در لیگ پانزدهم حق به حق‌دار رسید

در لیگ پانزدهم حق به حق‌دار رسید

پانزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران در حالی با قهرمانی شگفت‌انگیز استقلال خوزستان به پایان رسید که سرخابی‌های پایتخت که هر کدام یک نیم‌فصل فوق‌العاده را پشت سر گذاشتند، هرگز نتوانستند ریتم موفق خود را به تمام طول فصل گسترش دهند تا دست‌شان از جام کوتاه بماند. نکته عجیب دیگر نزول وحشتناک سپاهان، پرافتخارترین تیم تاریخ لیگ برتر و سقوط سه تیم ریشه‌دار فوتبال ایران به دسته پایین‌‌تر بود. قهرمانی استقلال خوزستان؛ رویدادی به نفع فوتبال پیش از هر کلامی و به دور از هرگونه تعصب باید به افتخار جوانانی بی‌ادعا که با مربی بومی بزرگ‌ترین معجزه تاریخ لیگ برتر را رقم زدند، ایستاد و کلاه از سر برداشت؛ تیمی که سال پیش تا یک‌قدمی سقوط به دسته پایین‌تر هم پیش رفت و تنها با پیروزی در پلی‌آف، در لیگ برتر ماندنی شد، با حفظ بازیکنان موثر فصل پیش خود و اضافه کردن دروازه‌بانی نفوذناپذیر به نام خسوس و چند بازیکن جوان بومی در کنار اعتماد کادر مدیریتی به عبدالله ویسی پا به مسابقات گذاشت. هرچند شکست برابر سپاهان در ایستگاه اول باز هم آبی‌های خوزستان را به کاندیدای نخست سقوط تبدیل کرد ولی اعتماد پپ وطنی به شاگردان خود در کنار ثبات مدیریتی که فضایی بی‌حاشیه برای مربی و بازیکنان خود فراهم ساخت، موجب شد این تیم هفته به هفته بهتر و بهتر شود تا نه‌تنها قهرمانی نیم‌فصل را به دست آورد بلکه در هفته آخر در حضور 50 هزار هوادار خوزستانی با شایستگی تمام و ثبت بهترین عملکرد دفاعی و میانگین گل، جام قهرمانی را بالای سر ببرد تا شبی فراموش‌نشدنی برای مردمان این استان دوست‌داشتنی رقم بخورد. قهرمانی آبی‌های اهواز که شباهت‌های حیرت‌انگیز بسیاری به قهرمانی معجزه‌وار لسترسیتی در لیگ برتر جزیره داشت، یک بار دیگر ثابت کرد که پول و اسم‌ها و شوی تبلیغاتی و حمایت رسانه‌ای به تنهایی ضامن قهرمانی نیست بلکه مهم‌ترین عامل برای کسب موفقیت ثبات مدیریتی، علم‌گرایی، اراده و پشتکار و استفاده درست از توانایی‌های خویش است. بی‌شک قهرمانی استقلال خوزستان به‌عنوان ارزان‌ترین قهرمان تاریخ لیگ برتر، اتفاقی مثبت برای فوتبال ایران است به شرط آنکه مدیریت این باشگاه دچار تغییر نشود تا بتواند با حفظ مربی و بازیکنان ارزشمند خویش و اضافه کردن چند مهره موثر دیگر برای فصل بعد هم نماینده شایسته‌ای برای کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا باشد و هم مجددا خود را به‌عنوان یکی از مدعیان برای فصل بعد لیگ برتر معرفی کند تا به این ترتیب سایر باشگاه‌ها با الگوبرداری از آبی‌های خوزستان تغییری اساسی در افکار و سیستم مدیریتی خود ایجاد کنند. پرسپولیس؛ برنده‌ای بازنده پرسپولیس که به دلیل ضعف مدیریتی و تعویض پی‌در‌پی و سرگیجه‌آور مدیر و مربی، سال‌هاست رنگ موفقیت به خود ندیده است، سرانجام در انتهای فصل پیش با تصمیم درست مدیریت وقت خود، سکان هدایتش را به دست مربی شناخته‌شده‌ای به نام برانکو ایوانکوویچ داد. برانکو که در چند بازی آخر فصل قبل بازیکنان مورد نظر خود را انتخاب کرده بود، با عبور از روی نام‌های بزرگی چون جلال حسینی و پیام صادقیان، اساس تیم