیشتر تریبونهای حاکمیتی جملاتی گفته میشد که افکار عمومی را به مخالفت با اعتدالگرایان و دولت تدبیر و امید فرامیخواند. در این حملات که گاهی خطاب مستقیم به رییسجمهور و همکارانش داشت، اصلاحطلبان دروغگو، خیانتکار، مرعوب و سلطهپذیر و رفتارشان تهدیدکننده منافع ملی و در تضاد با امنیت کشور و نظام خوانده میشد. روشن بود که حتی اگر یکی از این اتهامهای مطرح شده بر افکار عمومی تاثیر میگذاشت، شهروندان ایرانی از هواداری دولت تدبیر و امید دست میکشیدند و از راهیابی آنان به مجلس جلوگیری میکردند. بهعنوان آخرین تیر در ترکش محافظهکاران به طور تلویحی جناح مقابل را به انگلیسیبودن متهم کردند و از این طریق خواستند حمایت شهروندان را از این جناح پس بگیرند. اما با کمال تعجب هیچیک از اتهامهای مطرح شده مقبول ایرانیان واقع نشد و اصلاحطلبان در نقاط بسیاری توانستند اکثریت کرسیهای پارلمان را از آن خود سازند. این بیتوجهی در وهله اول محافظهکاران و دلواپسان را خشمگین ساخت و در نخستین واکنش، محافظهکاران فحاشی به رایدهندگان را آغاز کردند. در یکی از جالبترین واکنش دلواپسان، رایدهندگان به همدستی با دشمنان متهم شدند. از قدیمالایام هم چنین بوده که محافظهکاران هر کسی را که همراهشان نمیشده، آماج حملات و توهینهای مکرر قرار میداده و به خود اجازه میدادند انواع تهمتها و اتهامها را بدون ارائه سند، مدرک یا حتی قرینه و شاهد به دیگران وارد سازند. توهینهای مختلف دلواپسان علیه آیتالله جوادیآملی در جریان انتخابات 1384 و توهین به علی لاریجانی هنگام دفاع وی از تصویب برجام فقط دو نمونه از انواع رفتارهای بیادبانه و غیرانسانی جناح محافظهکار و بالاخص طیف تندرو ایشان است.با قطعی شدن اسامی منتخبان دوره دوم، چنین به نظر میآید که اصلاحطلبان تعداد بیشتری از کرسیهای مجلس را به دست آوردهاند و با توجه به در اختیار داشتن دولت علاوه بر آن اقبالی که از برنامهها و اهداف دولت تدبیر و امید در میان افکار عمومی به چشم میخورد، این احتمال وجود دارد که منتخبانی که خود را مستقل معرفی کردهاند، به سوی اردوگاه اصلاحطلبان و حامیان دولت گرایش پیدا کنند و در مجموع زمینه برای آنکه هواداران روحانی بتوانند هیات رییسه مجلس را در اختیار بگیرند، فراهم شده است. نکته جالب در اینباره آن است که با وجود تسلط عددی اصلاحطلبان بر محافظهکاران و دلواپسان، برخی چهرههای مخالف دولت به دوستان خود امید میدهند که از پیروزی هواداران دولت در انتخابات هیات رییسه مجلس که کمتر از دو ماه دیگر برگزار خواهد شد، جلوگیری میکنند.اما در عین حال نمیتوان پنهان کرد که اکنون اصلاحطلبان توانایی زیاد برای بسیج آرا و ائتلاف با نامزدان مستقل به منظور پیشبرد برنامههای دولت تدبیر و امید و خروج کشور از سختیهایی که رفتار نسنجیده احمدینژاد و همکارانش بر ایران تحمیل کرده، دارند. گاهی چنین به نظر میرسد که در جبهه اصلاحطلبان برخی راهبردنویسان به دوستان خود و نیز راهبران جبهه اعتدال و اصلاح توصیه میکنند که به انزوا کشاندن محافظهکاران و دلواپسان میتواند لبه تهاجم آنان را تیزتر و حملاتشان را خطرناکتر کند. از این بابت این راهبردنویسان به منتخبان اصلاحطلب پیشنهاد میکنند که در بازی قدرت، جای کوچکی هم به محافظهکاران بدهند تا هم از کارایی ایشان استفاده و هم از خطر آنان کاسته شود.این توصیه البته ممکن است برمبنای برخی حقایق بیان شود اما اصلاحطلبان همواره باید توجه داشته باشند که محافظهکاران نشان دادهاند که نه قدردان توجه دیگران هستند و نه همکاران خوبی به شمار میآیند.
