راه بازگشت ایرانی‌ها پس از برجام

راه بازگشت ایرانی‌ها پس از برجام

شرایط بحرانی است. اوضاع سیاسی جهان وخیم است. این واقعیت را حوادث بی‌شمار گوشه و کنار جهان به تصویر می‌کشد. بنابراین ارتباطات با ملت‌ها و تعامل با جهانیان سیاست، صبر، دوراندیشی و خردمندی می‌طلبد. با شعار خشک و خالی نمی‌توان وارد بازی شد. عضلاتی قوی، انرژی بالا و انگیزه‌ای نیرومند می‌خواهد تا روند سیاست همچون دونده دوی ماراتن در رقابت با جریان «قدر» در عرصه‌های کمرشکن اقتصاد، سیاست و تکنولوژی اولا جان سالم به در برد و ثانیا مدال افتخار بر گردن بیاویزد. اکنون در مقیاس جهانی زمان رقابت‌ها و نبردهای سخت است. هر که کم بیاورد، بازنده بازی سرنوشت خواهد بود. راه بازگشتی در کار نیست. مسیری که با «برجام» و همه مقتضیات آن برگزیده‌ایم، باید تا انتها ادامه یابد و این تازه اول راه است. لازمه حضور فعال و نیرومند در صحنه‌های پرشور و شر جهان، اتحاد و همدلی همه نیروهای سیاسی است. هیچ‌گونه خلل و رخنه‌ای نباید به دشمنان نشان داده شود. هیچ سستی و غفلتی در این مورد از سوی هیچ‌کس پذیرفته نیست. دشمنان در راه باطل خود با هم متفقند. چرا ما نباید در راه درست خود متحد باشیم؟ واقعیت سیاسی جامعه همین است که می‌بینید چنان‌که واقعیت طبیت ایران را نیز مشاهده می‌کنید. به اندازه کافی در حال حمل بار گران هستیم. پس بیش از طاقت و توان‌مان بارمان نکنید! گفته می‌شود ایرانی‌ها ملتی هستند که بیشتر به روش و منش پهلوانی و فردی متکی هستند و در سازماندهی نیروها در قالب گروهک‌ها، سازمان‌ها و احزاب سیاسی، بهره اندکی برده‌اند، چنان‌که مثلا بیش از 70 درصد طبیعت ما را یا کویر و دشت نمک پر کرده یا سلسله‌جبال البرز و زاگرس به تصرف درآورده است. در فکر تایید یا تکذیب نیستیم اما می‌گوییم اینکه این شرایط تصویرگر وضعیت تهدید است یا فرصت، بستگی به زاویه دید مدیران و مسوولان ارشد دارد. آری چنین است! کویر و دشت و سلسله جبال. اما به راستی کدام نیرو و جناح سیاسی را سراغ دارید که به نابودی و از میان برداشتن رشته‌کوه‌های البرز و زاگرس فرمان دهد یا در اندیشه محو کویرهای سوزان لوت و دشت کویر از صفحه روزگار باشد! مگر نه آنکه همین کویرهای تشنه لب که فریادشان شنیده نمی‌شود، طراوت، رطوبت و شادابی خود را به زمین و زمینیان تزریق کردند و مگر همین کوه‌ها نبودند که ضمن تامین آب شرب مردم و شاهرگ‌های حیاتی اقلیم‌ها در طول تاریخ، حفاظت از ملت کهن را در برابر مهاجمان به‌عهده گرفتند. آری با تغییر زاویه دید و روشنی بصیرت، تهدیدها به فرصت‌ها و بی‌تفاوتی‌ها به حامیان تبدیل می‌شوند. چه مانعی دارد که سیاستمداران و فعالان سیاسی ما در قالب احزاب و جناح‌های سیاسی در اندیشه رقابت بر سر کسب آرا، کرسی‌های نمایندگی و صندلی‌های قدرت و وزارت باشند. ماهیت حرکت و جنبش سیاسی همین است. رسیدن به قدرت برای هیچ جناح و حزب سیاسی، گناهی محسوب نمی‌شود و مستوجب عقوبتی نیست. آنان به اقتضای طبیعت و سرشت کار و فطرت انسانی تلاش می‌کنند و ضمن دفاع از عقاید و مرام خود وارد صحنه‌های کارزار و چالش‌های دشوار زندگی سیاسی می‌شوند. تمام مساله در این است که دوراندیشی و خردمندی نباید قربانی رسیدن به مقاصد نزدیک باشد. مشغله‌ها و حرکات روزمره نباید به قدری ذهن و روح بازیگران را به خود مشغول سازد تا از منافع بلندمدت و ملی چشم‌پوشی شود یا ناخواسته به سقوط در دام بینجامد. حق را به کویرها و سلسله جبال بدهیم. aghaloonaghiheyran@gmail.com