خود را بر پایه بازیکنانی جوان اما تاکتیک‌پذیر قرار داد. پروفسور که گویی در این سال‌های دور از ایران، تغییری بنیادین در اندیشه‌های تاکتیکی خود ایجاد کرده، برخلاف رویه تدافعی و نتیجه‌گرای خود در زمان مربیگری تیم ملی، فوتبالی شناور و هجومی از تیم خود به نمایش گذاشت. بزرگ‌ترین عاملی که در این میان به پیاده شدن اندیشه‌های برانکو کمک کرد، بستن قراردادی سنگین و بلند‌مدت بود که به وی اجازه می‌داد با خیالی آسوده و بدون ترس از شکست و خطر اخراج، اندیشه‌های خود را به مرور زمان در تیم خویش پیاده سازد، به‌گونه‌ای که حتی شکست‌های سریالی در ابتدای فصل و قرار گرفتن در رده تمسخرآمیز انتهای جدول هم نتوانست تهدیدی برای ادامه کار مرد کروات باشد. در این میان تعطیلی‌های پی‌در‌پی لیگ در هفته‌های ابتدایی نیز موهبتی برای سرخ‌پوشان بود که به وحدت تاکتیکی دست پیدا کنند. اما نکته ضعیف و منفی در کارنامه برانکو چشم فروبستن بر ضعف مفرط دفاعی و اعتماد عجیب به دروازه‌بانی که یک فصل تمام حاصلی جز حاشیه و خوردن گل‌های مفت برای تیم دربر نداشت، بود. اعتماد عجیب و رمزآلودی که از زمان درخشان آغاز شد و به برانکو رسید و از آن عجیب‌تر توسط کارلوس کی‌روش نیز ادامه پیدا کرد! در این میان فوت تراژیک کاپیتان نوروزی انگیزه‌ای در میان سرخ‌پوشان ایجاد کرد تا در نیم‌فصل دوم با جبران امتیازات عقب‌افتاده و پیروزی بزرگ در دربی، با اختلافی سه امتیازی در صدر قرار بگیرند. ولی غرور کاذب پس از این پیروزی، در کنار نداشتن بازیکنی کاریزماتیک و باتجربه در زمین و اتخاذ تاکتیک اشتباه از سوی برانکو، باعث شد در حساس‌ترین مقطع فصل با شکست در برابر نفت قهرمانی را به استقلال خوزستان پیشکش کنند. آنچه در پرسپولیس به‌ویژه در دیدار آخر در برابر راه‌آهن نمود داشت، نداشتن ظرفیت روحی در برابر فشار هوادار خودی و فقدان اعتماد به نفس برای قهرمانی به دلیل یک دهه شکست و دوری از کسب جام بود. در این زمینه پرسپولیس به لیورپولی شباهت پیدا کرده که گویا باور قهرمان شدن را از یاد برده است. استقلال تهران؛ سایه سنگین فرهاد و علی بر سر پرویز سناریوی اشتباهی که وزارت ورزش پیش از این در ارتباط با پرسپولیس اجرا کرده بود، این‌بار در استقلال پیاده شد تا با تغییر مدیریتی و سپردن سکان مدیریت به شخصی خنثی که در خط فکری وزارت حرکت می‌کند و انتخاب هیات‌مدیره‌ای که ریاست آن برعهده شخصی است که بزرگ‌ترین افتضاح مدیریتی تاریخ باشگاه در زمان مدیریت وی با تاخیر در فرستادن لیست بازیکنان و حذف از رقابت‌های آسیایی شکل پذیرفت، از همان ابتدا سرنوشتی تلخ برای نیمه آبی پایتخت رقم بخورد. با پایان یافتن فصل پیش و در حالی که بیشتر تیم‌ها از جمله رقیب سنتی از مدت‌ها قبل کادر مربیگری خود را انتخاب کرده و به سرعت در حال یارگیری و تمرینات پیش فصل بودند، هیات‌مدیره استقلال ابتدا با بازی با اسامی چند مربی خارجی و سپس وعده آوردن علی منصوریان تنها زمان را هدر داد تا سرانجام به یکباره نام پرویز مظلومی امتحان پس داده از کلاه جادویی آقایان بیرون آید! به این ترتیب در کمترین زمان ممکن تیم آماده فصل جدید شد. در این میان بازگشت فوق‌ستاره‌ای به نام مهدی رحمتی در کنار بازیگردانی کرار جاسم در