میان ماندن و رفتن
گروه فرهنگ و هنر- 15 آبان سال گذشته حکم ریاست محمد سرافراز بر صداوسیمای جمهوری اسلامی امضا شد و او که در سابقه کاریاش مدیریت شبکه پرستیوی را برعهده داشت، مسوولیت سنگینتری برعهده گرفت. عملکرد صداوسیما در سالیان گذشته بهخصوص بعد از حوادث سال 88 و حواشی آن، اعتراض خیلیها را برانگیخت. مخاطبانی که گمان میکردند رسانهای که از پول بیتالمال ارتزاق میکند در مسایل روز کشور بیطرف نیست و سمت و سوی جناحی گرفته است. اعتراضها به مدیریت عزتالله ضرغامی روزبهروز بیشتر میشد و در آخرین هفتههای کارش، ابعاد وسیعتری گرفته بود. مناظرات یکطرفه با دعوت از اصولگرایان و حامیان دولت وقت و اعتراض فعالان اصلاحطلب و مردم. از طرف دیگر برنامههای صداوسیما، جدا از ابعاد سیاسی آن، نتوانسته بود به جذب مخاطب کمکی بکنند و در مقابل شبکههای ماهوارهای بازی را باخته بود. در این فضا بود که محمد سرافراز حکم مسوولیت صداوسیما را دریافت کرد و انتظار میرفت با تغییر رویه در سیاستهای رسانه ملی،گامی در جهت آشتی مردم با این رسانه فراگیر بردارد. انتظاری که خیلی زود کمرنگ شد و خیلیها حسرت دوران ضرغامی را خوردند. جدال بینتیجه با دولت از همان روزهای ابتدایی مدیریت سرافراز بر سازمان صداوسیما، سازمانی که بودجهاش را توسط دولت دریافت میکند و وابستگی مالی به منتخبان ملت دارد، راه تقابل با دولت را برگزید و آشکار و نهان به انتقاد از دولت روحانی پرداخت. انتقادی که البته اگر شکل منصفانه داشته باشد، عیب و ایرادی در آن نیست اما صداوسیمای ایران در مسایلی مثل برجام آنقدر نمک آش را شور کرد که انتقاد مراجع تقلید را هم برانگیخت. آیتالله مکارمشیرازی در مورد برنامههای مرتبط با برجام ضمن انتقاد از رویه صداوسیما، اضهار داشت: در این راستا برخیها از صداوسیما شکایتهایی را در مورد بعضی مسایل مطرح میکنند. من خودم هم برخی برنامهها را در مورد مساله برجام گوش دادم، دیدم یک کمی از خط اعتدال خارج و یکجانبه شد، شاید هم قصد و غرضی نبوده ولی صداوسیما به این نکته توجه داشته باشد. گاهی در سطوح بالای صداوسیما خبری نیست ولی در سطوح پایین افکار خودشان را در برنامهها اعمال میکنند. وی همچنین تاکید کرد: باید بیطرفی صداوسیما در تهیه برنامهها محفوظ باشد و این رسانه باید با پذیرش اصالتها، حق کشور، انقلاب، مقامها و خادمین کشور را محفوظ بداند و رعایت اعتدال را در میان جناحها داشته باشد. برنامههای یکسو و انتقادهای یکطرفه به برجام که به عنوان مهمترین دستاورد دولت روحانی در سیاست خارجی محسوب میشود، موجب شد فعالان سیاسی و مردم مطمئن شوند صداوسیما خطمشی مخالف دولت دارد. سازمان تحت مدیریت سرافراز فقط به برنامهسازی علیه دولت روحانی اکتفا نکرد و در برخی موارد اقدام به سانسور صحبتهای رییسجمهور یا حتی قطع سخنرانیاش کرد که این عمل در شورای نظارت بر صداوسیما با تذکر همراه بود. سازمانی که بودجه اش کفاف برنامههای ریز و درشتش را نمیدهد و از طرفی دیگر وابسته به دولت است در اقدامی آشکار به مخالفت با برنامههای دولت برخاسته بود و در جدالی بینتیجه، هم موجب بیاعتمادی مردم به رسانه ملی میشد و هم دولت