با نقاد باید چه‌کار کرد!

با نقاد باید چه‌کار کرد!

روحانی در افتتاحیه نمایشگاه کتاب گفت:نقاد را نباید به زندان انداخت **** اگر نقاد را به زندان نیندازیم پس با آن چه کار کنیم؟ مگر شهر هرت است که نقاد برای خودش راست راست در شهر بگردد و نقادی کند؟ پس با نقاد باید چکار کرد؟ 1- یک نویسنده نقاد را می‌توان به آثارش مجوز چاپ نداد و کتاب‌هایش را در وزارت ارشاد تلمبار نمود سپس خودش را ممنوع‌القلم یا ممنوع‌الفعالیت کرد. بعد از آن دولت می‌تواند در مقابل نهادهای قهریه‌ای که او را از هر کاری منع می‌کنند از خودش انفعال نشان دهد تا فرد نقاد به طور کامل پدرش در بیاید و تمام امید امید خود را نسبت به درست شدن وضع خودش از دست دهد. در اینجاست که نویسنده نقاد مثل چند نفر از دوستان من مجبور می‌شود بعد از ظهرها با ماشین دوستانش مسافرکشی کند تا از گرسنگی نمیرد. اگر دیدیم که نقاد همچنان کمی روحیه دارد و گاهی انتقاد می‌کند، یک ماشین اجیر می‌کنیم تا جلوی او بزند روی ترمز تا نقاد از پشت به او بزند و مقصر شود. اینجاست که نقاد باید هم خسارت ماشین جلویی را و هم آخر شب ماشین دوستش را به صورت آش و لاش به او تحویل دهد. بعید است که بعد از این واقعه فرد نقاد بتواند کمر راست کند و روحیه‌ای برایش باقی مانده باشد. 2- یک نقاد را نه تنها نباید به زندان انداخت بلکه باید کاری کرد که آزادتر شود لذا مقتضی است اقداماتی صورت پذیرد تا از کشور برود و از قبل هم آزادتر شود. 3- یک نقاد را باید با پیشنهادهای وسوسه کننده از نقد کردن واداشت به طوری که قلمش همسو شود. آنقدر باید دُز وسوسه را بالا برد تا نقاد شل و بی‌خیال رسالت پسالت خود شود. اگر بند را آب نداد می‌توان از یکی از روش‌های بالا استفاده کرد.

روحانی در افتتاحیه نمایشگاه کتاب گفت:نقاد را نباید به زندان انداخت **** اگر نقاد را به زندان نیندازیم پس با آن چه کار کنیم؟ مگر شهر هرت است که نقاد برای خودش راست راست در شهر بگردد و نقادی کند؟ پس با نقاد باید چکار کرد؟ 1- یک نویسنده نقاد را می‌توان به آثارش مجوز چاپ نداد و کتاب‌هایش را در وزارت ارشاد تلمبار نمود سپس خودش را ممنوع‌القلم یا ممنوع‌الفعالیت کرد. بعد از آن دولت می‌تواند در مقابل نهادهای قهریه‌ای که او را از هر کاری منع می‌کنند از خودش انفعال نشان دهد تا فرد نقاد به طور کامل پدرش در بیاید و تمام امید امید خود را نسبت به درست شدن وضع خودش از دست دهد. در اینجاست که نویسنده نقاد مثل چند نفر از دوستان من مجبور می‌شود بعد از ظهرها با ماشین دوستانش مسافرکشی کند تا از گرسنگی نمیرد. اگر دیدیم که نقاد همچنان کمی روحیه دارد و گاهی انتقاد می‌کند، یک ماشین اجیر می‌کنیم تا جلوی او بزند روی ترمز تا نقاد از پشت به او بزند و مقصر شود. اینجاست که نقاد باید هم خسارت ماشین جلویی را و هم آخر شب ماشین دوستش را به صورت آش و لاش به او تحویل دهد. بعید است که بعد از این واقعه فرد نقاد بتواند کمر راست کند و روحیه‌ای برایش باقی مانده باشد. 2- یک نقاد را نه تنها نباید به زندان انداخت بلکه باید کاری کرد که آزادتر شود لذا مقتضی است اقداماتی صورت پذیرد تا از کشور برود و از قبل هم آزادتر شود. 3- یک نقاد را باید با پیشنهادهای وسوسه کننده از نقد کردن واداشت به طوری که قلمش همسو شود. آنقدر باید دُز وسوسه را بالا برد تا نقاد شل و بی‌خیال رسالت پسالت خود شود. اگر بند را آب نداد می‌توان از یکی از روش‌های بالا استفاده کرد.