میانه زمین و میدان دادن به چند مهره جوان باعث شد در چند هقته ابتدایی استقلال با نمایش‌های قابل قبول و بهره‌گیری از ضعف سایر رقبا در صدر جدول قرار بگیرد و سطح توقعات را از خود بالا ببرد. ولی ضعف مدیریتی در بستن قراردادی محکم و برخورد با ستاره عصیانگر عراقی در کنار عدم اجرای تعهدات باشگاه در قبال جاسم کرار موجب جدایی وی از باشگاه و از کار افتادن قلب تپنده تیم شد. در این میان افشارزاده به‌جای تلاش برای خرید مهره‌های مورد نیاز در نیم فصل با گفتن اینکه ما با همین بازیکنان تا اینجا موفق بوده‌ایم، سرپوشی بر ضعف مدیریتی خود گذاشت. نتایج و نمایش‌های ضعیف تیم در نیم فصل دوم در پس سایه صدرنشینی و رسیدن به فینال جام حذفی پنهان ماند تا سرانجام فاجعه دربی ضعف‌های تاکتیکی تیم را نمایان کند و در حالی که منصوریان با شکست پرسپولیس شانس مجددی به مظلومی بخشیده بود ولی هنگ تاکتیکی وی در جدال حیثیتی در برابر قلعه‌نویی آخرین امید آبی‌ها برای تصاحب جام را بر باد داد. پرویز مظلومی هر چند با شجاعت مثال‌زدنی چندین جوان آینده‌دار را به فوتبال ایران معرفی کرد ولی هیچ‌گاه نتوانست سکوها را با خود همراه سازد و همواره سایه سنگین علی‌منصور و فرهاد مجیدی را بر بالای سر خود احساس می‌کرد. ضمن اینکه در بازی‌های بزرگ به‌جای آنکه عامل روحیه بخشیدن به تیم باشد با استرس خود شجاعت را از تیم خود می‌گرفت و با تصمیمات عجیب که تعویض نابهنگام خسرو حیدری در دربی اوج آن است، خود مانعی در برابر موفقیت تیم می‌شد. حال تنها امید مظلومی به قهرمانی در جام حذفی است هرچند حتی این قهرمانی نیز تضمین مطمئنی برای ابقای وی در فصل آینده نیست.

پانزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال ایران در حالی با قهرمانی شگفت‌انگیز استقلال خوزستان به پایان رسید که سرخابی‌های پایتخت که هر کدام یک نیم‌فصل فوق‌العاده را پشت سر گذاشتند، هرگز نتوانستند ریتم موفق خود را به تمام طول فصل گسترش دهند تا دست‌شان از جام کوتاه بماند. نکته عجیب دیگر نزول وحشتناک سپاهان، پرافتخارترین تیم تاریخ لیگ برتر و سقوط سه تیم ریشه‌دار فوتبال ایران به دسته پایین‌‌تر بود. قهرمانی استقلال خوزستان؛ رویدادی به نفع فوتبال پیش از هر کلامی و به دور از هرگونه تعصب باید به افتخار جوانانی بی‌ادعا که با مربی بومی بزرگ‌ترین معجزه تاریخ لیگ برتر را رقم زدند، ایستاد و کلاه از سر برداشت؛ تیمی که سال پیش تا یک‌قدمی سقوط به دسته پایین‌تر هم پیش رفت و تنها با پیروزی در پلی‌آف، در لیگ برتر ماندنی شد، با حفظ بازیکنان موثر فصل پیش خود و اضافه کردن دروازه‌بانی نفوذناپذیر به نام خسوس و چند بازیکن جوان بومی در کنار اعتماد کادر مدیریتی به عبدالله ویسی پا به مسابقات گذاشت. هرچند شکست برابر سپاهان در ایستگاه اول باز هم آبی‌های خوزستان را به کاندیدای نخست سقوط تبدیل کرد ولی اعتماد پپ وطنی به شاگردان خود در کنار ثبات مدیریتی که فضایی بی‌حاشیه برای مربی و بازیکنان خود فراهم ساخت، موجب شد این تیم هفته به هفته بهتر و بهتر شود تا نه‌تنها قهرمانی نیم‌فصل را به دست آورد بلکه در هفته آخر در حضور 50 هزار هوادار خوزستانی با شایستگی تمام و ثبت بهترین عملکرد دفاعی و میانگین گل، جام