اشاره: «بزرگترین رودخانه ما؛ یکی از کوچکترین رودهای جهان»، یعنی تیتری که برای این مطلب برگزیدهام اگرچه اندکی یاسآور و مایه تاسف است اما واقعیتی است انکارناپذیر که نشان از واقعیتهای مشابه دیگری دارد که طی گذشته و در منابع مختلف به تفصیل از آن سخن گفتهام. آری واقعیت است، واقعیتی انکارناپذیر که تا به درستی باورمان نشود، نمیتوانیم در مقابل بیآبی و کمآبی دیرینه در کشور به چارهجویی بیندیشیم. هیچ تردیدی نباید کرد که آبهای سطحی و زیرزمینی ما، نیازهای واقعی زندگی 100 یا 150 میلیونی 20 تا 50 سال آینده ایران را تامین نخواهد کرد بنابراین باید بهدنبال منابع جدید بود و این منابع را غیر از دریایخزر و خلیجفارس باید در دریای عمان جستوجو کرد. این جمله آخری نتیجه 30 سال تحقیقات تعداد کثری از محققان و کارشناسان زبده کشور است که گفته شد. حال مهندسان و کارشناسان شایسته و متعهد ما باید راهش را پیدا کنند. برای اینکه بار دیگر وخامت اوضاع را نشان دهم، رفتهام میان رودخانه های کشور و از زبان آنها میگویم آنچه گفتنی است! رودخانههای نیمهجان ما نیز مایلند به زبان سوم شخص سخن گویند. قبلا طی گزارشها و تحقیقاتی، فریاد کویرها را از دل صحراهای سوزان در لوت و دشت کویر به اطلاع رساندیم و گفتیم: کویرها فریاد میکشند و نعره میزنند که ما آب میخواهیم! ولی کسی صدای فریاد دلخراش آنان را نمیشنود. حال میخواهیم از زبان رودخانههای زیبا سخن بگوییم. یعنی بستری که آب روان و شیرین و گوارای وجود تشنهلبان انسان و طبیعت در آنان جاری است اما قبل از رسیدن به مقصد (مصب) نیمهجان میشود و در پایان دیگر رمقی برایش نمیماند! باری تعداد و وضعیت رودخانههای کشورها، موقعیت و شرایط اقتصاد و معیشت مردم این کشورها را به تصویر میکشد. طبیعت دیگر آغوش مهربانش را برای ما باز نمیکند و در مورد ما بسیار قناعتپیشه ظاهر میشود و ما هیچ راهی جز تطبیق با شرایط و هماهنگی با قوای طبیعت نداریم. میزان بارندگی اندک نسبت به نرم جهانی واقعیتی است که همه کارشناسان ما آن را پذیرفتهاند بنابراین این میزان هر قدر پایین آید، آبهای سطحی ما نیز به همان نسبت کاهش مییابد و رودهای کمآب و کمجان ما که در سالهای اخیر، تعدادی از آنها به کلی به خشکی گراییدهاند نشان از وضعیت ناخوشایند طبیعت ایران دارد. در مقایسه رودخانههای ریز و درشت کشورمان، چند رودخانه مثل ماه در آسمان ایران میدرخشد و کارون بیش از همسالان خود نورافشانی میکند. این رودخانه زیبا همچون پدر زحمتکشی که خانواده پرجمعیتی را اداره میکند، بار سنگینی به دوش دارد و نشان اینبار سدهای گوناگونی است که روی آن احداث کردهاند تا نگذارند آب شرب و شیرین که حیات خلقالله به آن وابسته است همینطور راهی دریای جنوب شود. «کرخه» نیز همچون برادر بزرگتر خویش چندین سر عائله دارد و بار فراوانی را در زیر بزرگترین سدهای کشور تحمل میکند. کارون در برابر هموطنان کمرمق و کمآب نیمهجان خود کارون است و برادران کوچکترش وقتی که با او حرف میزنند، دهانشان را میبندند! اما این برادر بزرگتر در برابر حریفان و رقبای جهانی حرفی برای گفتن ندارد و در مقابل رودهای خروشان و پرآب و دراز جهانی بسیار متواضع است. آری نهضت سدسازی به همین دلیل باید ادامه یابد چراکه همین تعداد سدهای ریز و درشت کشور اگر نبودند احتمالا کار ما اکنون با کرامالکاتبین بود. این طرح که با اقدامات گسترده از جمله سدسازی در مکانهای مناسب از هدر رفتن آب روان جلوگیری کنیم امری لازم و ضروری و به نظر نویسنده، مقدس است اما بدون شک