آموزش و پرورش موضع‌گیری محکم‌تری داشته باشد

آموزش و پرورش موضع‌گیری محکم‌تری داشته باشد

سحر قناتی- فاجعه‌ای که بر سر ندا دخترک 9 ساله زنجانی از سوی معلمش آمد، واکنش بسیاری از فرهنگیان و هم‌صنفیان معلم متعرض به جسم و جان این دخترک را برانگیخت‌. آموزگاران زیادی علاوه بر انتشار بیانیه و محکوم کردن تعرض و آزار و اذیت جسمی و روحی کودکان در مدارس چه از طریق کلامی و چه از طریق تنبیه بدنی و فیزیکی و چه آسیب‌های جنسی و روحی، از نداهای کشور بابت اعمال بی‌شرمانه برخی همکاران خود عذرخواهی کردند‌. همچنین در واکنش‌ به این مساله میزگردی در «جهان‌صنعت» با حضور تعدادی از آموزگاران و فعالان صنفی این حوزه در خصوص آسیب‌شناسی اتفاق رخ داده برای ندا و لزوم جلوگیری از تکرار این فجایع برگزار شد‌. نرگس ملک‌زاده یکی از معلمانی است که در این زمینه عنوان می‌کند‌: یکی از آسیب‌ها و ناهنجاری‌هایی که در جامعه وجود دارد و به سرعت در حال گسترش است و متاسفانه بسیارکم به آن توجه می‌شود، مساله مزاحمت‌ها و ناامنی‌های زنان در جامعه است‌. بی‌تردید آزار جنسی یکی از انحرافات اجتماعی است که نابسامانی‌های فرهنگی جامعه در آن ظهور می‌کند‌. موضوع آزار جنسی و تعرض به ندا دختر 9 ساله زنجانی، ریشه در مسایل کلان خارج از چارچوب آموزش و پرورش و بحث سلامتی روانی معلم دارد و صلاحیت‌های اخلاقی این حرفه را مطرح می‌کند‌. مدرسه نمونه کوچک شده جامعه است که در آن زندگی می‌کنیم‌. ندا نمادی از زن بودن و آزار جنسی و خشونت سپید است و معلم نمونه‌ای از مردانی که در محیط کار و زندگی این خشونت روانی را بر زنان تحمیل می‌کنند‌. خشونت پنهانی که تابو بودنش کمتر باعث پرداختن به آن می‌شود‌. آزارهای جنسی در جامعه ما می‌تواند کلامی باشد مثل شوخی‌ها و داستان‌های جنسی یا غیرکلامی باشد، مثل نگاه‌های سنگین یا در آخر آزارهایی فیزیکی باشد، مثل داستان ندا و معلم که تمام مراحل را گذرانده و به لمس کردن و برخورد‌های جنسی رسیده است‌. روح ندا ترک برداشته‌. داستان «ندا» و «ستایش»‌ها تکرار می‌شود تا وقتی زیرساخت‌های فرهنگی ما تغییر نکند و آموزش محافظت از بدن و سلامت جنسی در کشور ما اولویت آموزشی نباشد‌. امروز مدرسه، فردا دانشگاه و پس‌فردا محیط کار و این روند همچنان ادامه خواهد داشت‌. مدارس ناامن، ناقض حقوق کودک مرتضی قره‌باغی دیگر معلم این میزگرد عنوان می‌کند‌: وقتی معلمی از طرف اداره آموزش و پرورش برای مدرسه خاصی ابلاغ تدریس می‌گیرد یا کودکی در مدرسه‌ای ثبت‌نام می‌کند؛ این ابلاغ و ثبت‌نام، صرفا جنبه تشریفاتی ندارد یا فقط برای آمار نیست‌. وزارت آموزش و پرورش با این اعمال اداری، این تعهد و اطمینان ضمنی را به شهروندان می‌دهد که امنیت‌شان را در مدرسه تامین خواهد کرد ولی وقتی در همان مدرسه دیواری فرو می‌ریزد و معلمی زیر آوار می‌ماند و جان می‌بازد یا کودکی در مدرسه