قهرمانی را بالای سر ببرد تا شبی فراموش‌نشدنی برای مردمان این استان دوست‌داشتنی رقم بخورد. قهرمانی آبی‌های اهواز که شباهت‌های حیرت‌انگیز بسیاری به قهرمانی معجزه‌وار لسترسیتی در لیگ برتر جزیره داشت، یک بار دیگر ثابت کرد که پول و اسم‌ها و شوی تبلیغاتی و حمایت رسانه‌ای به تنهایی ضامن قهرمانی نیست بلکه مهم‌ترین عامل برای کسب موفقیت ثبات مدیریتی، علم‌گرایی، اراده و پشتکار و استفاده درست از توانایی‌های خویش است. بی‌شک قهرمانی استقلال خوزستان به‌عنوان ارزان‌ترین قهرمان تاریخ لیگ برتر، اتفاقی مثبت برای فوتبال ایران است به شرط آنکه مدیریت این باشگاه دچار تغییر نشود تا بتواند با حفظ مربی و بازیکنان ارزشمند خویش و اضافه کردن چند مهره موثر دیگر برای فصل بعد هم نماینده شایسته‌ای برای کشورمان در لیگ قهرمانان آسیا باشد و هم مجددا خود را به‌عنوان یکی از مدعیان برای فصل بعد لیگ برتر معرفی کند تا به این ترتیب سایر باشگاه‌ها با الگوبرداری از آبی‌های خوزستان تغییری اساسی در افکار و سیستم مدیریتی خود ایجاد کنند. پرسپولیس؛ برنده‌ای بازنده پرسپولیس که به دلیل ضعف مدیریتی و تعویض پی‌در‌پی و سرگیجه‌آور مدیر و مربی، سال‌هاست رنگ موفقیت به خود ندیده است، سرانجام در انتهای فصل پیش با تصمیم درست مدیریت وقت خود، سکان هدایتش را به دست مربی شناخته‌شده‌ای به نام برانکو ایوانکوویچ داد. برانکو که در چند بازی آخر فصل قبل بازیکنان مورد نظر خود را انتخاب کرده بود، با عبور از روی نام‌های بزرگی چون جلال حسینی و پیام صادقیان، اساس تیم خود را بر پایه بازیکنانی جوان اما تاکتیک‌پذیر قرار داد. پروفسور که گویی در این سال‌های دور از ایران، تغییری بنیادین در اندیشه‌های تاکتیکی خود ایجاد کرده، برخلاف رویه تدافعی و نتیجه‌گرای خود در زمان مربیگری تیم ملی، فوتبالی شناور و هجومی از تیم خود به نمایش گذاشت. بزرگ‌ترین عاملی که در این میان به پیاده شدن اندیشه‌های برانکو کمک کرد، بستن قراردادی سنگین و بلند‌مدت بود که به وی اجازه می‌داد با خیالی آسوده و بدون ترس از شکست و خطر اخراج، اندیشه‌های خود را به مرور زمان در تیم خویش پیاده سازد، به‌گونه‌ای که حتی شکست‌های سریالی در ابتدای فصل و قرار گرفتن در رده تمسخرآمیز انتهای جدول هم نتوانست تهدیدی برای ادامه کار مرد کروات باشد. در این میان تعطیلی‌های پی‌در‌پی لیگ در هفته‌های ابتدایی نیز موهبتی برای سرخ‌پوشان بود که به وحدت تاکتیکی دست پیدا کنند. اما نکته ضعیف و منفی در کارنامه برانکو چشم فروبستن بر ضعف مفرط دفاعی و اعتماد عجیب به دروازه‌بانی که یک فصل تمام حاصلی جز حاشیه و خوردن گل‌های مفت برای تیم دربر نداشت، بود. اعتماد عجیب و رمزآلودی که از زمان درخشان آغاز شد و به برانکو رسید و از آن عجیب‌تر توسط کارلوس کی‌روش نیز ادامه پیدا کرد! در این میان فوت تراژیک کاپیتان نوروزی انگیزه‌ای در میان سرخ‌پوشان ایجاد کرد تا در نیم‌فصل دوم با جبران امتیازات عقب‌افتاده و پیروزی بزرگ در دربی، با اختلافی سه امتیازی در صدر قرار بگیرند. ولی غرور کاذب پس از این پیروزی، در کنار نداشتن بازیکنی کاریزماتیک و باتجربه در زمین و اتخاذ تاکتیک اشتباه از سوی برانکو، باعث شد در حساس‌ترین مقطع فصل با شکست در