اقدامی کافی نمیتواند باشد. طرحهای نو باید در انداخت تا بهطور پایدار، منابع آبشیرین برای مردم سرزمینمان فراهم شود. سالهاست که مهندسان، متخصصان و مدیران دلسوز میهن ما قدمهای باارزش و بزرگی برداشتهاند و اکنون نوبت اجرای پروژههای بزرگ است تا ایران را به سطح در خور و شایسته در بهرهمندی از آب و آبادانی برساند. به اطلاع میرساند تعداد رودهای داخلی که قابل مقایسه با کارون باشد بسیاربسیار اندک است. در ایران رودهای طولانی از نوع جهانی نداریم. تعداد رودهای به درازای بیش از 500 کیلومتر ما شاید به تعداد انگشتان یک دست نرسد: سفید رود (780 کیلومتر) که البته ماجرا دارد که در سطور پایینتر تحت نام «قزلاوزن» شرح داده میشود. رودخانه اترک (535 کیلومتر) که به دلیل کمآبی گاهی به مصب (ریزشگاه) خود هم نمیرسد. رودخانه دز (515 کیلومتر) و رود ارس اگرچه 950 کیلومتر درازا دارد اما رود مرزی مشترک بین ایران و کشورهای آذربایجان و ارمنستان است (بهعلاوه نخجوان). در حوزه آبریز دریای خزر، «قزل اوزن» یکی از طولانیترین رودخانههای ایران است که از کوههای کردستان و استان آذربایجانشرقی سرچشمه گرفته و پس از پیوستن هیروچای، رنجانرود و شاهرود به آن به دریای خزر میریزد. این رودخانه در جنوب استان گیلان در درون آب دریاچه سد سفیدرود به رودخانه بزرگ شاهرود میپیوندد و تشکیل رودخانهای را میدهد به نام نامی «سفیدرود»! قزلاوزن به معنی رودخانه بزرگ و شکوهمند است و سفیدرود به این ترتیب بخشی از رودی است که از شهرستان منجیل تا دریای خزر در جریان است. (منظور بعد از سد منجیل است). براساس یک گزارش، فرهنگستان ایران نام سفیدرود را برای تمام این رود مقرر کرده است ولی هنوز از سرچشمه این رودخانه که ارتفاعات چهلچشمه استان کردستان باشد تا منجیل به قزلاوزن نامیده میشود. قزلاوزن پس از عبور از منطقه گروس و جذب رودخانههای متعدد در سر راه خویش وارد جلگه خمسه میشود و رودخانههای رنجانرود و ابهرچای را به خود الحاق میکند و به مسیر خود ادامه میدهد و حدود پلدختر وارد تنگه کوهستانی «قافلانکوه» میشود. سپس با عبور از این کوهستان در نزدیکهای شهرستان میانه رودخانههای قرانقو، آیدوغموش و هشترود را که از غرب به شرق جریان دارند، ضمیمه خود میکند. این رودخانه همچون یک دونده دو ماراتن چندین شهر را زیرپا میگذارد: شهرهای بیجار، حلب، دندی، ماهنشان، میانه، کاغذکنان، هشتجین، چورزق و آببر را پشت سر میگذارد ولی در جایی که از رمق میافتد، تمام تلاش و زحمت و حاصل دوندگیها و عرق ریختنهای خود را دودستی تحویل دونده بعدی میدهد به نام سفیدرود! رود کرخه سومین رود بلند ایران پس از کارون و سفیدرود است. کرخه که از کوههای زاگرس سرچشمه گرفته پس از طی مسیری نزدیک به 750 کیلومتر در جهت جنوبغربی به تالاب هورالعظیم در مرز میان ایران و عراق میریزد. سد کرخه بزرگترین سد ایران نیز روی گرده این رودخانه متواضع در 15 کیلومتر اندیمشک سوار شده است. حکایت زایندهرود با طول 350 کیلومتر نیز شنیدنی است به ویژه آنکه در انتها در باتلاق گاوخونی فرو میرود. این رودخانه زیبا که دیرزمانی بود اصفهان این شهر تاریخی و زیبا به داشتن آن بر خود میبالید و به دیگر شهرستانها و استانهای بیآب کشور فخر میفروخت، داستانی غمانگیزی دارد که نویسنده از سرازیر شدن اشک چشمان خوانندگان محترم میترسد. اجازه دهید با تقدیم جدول مقایسه رودهای جهان که البته نام کارون هم با اندکی اغماض در بین آنها دیده میشود، حکایت دلخراش آبها و رودهای ایران را بگذاریم برای وقتی دیگر.
