عراق به کجا می‌رود

عراق به کجا می‌رود

مسعود سلیمی- با گذشت 13 سال از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم دیکتاتوری صدام حسین، این کشور روی آرامش به خود ندیده است. هنگامی که اوباما در مبارزات انتخاباتی خود، خروج نیرو‌های آمریکایی از عراق و افغانستان را به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی خود در صورت حضور در کاخ سفید‌ معرفی می‌کرد، بسیاری از کارشناسان امور بین‌الملل، به ویژه کسانی که شرایط خاورمیانه و مشکلات قومی، نژادی، مذهبی و جغرافیایی این دو کشور به طور خاص عراق را می‌شناسند، نسبت به اجرای یکباره چنین تصمیمی به مستاجر آینده کاخ سفید هشدار می‌دادند. آنچه امروز در عراق می‌گذرد، صد‌البته‌ فقط به تصمیمات شتاب‌زده و در مواردی اشتباه غرب و در راس آنها آمریکا برنمی‌گردد، اما حمله به عراق به دلیلی که هیچ‌گاه درستی و قاطعیت آن هرگز به اثبات نرسید، اگرچه سایه شوم دیکتاتور را از سر مردم این کشور برداشت اما با در هم شکسته شدن ارتش که بسیاری از اعضای آن با وجود وفاداری اجباری به حزب بعث، در زمره میهن‌پرستان و آزادیخواهان کشور به حساب می‌آمدند، راه برای ایجاد هرج و مرج‌های آینده به خودی خود باز شد ضمن اینکه حضور گروهی از بعثی‌های پرنفوذ که به لطف دیکتاتوری صدام، بر قدرت سوار بودند و به فرقه‌گرایی و اختلافات مذهبی دامن می‌زدند، هیچ‌گاه تمام و کمال از صحنه سیاست عراق حذف نشدند‌ و با تشکیل باندهای مخفی به خرابکاری و آدم‌کشی و عملیات تروریستی دست زده و می‌زنند.عراقی‌ها با حضور پر‌شور در چندین انتخابات آزاد پس از سقوط صدام، علاقه خود را به دموکراسی نشان دادند اما اختلافات آشکار و پنهان داخلی و قرار گرفتن عراق پس از صدام در مسیر بازی قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی باعث شد تا این کشور چند‌فرقه‌ای و چند‌نژادی نه‌تنها از داخل‌ تراشیده شود ‌بلکه شرایط برای حضور‌ پدیده شومی به نام داعش با استفاده از نبود قدرت کارآمد مرکزی هم فراهم شود. آنچه امروز در عراق می‌گذرد، نه‌تنها برای آینده این کشور، خطرناک و ویرانگر خواهد بود‌ بلکه پیامدهای آن به ویژه با توجه به استقرار داعش در بخش‌هایی از خاک این کشور صلح و ثبات منطقه را هم با مشکل روبه‌رو خواهد ساخت. در شرایطی که ارتش عراق با کمک نیروهای شیعه‌ خود را برای آزادسازی فلوجه آماده می‌کند، اختلاف نظر، بالاتر از آن، جنگ میان شیعیان، به تعبیری آب در آسیاب داعش ریختن را تداعی می‌کند. ضعف روزافزون قدرت مرکزی تا جایی پیش رفته است که نه‌تنها نخست‌وزیر قانونی عراق مدت‌های زیادی است نمی‌تواند کابینه خود را به مجلس معرفی کند‌ بلکه نمایندگان کرد و سنی و شیعه هر کدام ساز خود را می‌زنند، به ویژه نمایندگان کرد که با ترک بغداد و رفتن به اقلیم کردستان به گونه‌ای بر ناکارآمدی دولت مرکزی صحه گذاشته‌اند. اداره عراق به صورت فدرالی با مرکزیت بغداد، بالقوه می‌تواند حق و حقوق تمام فرقه‌ها و در نژادهای مستقر در خاک این کشور را نمایندگی کند‌ اما در عراقی که با شتاب در حال بدل شدن به کشوری غیرقابل حکومت‌ حرکت می‌کند، با فروپاشی دولت مرکزی، راه برای استقرار داعش باز و هموار می‌شود. با توجه به آنچه اینک در عراق می‌گذرد و با توجه به آنچه در منطقه در سوریه و لیبی و در مصر و لبنان می‌گذرد، حضور یک دولت مرکزی پرقدرت که مشروعیت آن از سوی بازیگران منطقه‌ای جهانی‌ پذیرفته شود، از نان شب هم برای عراقی‌های ستم‌کشیده و آسیب‌دیده از جنگ داخلی و تروریسم، واجب‌تر خواهد بود‌. رها کردن عراق به حال خود یا بدتر از آن، دامن زدن به اختلاف و درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی و قومی، برای منافع شخصی و گروهی، جنگ دیگری مانند آنچه در سوریه می‌گذرد را بر دوش خاورمیانه سوار می‌کند؛ تونلی که انتهای آن دیده نخواهد شد. massoudmehr@yahoo.fr