برابر نفت قهرمانی را به استقلال خوزستان پیشکش کنند. آنچه در پرسپولیس به‌ویژه در دیدار آخر در برابر راه‌آهن نمود داشت، نداشتن ظرفیت روحی در برابر فشار هوادار خودی و فقدان اعتماد به نفس برای قهرمانی به دلیل یک دهه شکست و دوری از کسب جام بود. در این زمینه پرسپولیس به لیورپولی شباهت پیدا کرده که گویا باور قهرمان شدن را از یاد برده است. استقلال تهران؛ سایه سنگین فرهاد و علی بر سر پرویز سناریوی اشتباهی که وزارت ورزش پیش از این در ارتباط با پرسپولیس اجرا کرده بود، این‌بار در استقلال پیاده شد تا با تغییر مدیریتی و سپردن سکان مدیریت به شخصی خنثی که در خط فکری وزارت حرکت می‌کند و انتخاب هیات‌مدیره‌ای که ریاست آن برعهده شخصی است که بزرگ‌ترین افتضاح مدیریتی تاریخ باشگاه در زمان مدیریت وی با تاخیر در فرستادن لیست بازیکنان و حذف از رقابت‌های آسیایی شکل پذیرفت، از همان ابتدا سرنوشتی تلخ برای نیمه آبی پایتخت رقم بخورد. با پایان یافتن فصل پیش و در حالی که بیشتر تیم‌ها از جمله رقیب سنتی از مدت‌ها قبل کادر مربیگری خود را انتخاب کرده و به سرعت در حال یارگیری و تمرینات پیش فصل بودند، هیات‌مدیره استقلال ابتدا با بازی با اسامی چند مربی خارجی و سپس وعده آوردن علی منصوریان تنها زمان را هدر داد تا سرانجام به یکباره نام پرویز مظلومی امتحان پس داده از کلاه جادویی آقایان بیرون آید! به این ترتیب در کمترین زمان ممکن تیم آماده فصل جدید شد. در این میان بازگشت فوق‌ستاره‌ای به نام مهدی رحمتی در کنار بازیگردانی کرار جاسم در میانه زمین و میدان دادن به چند مهره جوان باعث شد در چند هقته ابتدایی استقلال با نمایش‌های قابل قبول و بهره‌گیری از ضعف سایر رقبا در صدر جدول قرار بگیرد و سطح توقعات را از خود بالا ببرد. ولی ضعف مدیریتی در بستن قراردادی محکم و برخورد با ستاره عصیانگر عراقی در کنار عدم اجرای تعهدات باشگاه در قبال جاسم کرار موجب جدایی وی از باشگاه و از کار افتادن قلب تپنده تیم شد. در این میان افشارزاده به‌جای تلاش برای خرید مهره‌های مورد نیاز در نیم فصل با گفتن اینکه ما با همین بازیکنان تا اینجا موفق بوده‌ایم، سرپوشی بر ضعف مدیریتی خود گذاشت. نتایج و نمایش‌های ضعیف تیم در نیم فصل دوم در پس سایه صدرنشینی و رسیدن به فینال جام حذفی پنهان ماند تا سرانجام فاجعه دربی ضعف‌های تاکتیکی تیم را نمایان کند و در حالی که منصوریان با شکست پرسپولیس شانس مجددی به مظلومی بخشیده بود ولی هنگ تاکتیکی وی در جدال حیثیتی در برابر قلعه‌نویی آخرین امید آبی‌ها برای تصاحب جام را بر باد داد. پرویز مظلومی هر چند با شجاعت مثال‌زدنی چندین جوان آینده‌دار را به فوتبال ایران معرفی کرد ولی هیچ‌گاه نتوانست سکوها را با خود همراه سازد و همواره سایه سنگین علی‌منصور و فرهاد مجیدی را بر بالای سر خود احساس می‌کرد. ضمن اینکه در بازی‌های بزرگ به‌جای آنکه عامل روحیه بخشیدن به تیم باشد با استرس خود شجاعت را از تیم خود می‌گرفت و با تصمیمات عجیب که تعویض نابهنگام خسرو حیدری در دربی اوج آن است، خود مانعی در برابر موفقیت تیم می‌شد. حال تنها امید مظلومی به قهرمانی در جام حذفی است هرچند حتی این قهرمانی نیز تضمین مطمئنی برای ابقای وی در فصل آینده نیست.