اشاره: «بزرگترین رودخانه ما؛ یکی از کوچکترین رودهای جهان»، یعنی تیتری که برای این مطلب برگزیدهام اگرچه اندکی یاسآور و مایه تاسف است اما واقعیتی است انکارناپذیر که نشان از واقعیتهای مشابه دیگری دارد که طی گذشته و در منابع مختلف به تفصیل از آن سخن گفتهام. آری واقعیت است، واقعیتی انکارناپذیر که تا به درستی باورمان نشود، نمیتوانیم در مقابل بیآبی و کمآبی دیرینه در کشور به چارهجویی بیندیشیم. هیچ تردیدی نباید کرد که آبهای سطحی و زیرزمینی ما، نیازهای واقعی زندگی 100 یا 150 میلیونی 20 تا 50 سال آینده ایران را تامین نخواهد کرد بنابراین باید بهدنبال منابع جدید بود و این منابع را غیر از دریایخزر و خلیجفارس باید در دریای عمان جستوجو کرد. این جمله آخری نتیجه 30 سال تحقیقات تعداد کثری از محققان و کارشناسان زبده کشور است که گفته شد. حال مهندسان و کارشناسان شایسته و متعهد ما باید راهش را پیدا کنند. برای اینکه بار دیگر وخامت اوضاع را نشان دهم، رفتهام میان رودخانه های کشور و از زبان آنها میگویم آنچه گفتنی است! رودخانههای نیمهجان ما نیز مایلند به زبان سوم شخص سخن گویند. قبلا طی گزارشها و تحقیقاتی، فریاد کویرها را از دل صحراهای سوزان در لوت و دشت کویر به اطلاع رساندیم و گفتیم: کویرها فریاد میکشند و نعره میزنند که ما آب میخواهیم! ولی کسی صدای فریاد دلخراش آنان را نمیشنود. حال میخواهیم از زبان رودخانههای زیبا سخن بگوییم. یعنی بستری که آب روان و شیرین و گوارای وجود تشنهلبان انسان و طبیعت در آنان جاری است اما قبل از رسیدن به مقصد (مصب) نیمهجان میشود و در پایان دیگر رمقی برایش نمیماند! باری تعداد و وضعیت رودخانههای کشورها، موقعیت و شرایط اقتصاد و معیشت مردم این کشورها را به تصویر میکشد. طبیعت دیگر آغوش مهربانش را برای ما باز نمیکند و در مورد ما بسیار قناعتپیشه ظاهر میشود و ما هیچ راهی جز تطبیق با شرایط و هماهنگی با قوای طبیعت نداریم. میزان بارندگی اندک نسبت به نرم جهانی واقعیتی است که همه کارشناسان ما آن را پذیرفتهاند بنابراین این میزان هر قدر پایین آید، آبهای سطحی ما نیز به همان نسبت کاهش مییابد و رودهای کمآب و کمجان ما که در سالهای اخیر، تعدادی از آنها به کلی به خشکی گراییدهاند نشان از وضعیت ناخوشایند طبیعت ایران دارد. در مقایسه رودخانههای ریز و درشت کشورمان، چند رودخانه مثل ماه در آسمان ایران میدرخشد و کارون بیش از همسالان خود نورافشانی میکند. این رودخانه زیبا همچون پدر زحمتکشی که خانواده پرجمعیتی را اداره میکند، بار سنگینی به دوش دارد و نشان اینبار سدهای گوناگونی است که روی آن احداث کردهاند تا نگذارند آب شرب و شیرین که حیات خلقالله به آن وابسته است همینطور راهی دریای جنوب شود. «کرخه» نیز همچون برادر بزرگتر خویش چندین سر عائله دارد و بار فراوانی را در زیر بزرگترین سدهای کشور تحمل میکند. کارون در برابر هموطنان کمرمق و کمآب نیمهجان خود کارون است و برادران کوچکترش وقتی که با او حرف میزنند، دهانشان را میبندند! اما این برادر بزرگتر در برابر حریفان و رقبای جهانی حرفی برای گفتن ندارد و در مقابل رودهای خروشان و پرآب و دراز جهانی بسیار متواضع است. آری نهضت سدسازی به همین دلیل باید ادامه یابد چراکه همین تعداد سدهای ریز و درشت کشور اگر نبودند احتمالا کار ما اکنون با کرامالکاتبین بود. این طرح که با اقدامات گسترده از جمله سدسازی در مکانهای مناسب از هدر رفتن آب روان جلوگیری کنیم امری لازم و ضروری و به نظر نویسنده، مقدس است اما بدون شک