تحت خشونت کلامی یا فیزیکی قرار می‌گیرد یا از همه بدتر حریم او رعایت نمی‌شود و مورد تعرض قرار می‌گیرد، مشخص است که شهروندان اعتمادشان واقع‌بینانه نبوده است‌. ایران عضو کنوانسیون حقوق کودک است‌. مطابق این کنوانسیون مدرسه باید حامی کودک باشد، برخی از مواردی که در این معاهده مورد تاکید قرار گرفته عبارتند از‌: 1) فراهم کردن مشورت‌های پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی لازم درتمام موارد تضمین شود‌. 2) در امور خصوصی هیچ کودکی نمی‌توان دخالت یا هتک حرمت کرد‌. 3) کودک در برابر این گونه دخالت‌ها یا هتک حرمت‌ها مورد حمایت قانون قرار دارد‌. 4) تمام اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی را در جهت حمایت از کودک در برابر تمام اشکال خشونت‌های ‌جسمی و روحی، اجرا کند‌. آیا پذیرفتنی است کودکی چند روز متمادی در یک آموزشگاه مورد هتک حرمت قرار بگیرد و هیچ کسی به آن پی نبرد و از همه مهم‌تر به مددکار اجتماعی و مشاور حرفه‌ای دسترسی نداشته باشد؟ یک فرد کودک‌آزار بر مبنای چه شاخص‌هایی به استخدام آموزش‌وپرورش درآمده است؟ آیا بهتر نیست روش‌های استانداردی برای ارزیابی صلاحیت‌های حرفه‌ای معلمان در بدو استخدام پیش‌بینی شود یا حتی بعد از استخدام این ارزیابی هر دو سال یک‌بار به صورت دوره‌ای تداوم یابد؟ چرا شاخص‌های سلامت جسمی و روانی کودکان در مدارس به صورت منظم و مستمر مورد سنجش قرار نمی‌گیرد تا کودکان در معرض خطر به موقع شناسایی شوند و مورد حمایت قرار گیرند؟ حقوق اجتماعی واقعیتی غیرقابل انکار عبدالجلیل کریم‌پور، آموزگار دیگری است که در این خصوص اظهار می‌کند‌: یکی از آسیب‌هایی که می‌تواند یک نهاد و حتی یک جامعه را به اضمحلال غیرقابل وصفی بکشاند، تعرض به افراد است‌. وقتی این تعرض فردی را دربرمی‌گیرد که هیچ‌گونه سلاحی برای دفاع از خود ندارد، بحران را مضاعف می‌کند‌. بی‌گمان خشونت به هر عنوان و با هر دلیلی غیرمنطقی و پذیرفته نشده است‌. باید دلایل بروز این رفتارها را پیدا کرد و در رفع این دغدغه جدی، تلاش کرد‌. نکته مهم در این مورد این است که ندای 9 ساله مورد تعرض قرار گرفته و حقوق اجتماعی او نقض شده است‌. باید با آسیب‌شناسی جدی، علت بروز این رفتار را پیدا کرد و این نقصان‌ها را به صورت علمی برطرف کرد‌. همچنین از ورودهای غیرعلمی به این نهاد مهم و مقدس جلوگیری کرد‌. باید مواظب بود تا رفتار ناشایست یک فرد، حرمت مجموعه بزرگی را خدشه‌دار نکند‌. باید در نظر داشته باشیم که تنها برجسته کردن رفتارهای منفی بدون توجه به رفتارهای مثبت و ایثارهای متعدد، عاقلانه و منطقی نیست، اگرچه توجه به حقوق اجتماعی، واقعیتی غیرقابل انکار است که باید آن را در صدر خواسته‌هایمان قرار دهیم‌. یادمان باشد که آسیب تعرض حتی در رفتارهای برخی نوجوانان نیز مشاهده می‌شود که عدم توجه به آن اثرات جبران‌ناپذیری به