را بیش از پیش از صداوسیما دور میکرد. در همین رابطه نماینده رشت در مجلس نهم در گفتوگو با انتخاب بیان داشت: آقای سرافراز به دلیل نداشتن تبحر، عدم جذب مخاطب و عدم تولیدات پرسود سازنده و عدم موفقت در کمرنگ کردن گرایش مردم به رسانههای بیگانه و برخوردهای به طور عمده سیاسی مخصوصا در بحث برجام، مقبولیتی نتوانست کسب کند. وی ادامه داد: خبر حداحافظی سرافراز، خیلی غیرعادی نیست و جای تعجب ندارد چرا که در ماموریتش موفق نبوده است. این نماینده مجلس ادامه داد: باید از آقای سرافراز و افرادی که مشاورههای نادرست به او میدادند، پرسید که چرا کار صداوسیما به اینجا کشیده است؟ آقای سرافراز تحتتاثیر فضای سیاسی قرار گرفت که میخواست آیندهای را برای خود داشته باشد ولی «از حول حلیم افتاد تو دیگ.» جعفرزاده ایمنآبادی در پاسخ به این سوال که ظاهرا اقای عسگری عهدهدار مدیریت صداوسیما خواهد شد، افزود: هرکسی میآید نباید با نگاه جناحی و حزبی، صداوسیما را اداره کند. مدیریت ملوکالطوایفی صداوسیما بسیاری از صاحبنظران عرصه رسانه معتقدند تا وقتی رسانه ملی رقیب نداشته باشد، تغییری در رویه برنامهسازی آن صورت نمیگیرد. از طرف دیگر بودجهای که از بیتالمال به این سازمان تزریق میشود آنطور که باید و شاید کفاف این مجموعه عریض و طویل را نمیدهد. بیتا شاه منصوری، استاد ارتباطات در اینباره میگوید: «تمامی رسانهها باید به فکر تامین مالی خود باشند. رسانههای خصوصی با خلاقیتها و برنامههای متنوعی که دارند مخاطبان را جذب میکنند سپس تبدیل به بنگاه مالی میشوند و بعد بدون داشتن دغدغه باتوجه به آرمانهایی که دارند به سراغ کارکردهای حرفهای و رسانهایشان میروند اما صداوسیما که تنها رسانه داخلی کشور و تقریبا بدون رقیب است تزریق مالی میشود و دغدغه چندانی برای تامین منابع مالی ندارد. البته اگر بخواهیم از این منظر مقایسه کنیم رسانههای معتبر دیگری هم در دنیا وجود دارند که تامین منابع مالی میشوند و از پرمخاطبترین رسانهها هستند.» این استاد ارتباطات بزرگترین مشکل صداوسیما را بیرقیبی آن میداند و میگوید: «بزرگترین معضل صداوسیما این است که رقیبی ندارد و تنها رسانه ایران است. به همین دلیل هم تصوری بین مدیران رسانه ملی وجود دارد که هنوز هم میتوانند برنامههایی با افکار و باورهای سالها پیش براساس نظریههایی مثل تزریقی یا گلوله جادویی بسازند. این درحالی است که رقبای دیگر مثل شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و... باعث ریزش مخاطب صداوسیما شدهاند و رسانه ملی عملا در بین جوانان مخاطبی ندارد و شاید همان اندک مخاطبانی که هنوز برنامههای صداوسیما را میبینند افرادی با سن و سال بالا هستند که دسترسی به دیگر رسانهها ندارند.» شاهمنصوری بیاعتمادی مردم نسبت به رسانه ملی را از علتهای اصلی ریزش مخاطبان صداوسیما میداند و ادامه میدهد: «برنامهسازی رسانهها باید براساس نیازهای جامعه باشد. وقتی مردم به صداوسیما اعتماد ندارند پس مخاطب آن هم نیستند. تا وقتی رسانهای که اسم آن «ملی» است به دنبال کشف نیازهای جامعه نباشد و با استفاده و بهرهگیری از نیروهای توانمند برنامهسازی نکند، مخاطبی نخواهد