استاد، راهش این نیست!

استاد، راهش این نیست!

موسیقی در ایرانِ بعد از انقلاب همیشه کلاف سردرگمی بوده که هیچ‌کس نتوانسته آن را به سرانجام برساند؛ بحث‌های بی‌حاصلی که بعضا به رسانه‌ها هم کشیده شده اما نتوانسته راهگشا باشد. اینکه موسیقی حرام است یا نه. اینکه نشان دادن ساز در رسانه ملی کاری قبیح است یا احترام به نوازندگان. صدای زن و همخوانی آن در کنسرت‌ها. در این چند سال هم مشکل دیگری که به مشکلات موسیقیدانان اضافه شده است؛ حضور نوازندگان زن در کنسرت‌های موسیقی. چند روز پیش بود که تور کنسرت استاد شهرام ناظری به شهر اصفهان رسید. کنسرت آلبوم «ناگفته‌ها» اثر حافظ ناظری. در این کنسرت اجازه ورود به نوازندگان زن داده نشد. اما در کمال تعجب، طبق برنامه، استاد ناظری پشت میکروفن رفت و برنامه‌اش را اجرا کرد. اینکه چرا به نوازندگان زن این گروه در شیراز اجازه حضور در کنسرت را می‌دهند و در اصفهان نه! خود موضوعی است که می‌تواند دستمایه مطلبی طنز باشد اما عکس‌العمل شهرام ناظری جای نگرانی دارد. استاد آواز ایران بعد از این رویداد، نامه‌ای شکوه‌آمیز منتشر کرد و از برخورد‌ها ابراز نارضایتی کرد‌ اما بی‌توجه به بی‌احترامی به عوامل کنسرتش طبق برنامه آواز خواند و به نوعی پشت همکارانش نایستاد. ضعف دولت تدبیر و امید در عرصه موسیقی بر هیچ‌کس نهفته نیست؛ دولتی که بارها و بارها نتوانسته از مجوزهای صادر‌شده‌اش دفاع کند و ضررهای بسیاری به اهالی موسیقی زده است. اما جای سوال دارد که وقتی مسوولان فرهنگی، ارزشی برای نوازندگان خانم قائل نیستند و حضور آنان را در سالن کنسرت بر‌نمی‌تابند، خود خانواده موسیقی باید چگونه رفتار کند. آیا اجرای برنامه‌ای اینچنینی با حذف نوازندگان زن، احترام به هم‌صنفان است یا بدعتی است که می‌تواند خیال تصمیم‌گیران موسیقی را برای هر رفتار درست و نادرستی راحت کند. شهرام ناظری که در این سال‌ها با صدایش برای ایرانی‌ها خاطره ساخته و محبوب علاقه‌مندان موسیقی است، می‌توانست برای احترام به همکارانش کنسرت را لغو کند. حتما علاقه‌مندان موسیقی در اصفهان احترام به نوازندگان را به حضور در کنسرتی با نوازندگان نصفه و نیمه ترجیح می‌دادند. اگر بنا باشد در هر شهری و بر اساس سلیقه‌ شخصی، عده‌ای بتوانند روی سن برنامه اجرا کنند و عده‌ای دیگر به خاطر جنسیت نه؛‌ نمی‌شود آینده روشنی برای کنسرت‌های موسیقی متصور شد.

موسیقی در ایرانِ بعد از انقلاب همیشه کلاف سردرگمی بوده که هیچ‌کس نتوانسته آن را به سرانجام برساند؛ بحث‌های بی‌حاصلی که بعضا به رسانه‌ها هم کشیده شده اما نتوانسته راهگشا باشد. اینکه موسیقی حرام است یا نه. اینکه نشان دادن ساز در رسانه ملی کاری قبیح است یا احترام به نوازندگان. صدای زن و همخوانی آن در کنسرت‌ها. در این چند سال هم مشکل دیگری که به مشکلات موسیقیدانان اضافه شده است؛ حضور نوازندگان زن در کنسرت‌های موسیقی. چند روز پیش بود که تور کنسرت استاد شهرام ناظری به شهر اصفهان رسید. کنسرت آلبوم «ناگفته‌ها» اثر حافظ ناظری. در این کنسرت اجازه ورود به نوازندگان زن داده نشد. اما در کمال تعجب، طبق برنامه، استاد ناظری پشت میکروفن رفت و برنامه‌اش را اجرا کرد. اینکه چرا به نوازندگان زن این گروه در شیراز اجازه حضور در کنسرت را می‌دهند و در اصفهان نه! خود موضوعی است که می‌تواند دستمایه مطلبی طنز باشد اما عکس‌العمل شهرام ناظری جای نگرانی دارد. استاد آواز ایران بعد از این رویداد، نامه‌ای شکوه‌آمیز منتشر کرد و از برخورد‌ها ابراز نارضایتی کرد‌ اما بی‌توجه به بی‌احترامی به عوامل کنسرتش طبق برنامه آواز خواند و به نوعی پشت همکارانش نایستاد. ضعف دولت تدبیر و امید در عرصه موسیقی بر هیچ‌کس نهفته نیست؛ دولتی که بارها و بارها نتوانسته از مجوزهای صادر‌شده‌اش دفاع کند و ضررهای بسیاری به اهالی موسیقی زده است. اما جای سوال دارد که وقتی مسوولان فرهنگی، ارزشی برای نوازندگان خانم قائل نیستند و حضور آنان را در سالن کنسرت بر‌نمی‌تابند، خود خانواده موسیقی باید چگونه رفتار کند. آیا اجرای برنامه‌ای اینچنینی با حذف نوازندگان زن، احترام به هم‌صنفان است یا بدعتی است که می‌تواند خیال تصمیم‌گیران موسیقی را برای هر رفتار درست و نادرستی راحت کند. شهرام ناظری که در این سال‌ها با صدایش برای ایرانی‌ها خاطره ساخته و محبوب علاقه‌مندان موسیقی است، می‌توانست برای احترام به همکارانش کنسرت را لغو کند. حتما علاقه‌مندان موسیقی در اصفهان احترام به نوازندگان را به حضور در کنسرتی با نوازندگان نصفه و نیمه ترجیح می‌دادند. اگر بنا باشد در هر شهری و بر اساس سلیقه‌ شخصی، عده‌ای بتوانند روی سن برنامه اجرا کنند و عده‌ای دیگر به خاطر جنسیت نه؛‌ نمی‌شود آینده روشنی برای کنسرت‌های موسیقی متصور شد.