اقدامی کافی نمیتواند باشد. طرحهای نو باید در انداخت تا بهطور پایدار، منابع آبشیرین برای مردم سرزمینمان فراهم شود. سالهاست که مهندسان، متخصصان و مدیران دلسوز میهن ما قدمهای باارزش و بزرگی برداشتهاند و اکنون نوبت اجرای پروژههای بزرگ است تا ایران را به سطح در خور و شایسته در بهرهمندی از آب و آبادانی برساند. به اطلاع میرساند تعداد رودهای داخلی که قابل مقایسه با کارون باشد بسیاربسیار اندک است. در ایران رودهای طولانی از نوع جهانی نداریم. تعداد رودهای به درازای بیش از 500 کیلومتر ما شاید به تعداد انگشتان یک دست نرسد: سفید رود (780 کیلومتر) که البته ماجرا دارد که در سطور پایینتر تحت نام «قزلاوزن» شرح داده میشود. رودخانه اترک (535 کیلومتر) که به دلیل کمآبی گاهی به مصب (ریزشگاه) خود هم نمیرسد. رودخانه دز (515 کیلومتر) و رود ارس اگرچه 950 کیلومتر درازا دارد اما رود مرزی مشترک بین ایران و کشورهای آذربایجان و ارمنستان است (بهعلاوه نخجوان). در حوزه آبریز دریای خزر، «قزل اوزن» یکی از طولانیترین رودخانههای ایران است که از کوههای کردستان و استان آذربایجانشرقی سرچشمه گرفته و پس از پیوستن هیروچای، رنجانرود و شاهرود به آن به دریای خزر میریزد. این رودخانه در جنوب استان گیلان در درون آب دریاچه سد سفیدرود به رودخانه بزرگ شاهرود میپیوندد و تشکیل رودخانهای را میدهد به نام نامی «سفیدرود»! قزلاوزن به معنی رودخانه بزرگ و شکوهمند است و سفیدرود به این ترتیب بخشی از رودی است که از شهرستان منجیل تا دریای خزر در جریان است. (منظور بعد از سد منجیل است). براساس یک گزارش، فرهنگستان ایران نام سفیدرود را برای تمام این رود مقرر کرده است ولی هنوز از سرچشمه این رودخانه که ارتفاعات چهلچشمه استان کردستان باشد تا منجیل به قزلاوزن نامیده میشود. قزلاوزن پس از عبور از منطقه گروس و جذب رودخانههای متعدد در سر راه خویش وارد جلگه خمسه میشود و رودخانههای رنجانرود و ابهرچای را به خود الحاق میکند و به مسیر خود ادامه میدهد و حدود پلدختر وارد تنگه کوهستانی «قافلانکوه» میشود. سپس با عبور از این کوهستان در نزدیکهای شهرستان میانه رودخانههای قرانقو، آیدوغموش و هشترود را که از غرب به شرق جریان دارند، ضمیمه خود میکند. این رودخانه همچون یک دونده دو ماراتن چندین شهر را زیرپا میگذارد: شهرهای بیجار، حلب، دندی، ماهنشان، میانه، کاغذکنان، هشتجین، چورزق و آببر را پشت سر میگذارد ولی در جایی که از رمق میافتد، تمام تلاش و زحمت و حاصل دوندگیها و عرق ریختنهای خود را دودستی تحویل دونده بعدی میدهد به نام سفیدرود! رود کرخه سومین رود بلند ایران پس از کارون و سفیدرود است. کرخه که از کوههای زاگرس سرچشمه گرفته پس از طی مسیری نزدیک به 750 کیلومتر در جهت جنوبغربی به تالاب هورالعظیم در مرز میان ایران و عراق میریزد. سد کرخه بزرگترین سد ایران نیز روی گرده این رودخانه متواضع در 15 کیلومتر اندیمشک سوار شده است. حکایت زایندهرود با طول 350 کیلومتر نیز شنیدنی است به ویژه آنکه در انتها در باتلاق گاوخونی فرو میرود. این رودخانه زیبا که دیرزمانی بود اصفهان این شهر تاریخی و زیبا به داشتن آن بر خود میبالید و به دیگر شهرستانها و استانهای بیآب کشور فخر میفروخت، داستانی غمانگیزی دارد که نویسنده از سرازیر شدن اشک چشمان خوانندگان محترم میترسد. اجازه دهید با تقدیم جدول مقایسه رودهای جهان که البته نام کارون هم با اندکی اغماض در بین آنها دیده میشود، حکایت دلخراش آبها و رودهای ایران را بگذاریم برای وقتی دیگر.