همراه دارد‌. معلم متعرض باید اخراج شود مهدی بهلولی از معلمان خوشنام این عرصه در این زمینه عنوان می‌کند‌: آموزش و پرورش باید موضع شفاف‌تری در رابطه با تعرض به ندای 9 ساله می‌گرفت تا از موارد حاشیه‌ای بعدی جلوگیری شود‌. در واقع معتقدم نباید از رسانه‌ای شدن این موضوع ترسید‌. وی تاکید می‌کند‌: با توجه به سابقه 25 ساله‌ام در حوزه آموزش و تدریس، خشونت در مدارس مختلف بسیار بالاست و مواردی همچون تعرض رخ داده در زنجان هم کم و بیش وجود دارد و رخ می‌دهد‌. به نظرم مهم‌ترین سوال این است که از این اتفاقات چطور باید جلوگیری کرد تا دیگر بار هرگز تکرار نشود؟ معتقدم در این زمینه باید از تجربیات کشورهای پیشرفته همچون فنلاند استفاده کنیم‌. آنها سرمایه‌گذاری‌های مناسبی برای دوره‌های تربیت معلم به صورت علمی و روزآمد انجام دادند‌ به‌طوری که هم معلم و هم دانش‌آموز حقوق خود را به‌طور کامل بشناسند و وظایف خود را درست انجام دهند‌. از سویی دیگر در زمینه خلا آموزشی در کشور می‌توان به تصویب نشدن سند ملی حقوق دانش‌آموزی اشاره کرد که فجایعی همچون تعرض به دخترک 9 ساله تلنگری است به ما که چرا این منشور عملیاتی نمی‌شود؟ نخستین اقدام آموزش و پرورش این است که علاوه بر تعلیق، تحقیقات دقیقی در این زمینه انجام دهد، معلم را به لحاظ بیماری روانی تحت نظر گیرد و اخراج کند و در واقع در هر شغل دیگری هرگز با دختران دانش‌آموز سروکار نداشته باشد‌. به واقع آموزش و پرورش در برخورد با این فرد به هیچ‌وجه نباید کوتاهی کند‌. مرجان کیخسروی نیز بیان می‌کند‌: اتفاقی که در اواخر سال گذشته در یکی از مدارس زنجان علیه دختری 9 ساله رخ داد طبیعتا موجب انزجار و تنفر آحاد اجتماع، از فرد مرتکب را فراهم آورد و صرف نظر از صحت و سقم مساله، ماهیتا محکوم به رد است اما نکته حائز اهمیت این است که اساسا لزومی به اشاعه و رسانه‌ای کردن این‌گونه وقایع و آزردن پیکره اجتماع عظیم انسانی هست یا خیر؟ اجتماعی که به اندازه کافی به انواع مصائب و بلایا اعم از طبیعی و ساخته دست بشر مبتلاست و در حل غالب انها مبهوت و حیران مانده است‌. نیاز به ارتباط دائم آموزش و پرورش با انستیتوهای روان‌درمانی محمد رضاخواه اما در این زمینه که رسانه‌ای شدن این فجایع مفید است یا خیر در پاسخ به معلم دیگری عنوان می‌کند‌: درباره ماجرای «ندا» می‌توان پرسش‌های زیادی مطرح کرد‌. آیا رسانه‌ای شدن این قبیل اتفاق‌ها درست است؟ رسانه‌ای شدن این اتفاقات باعث می‌شود تا آموزش و پرورش نسبت به شرایط جذب و قوانین حمایتی از دانش‌آموزان خردسال جدیت بیشتری بورزد و درصدد آگاهی بخشی درآید‌. آیا آموزش و پرورش باید به صورت شفاف، اطلاع‌رسانی کند؟ بله‌. با شفافیت در این کار بازار شایعات یا حرف و حدیث‌های مختلف را می‌بندد و با این روش موجب بازگرداندن اعتماد افکار عمومی به آن می‌شود‌. با چنین آموزگارانی باید چه کرد؟ اخراج شوند؟ دو سه سال تعلیق شوند؟ تحت درمان قرار گیرند؟ مطمئنا چنین خطاهایی ریشه‌های روانی دارد و باید با مراجعه به متخصصان حوزه روانشناسی و روانپزشکی از آنها برای یافتن راه حل، مجازات‌های بازدارنده و متنبه کننده کمک گرفت‌. راه‌های جلوگیری از این اتفاق‌ها چیست؟ اینگونه مسایل بیشتر به حوزه روان افراد وابسته است و برای پیشگیری از چنین آسیب‌هایی ارتباط وزارت آموزش و پرورش به‌طور سیستماتیک با دانشگاه‌ها و انستیتوهایی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، لازم است‌. ممکن است نیاز به پایش مداوم افراد شاغل باشد یا با گزینش ابتدای استخدام راه ورود چنین افرادی را به آموزش و پرورش گرفت‌. به نظر من چنین مواردی در مدارس بسیار کم است‌. در بین 200 تا 300 نفر همکار یا بیشتر که من با آنها برخورد داشته‌ام تا به حال فردی متهم به چنین مواردی را ندیده‌ام‌. هرگونه خشونتی چه از سوی آموزگاران و چه از سوی دانش‌آموزان باید منتشر شود محمدرضا نیک‌نژاد یکی از اعضای فعال کانون معلمان معتقد است‌: پس از انتشار خبر تعرض آموزگار به دانش‌آموز 9 ساله‌اش در یکی از روستاهای زنجان، واکنش‌های گوناگونی در میان خبرنگاران از سویی و فرهنگیان از سوی دیگر دیده شد‌. از برخی واکنش‌های احساسی و زودگذر که چشم بپوشیم، دو نکته بیش از همه به چشم می‌آید‌. نخست آنکه اندام‌واره جامعه از سلول‌هایی به نام انسان ساخت یافته است‌. در گستره فراوان این سلول‌ها بی‌گمان سلول‌های بیمار و خطرساز هم هست که گاهی به علت رشد بی‌اندازه به سرطان بدل شده و کل ساختار را دچار بیماری‌های کشنده می‌کند‌. این سلول‌های خطرخیز می‌توانند مغزی، قلبی و‌.‌.‌. باشند اما بی‌گمان نشانه بیماری در این ساختار اجتماعی درد است‌. تا درد نباشد هیچ اندام‌واره‌ای بیماری خویش را در نمی‌یابد‌. پس به باور نگارنده باید خبر دردآورِ هرگونه خشونتی چه از سوی آموزگاران و چه دانش‌آموزان منتشر شود تا بتوان درمانی به هنگام و ریشه‌ای برایش یافت‌. دومین گام برای جلوگیری کردن از تکرار چنین رخدادهای تلخی آشنایی دانش‌آموزان و توانمندسازی آنان برای رویارویی با چنین خطرهایی است‌. نخست خانواده‌ها باید آموزش ببینند و این آموزش را به زبان ساده در اختیار کودکان قرار دهند‌. در گام دوم این وظیفه آموزش و پرورش است که در برنامه درسی خود زمینه آموزش‌های جنسی با بنیادهای پژوهش محور و متناسب با سن دانش‌آموزان را به آنان یاد دهد‌. البته این کار پیش از اجرا نیاز به همراهی و هم‌اندیشی آموزگاران و پدر و مادرها دارد تا از واکنش‌های احتمالی آنان جلوگیری کند‌. مریم رنود نیز دیگر معلمی است که اظهار می‌کند‌: خبر تعرض به ندا در هفته‌ای موسوم به هفته معلم خبرساز شد‌. این مساله علاوه بر اینکه من معلم هستم،در جایگاه مادر ندا که به قضیه نگاه می‌کنم، واقعا برایم دردآور است دردی که می‌دانم تا پایان عمر نه برای ندا نه مادرش آلامی پیدا نخواهد کرد‌.