داشت.» وی فساد در سیستم اداری صداوسیما را یکی دیگر از مشکلات ریشهدار این سازمان عنوان میکند و میگوید: «یکی از مشکلات بزرگ سازمان صداوسیما سیستم ملوکالطوایفی آن است. سازمانی که فساد اداری در آن ریشهدار شده، نمیتواند از افرادی که توانمندند، بهره ببرد. ارتباطاتی درون این سازمان وجود دارد که تعداد افراد معدودی تمام برنامهسازیها را انجام میدهند. گروههای مختلفی هستند، هرکدام ارتباطات قویتری داشته باشند کار را میگیرند. علاوه بر این بودجه هم کافی نیست و تهیهکنندگان، برنامهها را بیکیفیت میسازند.» این استاد ارتباطات تنها راهحل خروج از بحران صداوسیما را استفاده از نیروهای جدید و ساختن برنامهها براساس نیازهای جامعه میداند و بیان میکند: «درحال حاضر نیروهای علاقهمندی داریم که میتوانند بااستفاده از ایدههای نو، انرژی و علاقهای که دارند، وارد میدان شوند و تغییراتی را ایجاد کنند اما روابط مریضی که در سیستم صداوسیما وجود دارد و حاکمیت روابط باعث میشود تغییری بهوجود نیاید. البته این سیستم ملوکالطوایفی در سازمانهای دیگر هم وجود دارد اما در صداوسیما یا به اصطلاح رسانه ملی بهدلیل ارتباط مستقیم با مردم بیشتر نمود پیدا میکند.» جنجالهای ریز و درشت درون سازمانی در دوران مدیریت سرافراز سازمان صداوسیما در داخل هم دچار جنجال شد. عزل و نصب معاونتهای سازمان و دلخوریهایی که بین قدیمیهای سازمان پیش آمد. شایعات اختلاف سرافراز با علی اصفر پورمحمدی معاونت سازمان و دعوایی که حتی به نهادهای امنیتی هم کشیده شد. از طرف دیگر ماجرای بازرس ویژه سازمان صداوسیما و اقامتش در مسقط و رابطه او با ریاست سازمان که چند هفتهای نقل محافل خبری بود. اتفاقی که سر آخر با واکنش رییس کمحرف صداوسیما همراه شد و توضیحاتی که به هیچوجه قانعکننده نبود. ماجراهای شبکه پرستیوی و اقامت مجری این شبکه در آمریکا و بحث آزار جنسیاش که البته توسط مسوولان صداوسیما تکذیب شد.در کنار اینها تعطیلی شبکههای استانی و بیکاری کارمندان سازمان هم به اختلافات درونی رسانه ملی دامن زد و باعث شد سرافراز بیش از پیش تحت فشار باشد. برنامههای بیمخاطب، خط قرمزهای غیرعادی صداوسیما در دوران سرافراز نتوانست شیب نزولی کاهش مخاطب را سر و سامانی دهد و رسانه ملی بیش از پیش در بین ایرانیها بیاعتبار شد. از ساخت و تولید برنامههای بیکیفیت، سریالهای دمدستی و این اواخر هم توهینهای مکرر مجریان سابقهدار به شعور مخاطبان حال و روز صداوسیما را اسفبار کرده است. انتقاداتی که قرار است در شورای نظارت بر صداوسیما مطرح شود و حالا معلوم نیست اگر سرافراز برود قرار است چه کسی پاسخگوی آنها باشد. در این بین رفتار مدیران سازمان اعتراض قدیمیهای فرهنگ و هنر را در پی داشته است. علی نصیریان چند روز پیش در مورد رفتار سازمان با بازیگران گفته بود: «هر جامعهای نسبت به اوضاع و احوال اجتماعی خود خط قرمزها و محدودیتهایی دارد. نمیخواهم خیلی ایده آلیستی برخورد کنم. قبول دارم! بالاخره باید یکسری مسایل رعایت شود ولی این همه فشار و این همه... به نظرم نتیجهای ندارد. به تلویزیون نگاه کنید! یک ابزار بسیار کارآمد و گسترده است، چون براساس دو عامل موسیقی و نمایش میچرخد و دیگر مسایل، در پناه جذابیتهای موسیقی و نمایش (یعنی مجموعهای از شوها، سریالها و مجموعههای تصویری) خود را نشان میدهند. وی افزود: تمام اینها در محدودیت و فشار است برای چه؟ برای چه این قدر فشار وارد میشود؟ شاید به همین دلیل است که مردم شبکههای خارجی را نگاه میکنند، مثلا سریالهای ترک را که واقعا خیلی بیمحتوا و ضعیفاند اما ساختوسازی میلیونی دارند و آنقدر به پایشان پول ریخته شده خیلی شیک و قشنگ و پر از جاذبههای جنسی به نظر برسند. طبیعی است که مردم میروند سراغ این چیزها. شما باید با این موضوع مواجه شوید، نه اینکه فشار را بیشتر کنید که این روشی اشتباه است. دست زن جوراب میکنند که مچش دیده نشود، گردنش را میپوشانند، خب، اینها حساسیتهای اضافی است، چرا افراطیگری کنیم؟ من حج رفتهام و مردم آسیا، اروپا و آفریقا را در جوار خانه خدا دیدهام. اصلا این حرفها نیست. در طواف، میبینید که زن، گردن و دستش باز است، لباس راحتی پوشیده و طواف میکند، چرا اینقدر مته به خشخاش میگذاریم؟ تمام رمق یک اثر هنری گرفته میشود. معلوم است که دیگر تماشاچی با آن ارتباط برقرار نمیکند.» عواملی که همه و همه دست به دست هم داد تا بر اساس اطلاعات منابع آگاه مدیریت محمد سرافراز بر عکس روسای قبلی سازمان دوامی نداشته باشد و یک سال و نیم طول بکشد. اگر سرافراز برود مردم انتظار دارند فردی که بهعنوان رییس بعدی معرفی میشود، اعتماد از دست رفته مردم را بازگرداند و بتواند هم در زمینه تعامل با دولت و هم جذب مخاطب، موفقتر عمل کند.
گروه فرهنگ و هنر- 15 آبان سال گذشته حکم ریاست محمد سرافراز بر صداوسیمای جمهوری اسلامی امضا شد و او که در سابقه کاریاش مدیریت شبکه پرستیوی را برعهده داشت، مسوولیت سنگینتری برعهده گرفت. عملکرد صداوسیما در سالیان گذشته بهخصوص بعد از حوادث سال 88 و حواشی آن، اعتراض خیلیها را برانگیخت. مخاطبانی که گمان میکردند رسانهای که از پول بیتالمال ارتزاق میکند در مسایل روز کشور بیطرف نیست و سمت و سوی جناحی گرفته است. اعتراضها به مدیریت عزتالله ضرغامی روزبهروز بیشتر میشد و در آخرین هفتههای کارش، ابعاد وسیعتری گرفته بود. مناظرات یکطرفه با دعوت از اصولگرایان و حامیان دولت وقت و اعتراض فعالان اصلاحطلب و مردم. از طرف دیگر برنامههای صداوسیما، جدا از ابعاد سیاسی آن، نتوانسته بود به جذب مخاطب کمکی بکنند و در مقابل شبکههای ماهوارهای بازی را باخته بود. در این فضا بود که محمد سرافراز حکم مسوولیت صداوسیما را دریافت کرد و انتظار میرفت با تغییر رویه در سیاستهای رسانه ملی،گامی در جهت آشتی مردم با این رسانه فراگیر بردارد. انتظاری که خیلی زود کمرنگ شد و خیلیها حسرت دوران ضرغامی را خوردند. جدال بینتیجه با دولت از همان روزهای ابتدایی مدیریت سرافراز بر سازمان صداوسیما، سازمانی که بودجهاش را توسط دولت دریافت میکند و وابستگی مالی به منتخبان ملت دارد، راه تقابل با دولت را برگزید و آشکار و نهان به انتقاد از دولت روحانی پرداخت. انتقادی که البته اگر شکل منصفانه داشته باشد، عیب و ایرادی در آن نیست اما صداوسیمای ایران در مسایلی مثل برجام آنقدر