دوباره فوتبال به اصطلاح حرفهایمان تمام و بازار حرف و حدیثهای نقل و انتقالات داغ شد. یک بازیکن از سه تیم نامش برای عقد قرارداد بیرون میآید و سرانجام راهی تیم دیگری میشود و از سوی دیگر بازیکنی با وجود شایستگیهای فراوان به دلیل نداشتن ارتباطات خوب و مکفی با عزیزانی که در بحث دلالیسم فوتبالی دستی بر آتش دارند، از قافله عقب میماند باید در همان تیم ناشناخته و با همان مبالغ کم به کار خود ادامه دهد و همینجاست که باید بگوییم از ماست که بر ماست چراکه با اینگونه رفتارها و برخوردها موجب میشویم که یک بازیکن راههای نادرست و ارتباط با دلالها را در اولویت کارهایش قرار دهد و به نوعی به فضای ناپاک ورود پیدا کند. از اینها که بگذریم به بحث بدتری میرسیم که واقعا در حال تیشه زدن به ریشه فوتبال کشورمان است. خروج ستارههایی که هرکدام میتوانند با کمی صبر و تحمل بیشتر راهی لیگهای معتبر اروپایی شوند و به نوعی سفیران فوتبال ایران در قاره سبز باشند اما به دلیل دلارهایی که شاید برای من و شما هم گذشتن از آنها خیلی تصمیم راحتی نباشد، راه خود را به آن سوی سواخل نیلگون خلیجفارس کج میکنند و به جای رفتن به اروپا با کمی شتابزدگی یا بهتر بگوییم با یک تصمیم عجولانه راهی لیگهای عربی و طی چند سال اخیر به لیگ ستارگان قطر میروند. شاید برخیها بگویند بازیکنان و ستارگان زیادی در فوتبال این کشور حضور دارند و حتی نام از ژاوی اسپانیایی که سابقه حضور در بارسلونا را هم دارد، ببرند اما باید به آنها عرض کنیم که آیا شما عدد مقابل سن ایشان را هم دیدهاید؟ ژاوی بازیکنی است که 36 سال سن دارد دیگر جایی برای پیشرفت آنچنانی ندارد و هماکنون به دنبال جمع کردن پولهای نفتی قطریهاست اما چرا باید محمد نوریها و پژمان منتظریها و امثال اینها راهی این لیگ شوند و با کیفیت بسیار پایینتر به کشورمان بازگردند و دیگر آن کارایی لازم قبل را هم نداشته باشند، تجربه تلخی که سالها در فوتبال امارات توسط بازیکنانمان شاهد بودیم و ایمان مبعلی، مهرداد اولادی و هادی عقیلی و بسیاری دیگر با افت مشهود به ایران آمدند و نهتنها از رفتن به اروپا بازماندند بلکه دیگر نتوانستند به فوتبال ملیمان هم کمک شایانی انجام دهند؛ این را بدانیم که اعراب حاشیه خلیجفارس که بسیاری از آنها حتی حاضر به رقابت با تیمهای ما در مهین عزیزمان نیستند هرگز دلشان به حال ما نمیسوزد که بخواهند پیشنهادهای میلیاردی به بازیکنانمان دهند و قطعا برنامهای برای تضعیف فوتبالیستهای ایرانی و به تبع آن فوتبال ملی ایران دارند. پس به بازیکنان خوب بااستعدادی همچون بختیار رحمانی که ظاهرا قصد دارد چراغ اول نقل و انتقالات به قطر را روشن کند این گوشزد را میکنیم که با چشمانی باز و نه از روی احساس و تنها برای کسب و درآمد بیشتر تیم بعدیتان آن را انتخاب نکنید بلکه به فکر آینده فوتبال خود و مملکتمان هم باشید.
دوباره فوتبال به اصطلاح حرفهایمان تمام و بازار حرف و حدیثهای نقل و انتقالات داغ شد. یک بازیکن از سه تیم نامش برای عقد قرارداد بیرون میآید و سرانجام راهی تیم دیگری میشود و از سوی دیگر بازیکنی با وجود شایستگیهای فراوان به دلیل نداشتن ارتباطات خوب و مکفی با عزیزانی که در بحث دلالیسم فوتبالی دستی بر آتش دارند، از قافله عقب میماند باید در همان تیم ناشناخته و با همان مبالغ کم به کار خود ادامه دهد و همینجاست که باید بگوییم از ماست که بر ماست چراکه با اینگونه رفتارها و برخوردها موجب میشویم که یک بازیکن راههای نادرست و ارتباط با دلالها را در اولویت کارهایش قرار دهد و به نوعی به فضای ناپاک ورود پیدا کند. از اینها که بگذریم به بحث بدتری میرسیم که واقعا در حال تیشه زدن به ریشه فوتبال کشورمان است. خروج ستارههایی که هرکدام میتوانند با کمی صبر و تحمل بیشتر راهی لیگهای معتبر اروپایی شوند و به نوعی سفیران فوتبال ایران در قاره سبز باشند اما به دلیل دلارهایی که شاید برای من و شما هم گذشتن از آنها خیلی تصمیم راحتی نباشد، راه خود را به آن سوی سواخل نیلگون خلیجفارس کج میکنند و به جای رفتن به اروپا با کمی شتابزدگی یا بهتر بگوییم با یک تصمیم عجولانه راهی لیگهای عربی و طی چند سال اخیر به لیگ ستارگان قطر میروند. شاید برخیها بگویند بازیکنان و ستارگان زیادی در فوتبال این کشور حضور دارند و حتی نام از ژاوی اسپانیایی که سابقه حضور در بارسلونا را هم دارد، ببرند اما باید به آنها عرض کنیم که آیا شما عدد مقابل سن ایشان را هم دیدهاید؟ ژاوی بازیکنی است که 36 سال سن دارد دیگر جایی برای پیشرفت آنچنانی ندارد و هماکنون به دنبال جمع کردن پولهای نفتی قطریهاست اما چرا باید محمد نوریها و پژمان منتظریها و امثال اینها راهی این لیگ شوند و با کیفیت بسیار پایینتر به کشورمان بازگردند و دیگر آن کارایی لازم قبل را هم نداشته باشند، تجربه تلخی که سالها در فوتبال امارات توسط بازیکنانمان شاهد بودیم و ایمان مبعلی، مهرداد اولادی و هادی عقیلی و بسیاری دیگر با افت مشهود به ایران آمدند و نهتنها از رفتن به اروپا بازماندند بلکه دیگر نتوانستند به فوتبال ملیمان هم کمک شایانی انجام دهند؛ این را بدانیم که اعراب حاشیه خلیجفارس که بسیاری از آنها حتی حاضر به رقابت با تیمهای ما در مهین عزیزمان نیستند هرگز دلشان به حال ما نمیسوزد که بخواهند پیشنهادهای میلیاردی به بازیکنانمان دهند و قطعا برنامهای برای تضعیف فوتبالیستهای ایرانی و به تبع آن فوتبال ملی ایران دارند. پس به بازیکنان خوب بااستعدادی همچون بختیار رحمانی که ظاهرا قصد دارد چراغ اول نقل و انتقالات به قطر را روشن کند این گوشزد را میکنیم که با چشمانی باز و نه از روی احساس و تنها برای کسب و درآمد بیشتر تیم بعدیتان آن را انتخاب نکنید بلکه به فکر آینده فوتبال خود و مملکتمان هم باشید.