سحر قناتی- فاجعه‌ای که بر سر ندا دخترک 9 ساله زنجانی از سوی معلمش آمد، واکنش بسیاری از فرهنگیان و هم‌صنفیان معلم متعرض به جسم و جان این دخترک را برانگیخت‌. آموزگاران زیادی علاوه بر انتشار بیانیه و محکوم کردن تعرض و آزار و اذیت جسمی و روحی کودکان در مدارس چه از طریق کلامی و چه از طریق تنبیه بدنی و فیزیکی و چه آسیب‌های جنسی و روحی، از نداهای کشور بابت اعمال بی‌شرمانه برخی همکاران خود عذرخواهی کردند‌. همچنین در واکنش‌ به این مساله میزگردی در «جهان‌صنعت» با حضور تعدادی از آموزگاران و فعالان صنفی این حوزه در خصوص آسیب‌شناسی اتفاق رخ داده برای ندا و لزوم جلوگیری از تکرار این فجایع برگزار شد‌. نرگس ملک‌زاده یکی از معلمانی است که در این زمینه عنوان می‌کند‌: یکی از آسیب‌ها و ناهنجاری‌هایی که در جامعه وجود دارد و به سرعت در حال گسترش است و متاسفانه بسیارکم به آن توجه می‌شود، مساله مزاحمت‌ها و ناامنی‌های زنان در جامعه است‌. بی‌تردید آزار جنسی یکی از انحرافات اجتماعی است که نابسامانی‌های فرهنگی جامعه در آن ظهور می‌کند‌. موضوع آزار جنسی و تعرض به ندا دختر 9 ساله زنجانی، ریشه در مسایل کلان خارج از چارچوب آموزش و پرورش و بحث سلامتی روانی معلم دارد و صلاحیت‌های اخلاقی این حرفه را مطرح می‌کند‌. مدرسه نمونه کوچک شده جامعه است که در آن زندگی می‌کنیم‌. ندا نمادی از زن بودن و آزار جنسی و خشونت سپید است و معلم نمونه‌ای از مردانی که در محیط کار و زندگی این خشونت روانی را بر زنان تحمیل می‌کنند‌. خشونت پنهانی که تابو بودنش کمتر باعث پرداختن به آن می‌شود‌. آزارهای جنسی در جامعه ما می‌تواند کلامی باشد مثل شوخی‌ها و داستان‌های جنسی یا غیرکلامی باشد، مثل نگاه‌های سنگین یا در آخر آزارهایی فیزیکی باشد، مثل داستان ندا و معلم که تمام مراحل را گذرانده و به لمس کردن و برخورد‌های جنسی رسیده است‌. روح ندا ترک برداشته‌. داستان «ندا» و «ستایش»‌ها تکرار می‌شود تا وقتی زیرساخت‌های فرهنگی ما تغییر نکند و آموزش محافظت از بدن و سلامت جنسی در کشور ما اولویت آموزشی نباشد‌. امروز مدرسه، فردا دانشگاه و پس‌فردا محیط کار و این روند همچنان ادامه خواهد داشت‌. مدارس ناامن، ناقض حقوق کودک مرتضی قره‌باغی دیگر معلم این میزگرد عنوان می‌کند‌: وقتی معلمی از طرف اداره آموزش و پرورش برای مدرسه خاصی ابلاغ تدریس می‌گیرد یا کودکی در مدرسه‌ای ثبت‌نام می‌کند؛ این ابلاغ و ثبت‌نام، صرفا جنبه تشریفاتی ندارد یا فقط برای آمار نیست‌. وزارت آموزش و پرورش با این اعمال اداری، این تعهد و اطمینان ضمنی را به شهروندان می‌دهد که امنیت‌شان را در مدرسه تامین خواهد کرد ولی وقتی در همان مدرسه دیواری فرو می‌ریزد و معلمی زیر آوار می‌ماند و جان می‌بازد یا کودکی در مدرسه تحت خشونت کلامی یا فیزیکی قرار