نمک آش را شور کرد که انتقاد مراجع تقلید را هم برانگیخت. آیتالله مکارمشیرازی در مورد برنامههای مرتبط با برجام ضمن انتقاد از رویه صداوسیما، اضهار داشت: در این راستا برخیها از صداوسیما شکایتهایی را در مورد بعضی مسایل مطرح میکنند. من خودم هم برخی برنامهها را در مورد مساله برجام گوش دادم، دیدم یک کمی از خط اعتدال خارج و یکجانبه شد، شاید هم قصد و غرضی نبوده ولی صداوسیما به این نکته توجه داشته باشد. گاهی در سطوح بالای صداوسیما خبری نیست ولی در سطوح پایین افکار خودشان را در برنامهها اعمال میکنند. وی همچنین تاکید کرد: باید بیطرفی صداوسیما در تهیه برنامهها محفوظ باشد و این رسانه باید با پذیرش اصالتها، حق کشور، انقلاب، مقامها و خادمین کشور را محفوظ بداند و رعایت اعتدال را در میان جناحها داشته باشد. برنامههای یکسو و انتقادهای یکطرفه به برجام که به عنوان مهمترین دستاورد دولت روحانی در سیاست خارجی محسوب میشود، موجب شد فعالان سیاسی و مردم مطمئن شوند صداوسیما خطمشی مخالف دولت دارد. سازمان تحت مدیریت سرافراز فقط به برنامهسازی علیه دولت روحانی اکتفا نکرد و در برخی موارد اقدام به سانسور صحبتهای رییسجمهور یا حتی قطع سخنرانیاش کرد که این عمل در شورای نظارت بر صداوسیما با تذکر همراه بود. سازمانی که بودجه اش کفاف برنامههای ریز و درشتش را نمیدهد و از طرفی دیگر وابسته به دولت است در اقدامی آشکار به مخالفت با برنامههای دولت برخاسته بود و در جدالی بینتیجه، هم موجب بیاعتمادی مردم به رسانه ملی میشد و هم دولت را بیش از پیش از صداوسیما دور میکرد. در همین رابطه نماینده رشت در مجلس نهم در گفتوگو با انتخاب بیان داشت: آقای سرافراز به دلیل نداشتن تبحر، عدم جذب مخاطب و عدم تولیدات پرسود سازنده و عدم موفقت در کمرنگ کردن گرایش مردم به رسانههای بیگانه و برخوردهای به طور عمده سیاسی مخصوصا در بحث برجام، مقبولیتی نتوانست کسب کند. وی ادامه داد: خبر حداحافظی سرافراز، خیلی غیرعادی نیست و جای تعجب ندارد چرا که در ماموریتش موفق نبوده است. این نماینده مجلس ادامه داد: باید از آقای سرافراز و افرادی که مشاورههای نادرست به او میدادند، پرسید که چرا کار صداوسیما به اینجا کشیده است؟ آقای سرافراز تحتتاثیر فضای سیاسی قرار گرفت که میخواست آیندهای را برای خود داشته باشد ولی «از حول حلیم افتاد تو دیگ.» جعفرزاده ایمنآبادی در پاسخ به این سوال که ظاهرا اقای عسگری عهدهدار مدیریت صداوسیما خواهد شد، افزود: هرکسی میآید نباید با نگاه جناحی و حزبی، صداوسیما را اداره کند. مدیریت ملوکالطوایفی صداوسیما بسیاری از صاحبنظران عرصه رسانه معتقدند تا وقتی رسانه ملی رقیب نداشته باشد، تغییری در رویه برنامهسازی آن صورت نمیگیرد. از طرف دیگر بودجهای که از بیتالمال به این سازمان تزریق میشود آنطور که باید و شاید کفاف این مجموعه عریض و طویل را نمیدهد. بیتا شاه منصوری، استاد ارتباطات در اینباره میگوید: «تمامی رسانهها باید به فکر تامین مالی خود باشند. رسانههای خصوصی با خلاقیتها و برنامههای متنوعی که دارند مخاطبان را جذب میکنند سپس تبدیل به بنگاه مالی میشوند و بعد بدون داشتن دغدغه