وقتی همه می‌لغزند، استوار، پادشاه خواهد شد

وقتی همه می‌لغزند، استوار، پادشاه خواهد شد

هومن- سپاهان فصل را با فرکی پیش برد با استیماچ ادامه داد و با قاسم زاغی‌نژاد تمام کرد. سپاهان از همان روزی که در اختلاف نویدکیا و فرکی آتش زیر خاکستر را خاموش نکرد، در ورطه سقوط و نتیجه نگرفتن قرار گرفت. استقلال از یک‌سو تیمش را دیر به مظلومی تحویل داد و از سوی دیگر جسارت قهرمان شدن را در سیمای تیم خود ایجاد نکرد. حرف زدن البته راحت است اما پرویز مظلومی ذاتا از آن دسته مربیانی است که اگر تیم ملی برزیل را هم دستش دهند قول قهرمانی نخواهد داد. در پرسپولیس سوشا مکانی بهانه‌ای بود که همه بتوانند پشتش پنهان شوند چون بی‌انصافی است تمام تقصیرها را گردن یک نفر بیندازیم. اصلا سوشا بد بود. چرا در نیم‌فصل گلر بهتر از او جذب نشد؟ برانکو یک و نیم سال است در پرسپولیس حضور دارد و در همان نیم‌فصل نخست حضورش عیار گلری سوشا دستش آمد! چرا در اول فصل سوشا را در کنار گزینه بهتر قرار نداد؟ چرا در نیم‌فصل دوم لوبانوفی جذب شد که در گلری از سوشا بهتر نبود! تراکتورسازی هم وضعش بهتر نبود. تونی اولیویرای محبوب از همان ابتدای فصل نشان داد که نمی‌تواند از ماجرای عجیب و غریب بازی فینال گونه فصل قبلش با سپاهان کمر راست کند. او نتوانست در فصل جدید تیمش را از شوک اتفاق روز آخر لیگ بیرون بکشد و در نیم‌فصل نتیجه نگرفت. امیر قلعه نویی البته در نیم‌فصل کوشید تیم را زنده کند و بد هم نتیجه نگرفت اما درگیر بودن تراکتور در مسابقات آسیایی رمق این تیم را در لیگ هم گرفت. دو، سه تساوی ناامیدکننده سبب شد تراکتور در کورس قهرمانی قرار نگیرد و به کسب سهمیه آسیایی دل‌خوش کند. ذوب‌آهن بضاعت وتوان درخشش در سه جام را نداشت. در حقیقت در ایران هیچ تیمی توان درخشش در سه جام را ندارد. ذوب‌آهن هم در آسیا و در جام حذفی درگیر شد و لیگ را از اولویت اولی خود خارج کرد. از نفت و فصل فاجعه بار مالی اش و اثرات ویرانگری که روی تیم گذاشت، اصلا حرف نزنیم. سایپایی که قرار بود برای قهرمانی بجنگد در گیر و دار اختلافات بی‌پایان مدیر و سرمربی به هیچ جا راه نبرد. استقلال خوزستان از کجا می‌توانست چنین فرصت طلایی و خیره‌کننده‌ای را به دست آورد؟ خوزستانی‌ها فرقشان با تیم‌های دیگر در این بود که آن ضعف‌های عمومی را دیدند و از همان روز‌های نخست در مسیر بالانشینی آهسته و پیوسته حرکت کردند. گسترش فولاد هم می‌توانست از این وضع استفاده کند اما فرجام بهتر از نهمی نیافت. فولاد که اصلا از همان روز اول داشت برای سقوط نکردن می‌جنگید و از صبا هم نمی‌شد انتظاری جز میانه‌نشینی داشت. فصل بعد استقلال خوزستان قهرمان نمی‌شود مگراینکه دوباره همه تیم‌ها همین گونه آشفته باشند و البته استقلال خوزستان در تقابل سنگین سه آوردگاه از نفس نیفتد.

هومن- سپاهان فصل را با فرکی پیش برد با استیماچ ادامه داد و با قاسم زاغی‌نژاد تمام کرد. سپاهان از همان روزی که در اختلاف نویدکیا و فرکی آتش زیر خاکستر را خاموش نکرد، در ورطه سقوط و نتیجه نگرفتن قرار گرفت. استقلال از یک‌سو تیمش را دیر به مظلومی تحویل داد و از سوی دیگر جسارت قهرمان شدن را در سیمای تیم خود ایجاد نکرد. حرف زدن البته راحت است اما پرویز مظلومی ذاتا از آن دسته مربیانی است که اگر تیم ملی برزیل را هم دستش دهند قول قهرمانی نخواهد داد. در پرسپولیس سوشا مکانی بهانه‌ای بود که همه بتوانند پشتش پنهان شوند چون بی‌انصافی است تمام تقصیرها را گردن یک نفر بیندازیم. اصلا سوشا بد بود. چرا در نیم‌فصل گلر بهتر از او جذب نشد؟ برانکو یک و نیم سال است در پرسپولیس حضور دارد و در همان نیم‌فصل نخست حضورش عیار گلری سوشا دستش آمد! چرا در اول فصل سوشا را در کنار گزینه بهتر قرار نداد؟ چرا در نیم‌فصل دوم لوبانوفی جذب شد که در گلری از سوشا بهتر نبود! تراکتورسازی هم وضعش بهتر نبود. تونی اولیویرای محبوب از همان ابتدای فصل نشان داد که نمی‌تواند از ماجرای عجیب و غریب بازی فینال گونه فصل قبلش با سپاهان کمر راست کند. او نتوانست در فصل جدید تیمش را از شوک اتفاق روز آخر لیگ بیرون بکشد و در نیم‌فصل نتیجه نگرفت. امیر قلعه نویی البته در نیم‌فصل کوشید تیم را زنده کند و بد هم نتیجه نگرفت اما درگیر بودن تراکتور در مسابقات آسیایی رمق این تیم را در لیگ هم گرفت. دو، سه تساوی ناامیدکننده سبب شد تراکتور در کورس قهرمانی قرار نگیرد و به کسب سهمیه آسیایی دل‌خوش کند. ذوب‌آهن بضاعت وتوان درخشش در سه جام را نداشت. در حقیقت در ایران هیچ تیمی توان درخشش در سه جام را ندارد. ذوب‌آهن هم در آسیا و در جام حذفی درگیر شد و لیگ را از اولویت اولی خود خارج کرد. از نفت و فصل فاجعه بار مالی اش و اثرات ویرانگری که روی تیم گذاشت، اصلا حرف نزنیم. سایپایی که قرار بود برای قهرمانی بجنگد در گیر و دار اختلافات بی‌پایان مدیر و سرمربی به هیچ جا راه نبرد. استقلال خوزستان از کجا می‌توانست چنین فرصت طلایی و خیره‌کننده‌ای را به دست آورد؟ خوزستانی‌ها فرقشان با تیم‌های دیگر در این بود که آن ضعف‌های عمومی را دیدند و از همان روز‌های نخست در مسیر بالانشینی آهسته و پیوسته حرکت کردند. گسترش فولاد هم می‌توانست از این وضع استفاده کند اما فرجام بهتر از نهمی نیافت. فولاد که اصلا از همان روز اول داشت برای سقوط نکردن می‌جنگید و از صبا هم نمی‌شد انتظاری جز میانه‌نشینی داشت. فصل بعد استقلال خوزستان قهرمان نمی‌شود مگراینکه دوباره همه تیم‌ها همین گونه آشفته باشند و البته استقلال خوزستان در تقابل سنگین سه آوردگاه از نفس نیفتد.