می‌گیرد یا از همه بدتر حریم او رعایت نمی‌شود و مورد تعرض قرار می‌گیرد، مشخص است که شهروندان اعتمادشان واقع‌بینانه نبوده است‌. ایران عضو کنوانسیون حقوق کودک است‌. مطابق این کنوانسیون مدرسه باید حامی کودک باشد، برخی از مواردی که در این معاهده مورد تاکید قرار گرفته عبارتند از‌: 1) فراهم کردن مشورت‌های پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی لازم درتمام موارد تضمین شود‌. 2) در امور خصوصی هیچ کودکی نمی‌توان دخالت یا هتک حرمت کرد‌. 3) کودک در برابر این گونه دخالت‌ها یا هتک حرمت‌ها مورد حمایت قانون قرار دارد‌. 4) تمام اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی را در جهت حمایت از کودک در برابر تمام اشکال خشونت‌های ‌جسمی و روحی، اجرا کند‌. آیا پذیرفتنی است کودکی چند روز متمادی در یک آموزشگاه مورد هتک حرمت قرار بگیرد و هیچ کسی به آن پی نبرد و از همه مهم‌تر به مددکار اجتماعی و مشاور حرفه‌ای دسترسی نداشته باشد؟ یک فرد کودک‌آزار بر مبنای چه شاخص‌هایی به استخدام آموزش‌وپرورش درآمده است؟ آیا بهتر نیست روش‌های استانداردی برای ارزیابی صلاحیت‌های حرفه‌ای معلمان در بدو استخدام پیش‌بینی شود یا حتی بعد از استخدام این ارزیابی هر دو سال یک‌بار به صورت دوره‌ای تداوم یابد؟ چرا شاخص‌های سلامت جسمی و روانی کودکان در مدارس به صورت منظم و مستمر مورد سنجش قرار نمی‌گیرد تا کودکان در معرض خطر به موقع شناسایی شوند و مورد حمایت قرار گیرند؟ حقوق اجتماعی واقعیتی غیرقابل انکار عبدالجلیل کریم‌پور، آموزگار دیگری است که در این خصوص اظهار می‌کند‌: یکی از آسیب‌هایی که می‌تواند یک نهاد و حتی یک جامعه را به اضمحلال غیرقابل وصفی بکشاند، تعرض به افراد است‌. وقتی این تعرض فردی را دربرمی‌گیرد که هیچ‌گونه سلاحی برای دفاع از خود ندارد، بحران را مضاعف می‌کند‌. بی‌گمان خشونت به هر عنوان و با هر دلیلی غیرمنطقی و پذیرفته نشده است‌. باید دلایل بروز این رفتارها را پیدا کرد و در رفع این دغدغه جدی، تلاش کرد‌. نکته مهم در این مورد این است که ندای 9 ساله مورد تعرض قرار گرفته و حقوق اجتماعی او نقض شده است‌. باید با آسیب‌شناسی جدی، علت بروز این رفتار را پیدا کرد و این نقصان‌ها را به صورت علمی برطرف کرد‌. همچنین از ورودهای غیرعلمی به این نهاد مهم و مقدس جلوگیری کرد‌. باید مواظب بود تا رفتار ناشایست یک فرد، حرمت مجموعه بزرگی را خدشه‌دار نکند‌. باید در نظر داشته باشیم که تنها برجسته کردن رفتارهای منفی بدون توجه به رفتارهای مثبت و ایثارهای متعدد، عاقلانه و منطقی نیست، اگرچه توجه به حقوق اجتماعی، واقعیتی غیرقابل انکار است که باید آن را در صدر خواسته‌هایمان قرار دهیم‌. یادمان باشد که آسیب تعرض حتی در رفتارهای برخی نوجوانان نیز مشاهده می‌شود که عدم توجه به آن اثرات جبران‌ناپذیری به همراه دارد‌. معلم متعرض باید اخراج