کسی به فکر گلها نیست
کسی به فکر ماهیها نیست کسی نمیخواهد باورکند که باغچه دارد میمیرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی میشود و حس باغچه انگار چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست. حیاط خانه ما تنهاست حیاط خانه ما در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه میکشد و حوض خانه ما خالی است ستارههای کوچک بی تجربه از ارتفاع درختان به خاک میافتد و از میان پنجرههای پریده رنگ خانه ماهیها شبها صدای سرفه میآید حیاط خانه ما تنهاست.
کسی به فکر ماهیها نیست کسی نمیخواهد باورکند که باغچه دارد میمیرد که قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است که ذهن باغچه دارد آرام آرام از خاطرات سبز تهی میشود و حس باغچه انگار چیزی مجردست که در انزوای باغچه پوسیده ست. حیاط خانه ما تنهاست حیاط خانه ما در انتظار بارش یک ابر ناشناس خمیازه میکشد و حوض خانه ما خالی است ستارههای کوچک بی تجربه از ارتفاع درختان به خاک میافتد و از میان پنجرههای پریده رنگ خانه ماهیها شبها صدای سرفه میآید حیاط خانه ما تنهاست.