باتوجه به آرمانهایی که دارند به سراغ کارکردهای حرفهای و رسانهایشان میروند اما صداوسیما که تنها رسانه داخلی کشور و تقریبا بدون رقیب است تزریق مالی میشود و دغدغه چندانی برای تامین منابع مالی ندارد. البته اگر بخواهیم از این منظر مقایسه کنیم رسانههای معتبر دیگری هم در دنیا وجود دارند که تامین منابع مالی میشوند و از پرمخاطبترین رسانهها هستند.» این استاد ارتباطات بزرگترین مشکل صداوسیما را بیرقیبی آن میداند و میگوید: «بزرگترین معضل صداوسیما این است که رقیبی ندارد و تنها رسانه ایران است. به همین دلیل هم تصوری بین مدیران رسانه ملی وجود دارد که هنوز هم میتوانند برنامههایی با افکار و باورهای سالها پیش براساس نظریههایی مثل تزریقی یا گلوله جادویی بسازند. این درحالی است که رقبای دیگر مثل شبکههای ماهوارهای، فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و... باعث ریزش مخاطب صداوسیما شدهاند و رسانه ملی عملا در بین جوانان مخاطبی ندارد و شاید همان اندک مخاطبانی که هنوز برنامههای صداوسیما را میبینند افرادی با سن و سال بالا هستند که دسترسی به دیگر رسانهها ندارند.» شاهمنصوری بیاعتمادی مردم نسبت به رسانه ملی را از علتهای اصلی ریزش مخاطبان صداوسیما میداند و ادامه میدهد: «برنامهسازی رسانهها باید براساس نیازهای جامعه باشد. وقتی مردم به صداوسیما اعتماد ندارند پس مخاطب آن هم نیستند. تا وقتی رسانهای که اسم آن «ملی» است به دنبال کشف نیازهای جامعه نباشد و با استفاده و بهرهگیری از نیروهای توانمند برنامهسازی نکند، مخاطبی نخواهد داشت.» وی فساد در سیستم اداری صداوسیما را یکی دیگر از مشکلات ریشهدار این سازمان عنوان میکند و میگوید: «یکی از مشکلات بزرگ سازمان صداوسیما سیستم ملوکالطوایفی آن است. سازمانی که فساد اداری در آن ریشهدار شده، نمیتواند از افرادی که توانمندند، بهره ببرد. ارتباطاتی درون این سازمان وجود دارد که تعداد افراد معدودی تمام برنامهسازیها را انجام میدهند. گروههای مختلفی هستند، هرکدام ارتباطات قویتری داشته باشند کار را میگیرند. علاوه بر این بودجه هم کافی نیست و تهیهکنندگان، برنامهها را بیکیفیت میسازند.» این استاد ارتباطات تنها راهحل خروج از بحران صداوسیما را استفاده از نیروهای جدید و ساختن برنامهها براساس نیازهای جامعه میداند و بیان میکند: «درحال حاضر نیروهای علاقهمندی داریم که میتوانند بااستفاده از ایدههای نو، انرژی و علاقهای که دارند، وارد میدان شوند و تغییراتی را ایجاد کنند اما روابط مریضی که در سیستم صداوسیما وجود دارد و حاکمیت روابط باعث میشود تغییری بهوجود نیاید. البته این سیستم ملوکالطوایفی در سازمانهای دیگر هم وجود دارد اما در صداوسیما یا به اصطلاح رسانه ملی بهدلیل ارتباط مستقیم با مردم بیشتر نمود پیدا میکند.» جنجالهای ریز و درشت درون سازمانی در دوران مدیریت سرافراز سازمان صداوسیما در داخل هم دچار جنجال شد. عزل و نصب معاونتهای سازمان و دلخوریهایی که بین قدیمیهای سازمان پیش آمد. شایعات اختلاف سرافراز با علی اصفر پورمحمدی معاونت سازمان و دعوایی که حتی به نهادهای امنیتی هم کشیده شد. از طرف دیگر ماجرای بازرس ویژه سازمان صداوسیما و اقامتش در مسقط و رابطه او با ریاست سازمان که چند هفتهای نقل محافل خبری بود. اتفاقی که سر آخر با واکنش رییس کمحرف صداوسیما همراه شد و توضیحاتی که به هیچوجه قانعکننده نبود. ماجراهای شبکه پرستیوی و اقامت مجری این شبکه در آمریکا و بحث آزار جنسیاش که البته توسط مسوولان صداوسیما تکذیب شد.