شود مهدی بهلولی از معلمان خوشنام این عرصه در این زمینه عنوان می‌کند‌: آموزش و پرورش باید موضع شفاف‌تری در رابطه با تعرض به ندای 9 ساله می‌گرفت تا از موارد حاشیه‌ای بعدی جلوگیری شود‌. در واقع معتقدم نباید از رسانه‌ای شدن این موضوع ترسید‌. وی تاکید می‌کند‌: با توجه به سابقه 25 ساله‌ام در حوزه آموزش و تدریس، خشونت در مدارس مختلف بسیار بالاست و مواردی همچون تعرض رخ داده در زنجان هم کم و بیش وجود دارد و رخ می‌دهد‌. به نظرم مهم‌ترین سوال این است که از این اتفاقات چطور باید جلوگیری کرد تا دیگر بار هرگز تکرار نشود؟ معتقدم در این زمینه باید از تجربیات کشورهای پیشرفته همچون فنلاند استفاده کنیم‌. آنها سرمایه‌گذاری‌های مناسبی برای دوره‌های تربیت معلم به صورت علمی و روزآمد انجام دادند‌ به‌طوری که هم معلم و هم دانش‌آموز حقوق خود را به‌طور کامل بشناسند و وظایف خود را درست انجام دهند‌. از سویی دیگر در زمینه خلا آموزشی در کشور می‌توان به تصویب نشدن سند ملی حقوق دانش‌آموزی اشاره کرد که فجایعی همچون تعرض به دخترک 9 ساله تلنگری است به ما که چرا این منشور عملیاتی نمی‌شود؟ نخستین اقدام آموزش و پرورش این است که علاوه بر تعلیق، تحقیقات دقیقی در این زمینه انجام دهد، معلم را به لحاظ بیماری روانی تحت نظر گیرد و اخراج کند و در واقع در هر شغل دیگری هرگز با دختران دانش‌آموز سروکار نداشته باشد‌. به واقع آموزش و پرورش در برخورد با این فرد به هیچ‌وجه نباید کوتاهی کند‌. مرجان کیخسروی نیز بیان می‌کند‌: اتفاقی که در اواخر سال گذشته در یکی از مدارس زنجان علیه دختری 9 ساله رخ داد طبیعتا موجب انزجار و تنفر آحاد اجتماع، از فرد مرتکب را فراهم آورد و صرف نظر از صحت و سقم مساله، ماهیتا محکوم به رد است اما نکته حائز اهمیت این است که اساسا لزومی به اشاعه و رسانه‌ای کردن این‌گونه وقایع و آزردن پیکره اجتماع عظیم انسانی هست یا خیر؟ اجتماعی که به اندازه کافی به انواع مصائب و بلایا اعم از طبیعی و ساخته دست بشر مبتلاست و در حل غالب انها مبهوت و حیران مانده است‌. نیاز به ارتباط دائم آموزش و پرورش با انستیتوهای روان‌درمانی محمد رضاخواه اما در این زمینه که رسانه‌ای شدن این فجایع مفید است یا خیر در پاسخ به معلم دیگری عنوان می‌کند‌: درباره ماجرای «ندا» می‌توان پرسش‌های زیادی مطرح کرد‌. آیا رسانه‌ای شدن این قبیل اتفاق‌ها درست است؟ رسانه‌ای شدن این اتفاقات باعث می‌شود تا آموزش و پرورش نسبت به شرایط جذب و قوانین حمایتی از دانش‌آموزان خردسال جدیت بیشتری بورزد و درصدد آگاهی بخشی درآید‌. آیا آموزش و پرورش باید به صورت شفاف، اطلاع‌رسانی کند؟ بله‌. با شفافیت در این کار بازار شایعات یا حرف و حدیث‌های مختلف را می‌بندد و با این روش موجب بازگرداندن اعتماد افکار عمومی به آن می‌شود‌. با چنین آموزگارانی باید چه کرد؟ اخراج شوند؟ دو سه سال تعلیق شوند؟ تحت درمان قرار گیرند؟ مطمئنا چنین خطاهایی ریشه‌های روانی دارد و باید با مراجعه به متخصصان حوزه روانشناسی و روانپزشکی از آنها برای یافتن راه حل، مجازات‌های بازدارنده و متنبه کننده کمک گرفت‌. راه‌های جلوگیری از این اتفاق‌ها چیست؟ اینگونه مسایل بیشتر به حوزه روان افراد وابسته است و برای پیشگیری از چنین آسیب‌هایی ارتباط وزارت آموزش و پرورش به‌طور سیستماتیک با دانشگاه‌ها و انستیتوهایی که در این حوزه فعالیت می‌کنند، لازم است‌. ممکن است نیاز به پایش مداوم افراد شاغل باشد یا با گزینش ابتدای استخدام راه ورود چنین افرادی را به آموزش و پرورش گرفت‌. به نظر من چنین مواردی در مدارس بسیار کم است‌. در بین 200 تا 300 نفر همکار یا بیشتر که من با آنها برخورد داشته‌ام تا به حال فردی متهم به چنین مواردی را ندیده‌ام‌. هرگونه خشونتی چه از سوی آموزگاران و چه از سوی دانش‌آموزان باید منتشر شود محمدرضا نیک‌نژاد یکی از اعضای فعال کانون معلمان معتقد است‌: پس از انتشار خبر تعرض آموزگار به دانش‌آموز 9 ساله‌اش در یکی از روستاهای زنجان، واکنش‌های گوناگونی در میان خبرنگاران از سویی و فرهنگیان از سوی دیگر دیده شد‌. از برخی واکنش‌های احساسی و زودگذر که چشم بپوشیم، دو نکته بیش از همه به چشم می‌آید‌. نخست آنکه اندام‌واره جامعه از سلول‌هایی به نام انسان ساخت یافته است‌. در گستره فراوان این سلول‌ها بی‌گمان سلول‌های بیمار و خطرساز هم هست که گاهی به علت رشد بی‌اندازه به سرطان بدل شده و کل ساختار را دچار بیماری‌های کشنده می‌کند‌. این سلول‌های خطرخیز می‌توانند مغزی، قلبی و‌.‌.‌. باشند اما بی‌گمان نشانه بیماری در این ساختار اجتماعی درد است‌. تا درد نباشد هیچ اندام‌واره‌ای بیماری خویش را در نمی‌یابد‌. پس به باور نگارنده باید خبر دردآورِ هرگونه خشونتی چه از سوی آموزگاران و چه دانش‌آموزان منتشر شود تا بتوان درمانی به هنگام و ریشه‌ای برایش یافت‌. دومین گام برای جلوگیری کردن از تکرار چنین رخدادهای تلخی آشنایی دانش‌آموزان و توانمندسازی آنان برای رویارویی با چنین خطرهایی است‌. نخست خانواده‌ها باید آموزش ببینند و این آموزش را به زبان ساده در اختیار کودکان قرار دهند‌. در گام دوم این وظیفه آموزش و پرورش است که در برنامه درسی خود زمینه آموزش‌های جنسی با بنیادهای پژوهش محور و متناسب با سن دانش‌آموزان را به آنان یاد دهد‌. البته این کار پیش از اجرا نیاز به همراهی و هم‌اندیشی آموزگاران و پدر و مادرها دارد تا از واکنش‌های احتمالی آنان جلوگیری کند‌. مریم رنود نیز دیگر معلمی است که اظهار می‌کند‌: خبر تعرض به ندا در هفته‌ای موسوم به هفته معلم خبرساز شد‌. این مساله علاوه بر اینکه من معلم هستم،در جایگاه مادر ندا که به قضیه نگاه می‌کنم، واقعا برایم دردآور است دردی که می‌دانم تا پایان عمر نه برای ندا نه مادرش آلامی پیدا نخواهد کرد‌.