شرایط بحرانی است. اوضاع سیاسی جهان وخیم است. این واقعیت را حوادث بی‌شمار گوشه و کنار جهان به تصویر می‌کشد. بنابراین ارتباطات با ملت‌ها و تعامل با جهانیان سیاست، صبر، دوراندیشی و خردمندی می‌طلبد. با شعار خشک و خالی نمی‌توان وارد بازی شد. عضلاتی قوی، انرژی بالا و انگیزه‌ای نیرومند می‌خواهد تا روند سیاست همچون دونده دوی ماراتن در رقابت با جریان «قدر» در عرصه‌های کمرشکن اقتصاد، سیاست و تکنولوژی اولا جان سالم به در برد و ثانیا مدال افتخار بر گردن بیاویزد. اکنون در مقیاس جهانی زمان رقابت‌ها و نبردهای سخت است. هر که کم بیاورد، بازنده بازی سرنوشت خواهد بود. راه بازگشتی در کار نیست. مسیری که با «برجام» و همه مقتضیات آن برگزیده‌ایم، باید تا انتها ادامه یابد و این تازه اول راه است. لازمه حضور فعال و نیرومند در صحنه‌های پرشور و شر جهان، اتحاد و همدلی همه نیروهای سیاسی است. هیچ‌گونه خلل و رخنه‌ای نباید به دشمنان نشان داده شود. هیچ سستی و غفلتی در این مورد از سوی هیچ‌کس پذیرفته نیست. دشمنان در راه باطل خود با هم متفقند. چرا ما نباید در راه درست خود متحد باشیم؟ واقعیت سیاسی جامعه همین است که می‌بینید چنان‌که واقعیت طبیت ایران را نیز مشاهده می‌کنید. به اندازه کافی در حال حمل بار گران هستیم. پس بیش از طاقت و توان‌مان بارمان نکنید! گفته می‌شود ایرانی‌ها ملتی هستند که بیشتر به روش و منش پهلوانی و فردی متکی هستند و در سازماندهی نیروها در قالب گروهک‌ها، سازمان‌ها و احزاب سیاسی، بهره اندکی برده‌اند، چنان‌که مثلا بیش از 70 درصد طبیعت ما را یا کویر و دشت نمک پر کرده یا سلسله‌جبال البرز و زاگرس به تصرف درآورده است. در فکر تایید یا تکذیب نیستیم اما می‌گوییم اینکه این شرایط تصویرگر وضعیت تهدید است یا فرصت، بستگی به زاویه دید مدیران و مسوولان ارشد دارد. آری چنین است! کویر و دشت و سلسله جبال. اما به راستی کدام نیرو و جناح سیاسی را سراغ دارید که به نابودی و از میان برداشتن رشته‌کوه‌های البرز و زاگرس فرمان دهد یا در اندیشه محو کویرهای سوزان لوت و دشت کویر از صفحه روزگار باشد! مگر نه آنکه همین کویرهای تشنه لب که فریادشان شنیده نمی‌شود، طراوت، رطوبت و شادابی خود را به زمین و زمینیان تزریق کردند و مگر همین کوه‌ها نبودند که ضمن تامین آب شرب مردم و شاهرگ‌های حیاتی اقلیم‌ها در طول تاریخ، حفاظت از ملت کهن را در برابر مهاجمان به‌عهده گرفتند. آری با تغییر زاویه دید و روشنی بصیرت، تهدیدها به فرصت‌ها و بی‌تفاوتی‌ها به حامیان تبدیل می‌شوند. چه مانعی دارد که سیاستمداران و فعالان سیاسی ما در قالب احزاب و جناح‌های سیاسی در اندیشه رقابت بر سر کسب آرا، کرسی‌های نمایندگی و صندلی‌های قدرت و وزارت باشند. ماهیت حرکت و جنبش سیاسی همین است. رسیدن به قدرت برای هیچ جناح و حزب سیاسی، گناهی محسوب نمی‌شود و مستوجب عقوبتی نیست. آنان به اقتضای طبیعت و سرشت کار و فطرت انسانی تلاش می‌کنند و ضمن دفاع از عقاید و مرام خود وارد صحنه‌های کارزار و چالش‌های دشوار زندگی سیاسی می‌شوند. تمام مساله در این است که دوراندیشی و خردمندی نباید قربانی رسیدن به مقاصد نزدیک باشد. مشغله‌ها و حرکات روزمره نباید به قدری ذهن و روح بازیگران را به خود مشغول سازد تا از منافع بلندمدت و ملی چشم‌پوشی شود یا ناخواسته به سقوط در دام بینجامد. حق را به کویرها و سلسله جبال بدهیم. aghaloonaghiheyran@gmail.com