کبوتر خوشبختی و روحانی
دیروز در افتتاحیه نمایشگاه کتاب و هنگام سخنرانی رییسجمهور، کبوتری دور سر آقای روحانی میچرخید و هر از گاهی با فراز و فرودی هنرمندانه موجب خرسندی عکاسانی میشد که میخواستند از این صحنه بکر، عکسبرداری کنند. هرچند کبوتر زرنگ شهر آفتاب، آخر درست و حسابی اسیر عکاسها نشد و رییسجمهور را هم بینصیب گذاشت. روحانی که انگار بدش نمیآمد کبوتر سرگردان سالن افتتاحیه، چند ثانیهای را روی جایگاه سخنرانیاش بنشیند و عکس خاطرهانگیزی ثبت کند، آرزو به دلش ماند و سرآخر به عکسی نصفه و نیمه و کبوتری در زمین و آسمان راضی شد. پیشنهاد میکنیم مسوولان و مدیران ریاستجمهوری در برنامههای بعدی چند گرم ارزن و گندم دور جایگاه سخنرانی بپاشند تا دیگر نه عکاسها آرزو به دل بمانند و نه رییسجمهور مجبور باشد سخنرانی اش را کش دهد. انقدر کش بدهد که دوباره در افتتاحیه نمایشگاه کتاب هم از برجام بگوید و پسابرجام. هرچند برجام مهمترین دستاورد دیپلماسی دولت تدبیر و امید است و ایرانیها به آن افتخار میکنند اما دیگر در نمایشگاه کتاب هم برجام؟ در شرکت مپنا هم برجام ؟ در خانه و زمین فوتبال و توی کافه هم برجام؟ هرچند برجام خوب است و اصلا حلاوتش با هیچ چیز دیگر قابل قیاس نیست اما از قدیم گفتهاند با برجام برجام کردن زندگی شیرین نمیشود. ما قصدمان کوبیدن دولت روحانی در آشفته بازار بدقلقی دلواپسان بی انصاف نیست، فقط میگویم حال و روز ما چند سال است مانند رییسجمهور است در سخنرانی افتتاح نمایشگاه کتاب. ما منتظریم تا بالاخره کبوتر خوشبختی که روزها و ماهها و حتی سالها دور سرمان پرواز کرده و بال زده و گاهی هم خراب کاری! آخر روی دوشمان بنشیند و زندگیمان را زیر و رو که نه! اما بالا و پایین کند. آرزویی که انگار باز هم قرار نیست رنگ واقعیت بگیرد و آخر کبوتر سرگردان خوشبختی ما، توی زمین و آسمان یا به مرگ طبیعی میمیرد یا شکار کرکسی میشود که منتظر چند ثانیه غفلت است.
دیروز در افتتاحیه نمایشگاه کتاب و هنگام سخنرانی رییسجمهور، کبوتری دور سر آقای روحانی میچرخید و هر از گاهی با فراز و فرودی هنرمندانه موجب خرسندی عکاسانی میشد که میخواستند از این صحنه بکر، عکسبرداری کنند. هرچند کبوتر زرنگ شهر آفتاب، آخر درست و حسابی اسیر عکاسها نشد و رییسجمهور را هم بینصیب گذاشت. روحانی که انگار بدش نمیآمد کبوتر سرگردان سالن افتتاحیه، چند ثانیهای را روی جایگاه سخنرانیاش بنشیند و عکس خاطرهانگیزی ثبت کند، آرزو به دلش ماند و سرآخر به عکسی نصفه و نیمه و کبوتری در زمین و آسمان راضی شد. پیشنهاد میکنیم مسوولان و مدیران ریاستجمهوری در برنامههای بعدی چند گرم ارزن و گندم دور جایگاه سخنرانی بپاشند تا دیگر نه عکاسها آرزو به دل بمانند و نه رییسجمهور مجبور باشد سخنرانی اش را کش دهد. انقدر کش بدهد که دوباره در افتتاحیه نمایشگاه کتاب هم از برجام بگوید و پسابرجام. هرچند برجام مهمترین دستاورد دیپلماسی دولت تدبیر و امید است و ایرانیها به آن افتخار میکنند اما دیگر در نمایشگاه کتاب هم برجام؟ در شرکت مپنا هم برجام ؟ در خانه و زمین فوتبال و توی کافه هم برجام؟ هرچند برجام خوب است و اصلا حلاوتش با هیچ چیز دیگر قابل قیاس نیست اما از قدیم گفتهاند با برجام برجام کردن زندگی شیرین نمیشود. ما قصدمان کوبیدن دولت روحانی در آشفته بازار بدقلقی دلواپسان بی انصاف نیست، فقط میگویم حال و روز ما چند سال است مانند رییسجمهور است در سخنرانی افتتاح نمایشگاه کتاب. ما منتظریم تا بالاخره کبوتر خوشبختی که روزها و ماهها و حتی سالها دور سرمان پرواز کرده و بال زده و گاهی هم خراب کاری! آخر روی دوشمان بنشیند و زندگیمان را زیر و رو که نه! اما بالا و پایین کند. آرزویی که انگار باز هم قرار نیست رنگ واقعیت بگیرد و آخر کبوتر سرگردان خوشبختی ما، توی زمین و آسمان یا به مرگ طبیعی میمیرد یا شکار کرکسی میشود که منتظر چند ثانیه غفلت است.