لکلکها هنوز روی در خانه جاخوش کردهاند، خانهای که معلماش روزه سکوت گرفته و سالهاست در بیکسی و تنهایی زیر خروارها خاک روزگار سپری میکند. اینجا محله صفاییه شهرری است، چند قدم مانده تا محله هفت هزار ساله چشمه علی. «جبار باغچهبان» معلمی که ترجیح داد سکوت پیشه کند و آموزگار قشر خاصی از فرزندان کشورش شود، خود مکان دفناش را مشخص کرد و از خاندان اشتری خواست تا در حیاط مقبره خانوادگیشان به خاک سپرده شود و حالا هر سال به جز زمان درگذشتش که شاگردان کر و لال برایش آئینی برگزار میکنند، در دیگر روزهای سال با تنهایی عجین است. مقبره کنونی «جبار باغچهبان» در این خانه و درست کنار مقبره دوست شاعرش «اشتری» متخلص به «یکتا»، سالهاست که بیتوجه باقی مانده است، حالا تَرَکهای سنگ قبر باغچهبان برای خود تاریخدار شدهاند. قفل بزرگ نقرهای رنگ روی در خانه که انگار لکلکها را هم پایبند خود کرده، از زندانی بودنشان خبر میدهد. حتی اهالی محل هم چیزی بیشتر از این، از خانه و مردگاناش نمیدانند، به جز یک حرف. «هر روز صبح یک کارمند شهرداری وسایل کارش را از خانه بر میدارد و هر روز غروب آنها را درون خانه میگذارد، در را قفل میکند و میرود. » میرمصیب رحیمزاده، مدیر اداره میراث فرهنگی شهر ری در این زمینه توضیح میدهد: «این ملک دارای مالکیت شخصی است، به همین دلیل در جلساتی که میان میراث فرهنگی و شهرداری برگزار شد، صحبتهایی مبنی بر تملک و ساماندهی این فضا مطرح و حتی با مالک نیز در میان گذاشته شد اما آنها هنوز جوابی به شهرداری ندادهاند. »وی با بیان اینکه این بنا به دلیل داشتن مالک شخصی در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است، میگوید: «هر روز صبح یک نفر برای ساماندهی این فضا به خانه سر میزند. »به گزارش ایسنا میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان (۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴، ایروان - چهارم آذر ۱۳۴۵، تهران) بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز است. او همچنین اولین مولف و ناشر کتاب کودک در ایران است. او ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچهبان نامید.
لکلکها هنوز روی در خانه جاخوش کردهاند، خانهای که معلماش روزه سکوت گرفته و سالهاست در بیکسی و تنهایی زیر خروارها خاک روزگار سپری میکند. اینجا محله صفاییه شهرری است، چند قدم مانده تا محله هفت هزار ساله چشمه علی. «جبار باغچهبان» معلمی که ترجیح داد سکوت پیشه کند و آموزگار قشر خاصی از فرزندان کشورش شود، خود مکان دفناش را مشخص کرد و از خاندان اشتری خواست تا در حیاط مقبره خانوادگیشان به خاک سپرده شود و حالا هر سال به جز زمان درگذشتش که شاگردان کر و لال برایش آئینی برگزار میکنند، در دیگر روزهای سال با تنهایی عجین است. مقبره کنونی «جبار باغچهبان» در این خانه و درست کنار مقبره دوست شاعرش «اشتری» متخلص به «یکتا»، سالهاست که بیتوجه باقی مانده است، حالا تَرَکهای سنگ قبر باغچهبان برای خود تاریخدار شدهاند. قفل بزرگ نقرهای رنگ روی در خانه که انگار لکلکها را هم پایبند خود کرده، از زندانی بودنشان خبر میدهد. حتی اهالی محل هم چیزی بیشتر از این، از خانه و مردگاناش نمیدانند، به جز یک حرف. «هر روز صبح یک کارمند شهرداری وسایل کارش را از خانه بر میدارد و هر روز غروب آنها را درون خانه میگذارد، در را قفل میکند و میرود. » میرمصیب رحیمزاده، مدیر اداره میراث فرهنگی شهر ری در این زمینه توضیح میدهد: «این ملک دارای مالکیت شخصی است، به همین دلیل در جلساتی که میان میراث فرهنگی و شهرداری برگزار شد، صحبتهایی مبنی بر تملک و ساماندهی این فضا مطرح و حتی با مالک نیز در میان گذاشته شد اما آنها هنوز جوابی به شهرداری ندادهاند. »وی با بیان اینکه این بنا به دلیل داشتن مالک شخصی در فهرست آثار ملی به ثبت نرسیده است، میگوید: «هر روز صبح یک نفر برای ساماندهی این فضا به خانه سر میزند. »به گزارش ایسنا میرزا جبار عسگرزاده معروف به جبار باغچهبان (۱۹ اردیبهشت ۱۲۶۴، ایروان - چهارم آذر ۱۳۴۵، تهران) بنیانگذار نخستین کودکستان و نخستین مدرسه ناشنوایان ایران در تبریز است. او همچنین اولین مولف و ناشر کتاب کودک در ایران است. او ابتدا در تبریز کودکستانی را تحت عنوان «باغچه اطفال» دایر کرد و به همان خاطر خود را باغچهبان نامید.