فصل نارنج گذشته
شیدا ملکی- بهار آمد و آرامش اما نیامد. فقط یک چله از آغاز بهار گذشته و رسانهها همه بوی خون میدهند. همین صفحه 14 روزنامه «جهانصنعت» چنان نفسش گرفته است از جنایتهای هر روز که دیگر مجالی برای حرفهای دیگر ندارد. شاهد همه این دردها، همان روز اول کاری 13 فروردین ماه بود که باید آمار تصادفهای مرگبار نوروزی را بررسی میکردی و از آن هم که عبور کردی، اما هر روز جنایتی تازه گوشت را تیز کرد که خدایا چه بلایی بر سر حال و احوال این مردم آمده است؟ قتل، تجاوز، خودکشی... حالا اما باور کردهای که دیگر هر کسی میتواند به نقطهای از دردهای زندگی برسد که هیچ تحلیلگر اجتماعی پاسخی برای عملکرد آن ندارد. از مصاحبههای تلفنی با جامعهشناسان زبده و حضور در نشستهای جامعه شناسان پاسخی برای ذهن غمزدهات پیدا نمیکنی و با خودت میگویی چه بر سر ذهن و زندگی یک مرد 65 ساله آمده است که خودش را در خیابان اصلی شهر به دار میآویزد؟ یادت میآید دوستی از درد دلهای یک مهندس گفته بود که اگر از ترس خدا نبود و جرات داشت مثل همان مرد 65 ساله خودش را دار میزد. زمستان که نارنجها را بو میکردی دلت خوش بود که نارنجها را که بچینند، بهار که از راه برسد بهار نارنجها بوی خوب زیستن را جاری میکنند. فصل نارنج گذشت، بهار آمد ولی بوی بهارنارنج نمیآید.
شیدا ملکی- بهار آمد و آرامش اما نیامد. فقط یک چله از آغاز بهار گذشته و رسانهها همه بوی خون میدهند. همین صفحه 14 روزنامه «جهانصنعت» چنان نفسش گرفته است از جنایتهای هر روز که دیگر مجالی برای حرفهای دیگر ندارد. شاهد همه این دردها، همان روز اول کاری 13 فروردین ماه بود که باید آمار تصادفهای مرگبار نوروزی را بررسی میکردی و از آن هم که عبور کردی، اما هر روز جنایتی تازه گوشت را تیز کرد که خدایا چه بلایی بر سر حال و احوال این مردم آمده است؟ قتل، تجاوز، خودکشی... حالا اما باور کردهای که دیگر هر کسی میتواند به نقطهای از دردهای زندگی برسد که هیچ تحلیلگر اجتماعی پاسخی برای عملکرد آن ندارد. از مصاحبههای تلفنی با جامعهشناسان زبده و حضور در نشستهای جامعه شناسان پاسخی برای ذهن غمزدهات پیدا نمیکنی و با خودت میگویی چه بر سر ذهن و زندگی یک مرد 65 ساله آمده است که خودش را در خیابان اصلی شهر به دار میآویزد؟ یادت میآید دوستی از درد دلهای یک مهندس گفته بود که اگر از ترس خدا نبود و جرات داشت مثل همان مرد 65 ساله خودش را دار میزد. زمستان که نارنجها را بو میکردی دلت خوش بود که نارنجها را که بچینند، بهار که از راه برسد بهار نارنجها بوی خوب زیستن را جاری میکنند. فصل نارنج گذشت، بهار آمد ولی بوی بهارنارنج نمیآید.