در کنار اینها تعطیلی شبکههای استانی و بیکاری کارمندان سازمان هم به اختلافات درونی رسانه ملی دامن زد و باعث شد سرافراز بیش از پیش تحت فشار باشد. برنامههای بیمخاطب، خط قرمزهای غیرعادی صداوسیما در دوران سرافراز نتوانست شیب نزولی کاهش مخاطب را سر و سامانی دهد و رسانه ملی بیش از پیش در بین ایرانیها بیاعتبار شد. از ساخت و تولید برنامههای بیکیفیت، سریالهای دمدستی و این اواخر هم توهینهای مکرر مجریان سابقهدار به شعور مخاطبان حال و روز صداوسیما را اسفبار کرده است. انتقاداتی که قرار است در شورای نظارت بر صداوسیما مطرح شود و حالا معلوم نیست اگر سرافراز برود قرار است چه کسی پاسخگوی آنها باشد. در این بین رفتار مدیران سازمان اعتراض قدیمیهای فرهنگ و هنر را در پی داشته است. علی نصیریان چند روز پیش در مورد رفتار سازمان با بازیگران گفته بود: «هر جامعهای نسبت به اوضاع و احوال اجتماعی خود خط قرمزها و محدودیتهایی دارد. نمیخواهم خیلی ایده آلیستی برخورد کنم. قبول دارم! بالاخره باید یکسری مسایل رعایت شود ولی این همه فشار و این همه... به نظرم نتیجهای ندارد. به تلویزیون نگاه کنید! یک ابزار بسیار کارآمد و گسترده است، چون براساس دو عامل موسیقی و نمایش میچرخد و دیگر مسایل، در پناه جذابیتهای موسیقی و نمایش (یعنی مجموعهای از شوها، سریالها و مجموعههای تصویری) خود را نشان میدهند. وی افزود: تمام اینها در محدودیت و فشار است برای چه؟ برای چه این قدر فشار وارد میشود؟ شاید به همین دلیل است که مردم شبکههای خارجی را نگاه میکنند، مثلا سریالهای ترک را که واقعا خیلی بیمحتوا و ضعیفاند اما ساختوسازی میلیونی دارند و آنقدر به پایشان پول ریخته شده خیلی شیک و قشنگ و پر از جاذبههای جنسی به نظر برسند. طبیعی است که مردم میروند سراغ این چیزها. شما باید با این موضوع مواجه شوید، نه اینکه فشار را بیشتر کنید که این روشی اشتباه است. دست زن جوراب میکنند که مچش دیده نشود، گردنش را میپوشانند، خب، اینها حساسیتهای اضافی است، چرا افراطیگری کنیم؟ من حج رفتهام و مردم آسیا، اروپا و آفریقا را در جوار خانه خدا دیدهام. اصلا این حرفها نیست. در طواف، میبینید که زن، گردن و دستش باز است، لباس راحتی پوشیده و طواف میکند، چرا اینقدر مته به خشخاش میگذاریم؟ تمام رمق یک اثر هنری گرفته میشود. معلوم است که دیگر تماشاچی با آن ارتباط برقرار نمیکند.» عواملی که همه و همه دست به دست هم داد تا بر اساس اطلاعات منابع آگاه مدیریت محمد سرافراز بر عکس روسای قبلی سازمان دوامی نداشته باشد و یک سال و نیم طول بکشد. اگر سرافراز برود مردم انتظار دارند فردی که بهعنوان رییس بعدی معرفی میشود، اعتماد از دست رفته مردم را بازگرداند و بتواند هم در زمینه تعامل با دولت و هم جذب مخاطب، موفقتر عمل کند.