مسعود سلیمی- با گذشت 13 سال از حمله آمریکا به عراق و سرنگونی رژیم دیکتاتوری صدام حسین، این کشور روی آرامش به خود ندیده است. هنگامی که اوباما در مبارزات انتخاباتی خود، خروج نیرو‌های آمریکایی از عراق و افغانستان را به عنوان یکی از اصول سیاست خارجی خود در صورت حضور در کاخ سفید‌ معرفی می‌کرد، بسیاری از کارشناسان امور بین‌الملل، به ویژه کسانی که شرایط خاورمیانه و مشکلات قومی، نژادی، مذهبی و جغرافیایی این دو کشور به طور خاص عراق را می‌شناسند، نسبت به اجرای یکباره چنین تصمیمی به مستاجر آینده کاخ سفید هشدار می‌دادند. آنچه امروز در عراق می‌گذرد، صد‌البته‌ فقط به تصمیمات شتاب‌زده و در مواردی اشتباه غرب و در راس آنها آمریکا برنمی‌گردد، اما حمله به عراق به دلیلی که هیچ‌گاه درستی و قاطعیت آن هرگز به اثبات نرسید، اگرچه سایه شوم دیکتاتور را از سر مردم این کشور برداشت اما با در هم شکسته شدن ارتش که بسیاری از اعضای آن با وجود وفاداری اجباری به حزب بعث، در زمره میهن‌پرستان و آزادیخواهان کشور به حساب می‌آمدند، راه برای ایجاد هرج و مرج‌های آینده به خودی خود باز شد ضمن اینکه حضور گروهی از بعثی‌های پرنفوذ که به لطف دیکتاتوری صدام، بر قدرت سوار بودند و به فرقه‌گرایی و اختلافات مذهبی دامن می‌زدند، هیچ‌گاه تمام و کمال از صحنه سیاست عراق حذف نشدند‌ و با تشکیل باندهای مخفی به خرابکاری و آدم‌کشی و عملیات تروریستی دست زده و می‌زنند.عراقی‌ها با حضور پر‌شور در چندین انتخابات آزاد پس از سقوط صدام، علاقه خود را به دموکراسی نشان دادند اما اختلافات آشکار و پنهان داخلی و قرار گرفتن عراق پس از صدام در مسیر بازی قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی باعث شد تا این کشور چند‌فرقه‌ای و چند‌نژادی نه‌تنها از داخل‌ تراشیده شود ‌بلکه شرایط برای حضور‌ پدیده شومی به نام داعش با استفاده از نبود قدرت کارآمد مرکزی هم فراهم شود. آنچه امروز در عراق می‌گذرد، نه‌تنها برای آینده این کشور، خطرناک و ویرانگر خواهد بود‌ بلکه پیامدهای آن به ویژه با توجه به استقرار داعش در بخش‌هایی از خاک این کشور صلح و ثبات منطقه را هم با مشکل روبه‌رو خواهد ساخت. در شرایطی که ارتش عراق با کمک نیروهای شیعه‌ خود را برای آزادسازی فلوجه آماده می‌کند، اختلاف نظر، بالاتر از آن، جنگ میان شیعیان، به تعبیری آب در آسیاب داعش ریختن را تداعی می‌کند. ضعف روزافزون قدرت مرکزی تا جایی پیش رفته است که نه‌تنها نخست‌وزیر قانونی عراق مدت‌های زیادی است نمی‌تواند کابینه خود را به مجلس معرفی کند‌ بلکه نمایندگان کرد و سنی و شیعه هر کدام ساز خود را می‌زنند، به ویژه نمایندگان کرد که با ترک بغداد و رفتن به اقلیم کردستان به گونه‌ای بر ناکارآمدی دولت مرکزی صحه گذاشته‌اند. اداره عراق به صورت فدرالی با مرکزیت بغداد، بالقوه می‌تواند حق و حقوق تمام فرقه‌ها و در نژادهای مستقر در خاک این کشور را نمایندگی کند‌ اما در عراقی که با شتاب در حال بدل شدن به کشوری غیرقابل حکومت‌ حرکت می‌کند، با فروپاشی دولت مرکزی، راه برای استقرار داعش باز و هموار می‌شود. با توجه به آنچه اینک در عراق می‌گذرد و با توجه به آنچه در منطقه در سوریه و لیبی و در مصر و لبنان می‌گذرد، حضور یک دولت مرکزی پرقدرت که مشروعیت آن از سوی بازیگران منطقه‌ای جهانی‌ پذیرفته شود، از نان شب هم برای عراقی‌های ستم‌کشیده و آسیب‌دیده از جنگ داخلی و تروریسم، واجب‌تر خواهد بود‌. رها کردن عراق به حال خود یا بدتر از آن، دامن زدن به اختلاف و درگیری‌های فرقه‌ای و مذهبی و قومی، برای منافع شخصی و گروهی، جنگ دیگری مانند آنچه در سوریه می‌گذرد را بر دوش خاورمیانه سوار می‌کند؛ تونلی که انتهای آن دیده نخواهد شد. massoudmehr@yahoo.fr