نادر کریمی جونی- اگرچه اصلاحطلبان نفسی تازه کردند و گام نخستی که در ابتدای اسفندماه برداشته بودند را با پیروزی به اتمام رساندند اما ترکیب راهیافته به مجلس چنان است که بازهم اکثریت در دست جناحهای اصلی نیست، چنانکه هم اصلاحطلبان و هم اصولگرایان بازهم اکثریت کرسیهای بهارستان را در دست ندارند و نمیتوانند قوانین موردنظر خود را به تصویب برسانند. با این حال تردیدی نمیتوان داشت که حرکت اصلاحطلبان در انتخابات مجلس شورای اسلامی موفقیتی قابل توجه بوده که پس از انتخابات ریاستجمهوری 92 گامی به پیش محسوب میشود. تا پیش از انتخابات مجلس شورای اسلامی بسیاری از محافظهکاران با حملههای بیرحمانه به روحانی و همکارانش از هیچ تلاشی برای تخریب چهره اصلاحطلبان و جلوگیری از کسب محبوبیت از جانب ایشان خودداری نمیکردند. جالب آن بود که در بیشتر تریبونهای حاکمیتی جملاتی گفته میشد که افکار عمومی را به مخالفت با اعتدالگرایان و دولت تدبیر و امید فرامیخواند. در این حملات که گاهی خطاب مستقیم به رییسجمهور و همکارانش داشت، اصلاحطلبان دروغگو، خیانتکار، مرعوب و سلطهپذیر و رفتارشان تهدیدکننده منافع ملی و در تضاد با امنیت کشور و نظام خوانده میشد. روشن بود که حتی اگر یکی از این اتهامهای مطرح شده بر افکار عمومی تاثیر میگذاشت، شهروندان ایرانی از هواداری دولت تدبیر و امید دست میکشیدند و از راهیابی آنان به مجلس جلوگیری میکردند. بهعنوان آخرین تیر در ترکش محافظهکاران به طور تلویحی جناح مقابل را به انگلیسیبودن متهم کردند و از این طریق خواستند حمایت شهروندان را از این جناح پس بگیرند. اما با کمال تعجب هیچیک از اتهامهای مطرح شده مقبول ایرانیان واقع نشد و اصلاحطلبان در نقاط بسیاری توانستند اکثریت کرسیهای پارلمان را از آن خود سازند. این بیتوجهی در وهله اول محافظهکاران و دلواپسان را خشمگین ساخت و در نخستین واکنش، محافظهکاران فحاشی به رایدهندگان را آغاز کردند. در یکی از جالبترین واکنش دلواپسان، رایدهندگان به همدستی با دشمنان متهم شدند. از قدیمالایام هم چنین بوده که محافظهکاران هر کسی را که همراهشان نمیشده، آماج حملات و توهینهای مکرر قرار میداده و به خود اجازه میدادند انواع تهمتها و اتهامها را بدون ارائه سند، مدرک یا حتی قرینه و شاهد به دیگران وارد سازند. توهینهای مختلف دلواپسان علیه آیتالله جوادیآملی در جریان انتخابات 1384 و توهین به علی لاریجانی هنگام دفاع وی از تصویب برجام فقط دو نمونه از انواع رفتارهای بیادبانه و غیرانسانی جناح محافظهکار و بالاخص طیف تندرو ایشان است.با قطعی شدن اسامی منتخبان دوره دوم، چنین به نظر میآید که اصلاحطلبان تعداد بیشتری از کرسیهای مجلس را به دست آوردهاند و با توجه به در اختیار داشتن دولت علاوه بر آن اقبالی که از برنامهها و اهداف دولت تدبیر و امید در میان افکار عمومی به چشم میخورد، این احتمال وجود دارد که منتخبانی که خود را مستقل معرفی کردهاند، به سوی اردوگاه اصلاحطلبان و حامیان دولت گرایش پیدا کنند و در مجموع زمینه برای آنکه هواداران روحانی بتوانند هیات رییسه مجلس را در اختیار بگیرند، فراهم شده است. نکته جالب در اینباره آن است که با وجود تسلط عددی اصلاحطلبان بر محافظهکاران و دلواپسان، برخی چهرههای مخالف دولت به دوستان خود امید میدهند که از پیروزی هواداران دولت در انتخابات هیات رییسه مجلس که کمتر از دو ماه دیگر برگزار خواهد شد، جلوگیری میکنند.اما در عین حال نمیتوان پنهان کرد که اکنون اصلاحطلبان توانایی زیاد برای بسیج آرا و ائتلاف با نامزدان مستقل به منظور پیشبرد برنامههای دولت تدبیر و امید و خروج کشور از سختیهایی که رفتار نسنجیده احمدینژاد و همکارانش بر ایران تحمیل کرده، دارند. گاهی چنین به نظر میرسد که در جبهه اصلاحطلبان برخی راهبردنویسان به دوستان خود و نیز راهبران جبهه اعتدال و اصلاح توصیه میکنند که به انزوا کشاندن محافظهکاران و دلواپسان میتواند لبه تهاجم آنان را تیزتر و حملاتشان را خطرناکتر کند. از این بابت این راهبردنویسان به منتخبان اصلاحطلب پیشنهاد میکنند که در بازی قدرت، جای کوچکی هم به محافظهکاران بدهند تا هم از کارایی ایشان استفاده و هم از خطر آنان کاسته شود.این توصیه البته ممکن است برمبنای برخی حقایق بیان شود اما اصلاحطلبان همواره باید توجه داشته باشند که محافظهکاران نشان دادهاند که نه قدردان توجه دیگران هستند و نه همکاران خوبی به شمار میآیند.