خواستههایی که کارلوس کیروش برای تیم ملی فوتبال ایران دارد، دقیقا همان خواستههایی است که پیش از این مربیان ایرانی برای تیم ملی کشورشان میخواستند اما نتوانستند حقشان را بگیرند. اگرچه استعفاهای کارلوس کیروش دیگر رنگی ندارد و مردم را هم خسته کرده و همه میدانند که این استعفاها واقعی نیست و بیشتر برای به دست آوردن شرایط بهتر است اما تعدد این استعفاها همه را به فکر وا میدارد که دلیل اینهمه قهر و آشتی و استعفا دقیقا چیست؟ نگاهی به درخواستهای کیروش در ماههای اخیر میاندازیم؛ او از نداشتن زمین تمرین اختصاصی تیم ملی که آماده نیست، گله دارد، از تدارکات گله دارد، از نداشتن لباس کافی و با کیفیت برای تیم گله دارد، از اینکه ساختمان ایفمارک قرار بود مختص تیم ملی ایران باشد و نه برای سایر رشتهها و محلی برای درآمدزایی گله دارد، از روشن نبودن برنامه اردوی تدارکاتی تیم ملی گله دارد، از روشن نبودن بازیهای دوستانه گله دارد و از عدم حمایت وزیر از خودش به عنوان سرمربی تیم ملی گله دارد. شاید کیروش گلههای دیگری هم دارد مثلا در مورد حقوق خودش، شاید حتی او زیاده خواهی هم میکند اما این دو مورد آخر را رسانهای نکرده و آنچه رسانهای کرده همه به تیم ملی ختم میشود. در واقع کیروش شرایط بهتر برای تیم ملی میخواهد نه برای خودش و این موضوع اصلا بد نیست، در واقع اکثر خواستههای کیروش برای بهبود شرایط تیم ماست نه بهبود شرایط خودش، این اولین نکته است. نکته دوم این است که آیا این زیاده خواهی است و باید در پاسخ به استعفای کیروش گفت: از اول میدانستی کجا آمدهای و باید با این مشکلات بسازی؟ حرفهای کیروش حرفهای مایلیکهن، حرفهای امیر قلعهنویی، حرفهای علی دایی، حرفهای افشین قطبی و همه مربیان تیم ملی تا پیش از خودش است. کیروش اما حق تیم را به زور میگیرد و به همین دلیل از او شاکی هستند، او زیادهخواه نیست بلکه حق تیم ملی را میخواهد، بهطور کامل هم میخواهد و اتفاقا باید به خودمان بگوییم «وقتی دنبال مربی منچستر و رئال و قهرمان جهان شده با پرتغال میرویم باید بدانیم خواستههایش عجیب است و زیاد.»فراموش نکنید ما دنبال او رفتیم، این ما بودیم که میخواستیم با یکی مثل کیروش کار کنیم، وقتی چنین خواستهای داری و میخواهی متفاوت باشی، باید متفاوت هم نسبت به قبل هزینه کنی این طبیعیترین اتفاق ممکن است.
خواستههایی که کارلوس کیروش برای تیم ملی فوتبال ایران دارد، دقیقا همان خواستههایی است که پیش از این مربیان ایرانی برای تیم ملی کشورشان میخواستند اما نتوانستند حقشان را بگیرند. اگرچه استعفاهای کارلوس کیروش دیگر رنگی ندارد و مردم را هم خسته کرده و همه میدانند که این استعفاها واقعی نیست و بیشتر برای به دست آوردن شرایط بهتر است اما تعدد این استعفاها همه را به فکر وا میدارد که دلیل اینهمه قهر و آشتی و استعفا دقیقا چیست؟ نگاهی به درخواستهای کیروش در ماههای اخیر میاندازیم؛ او از نداشتن زمین تمرین اختصاصی تیم ملی که آماده نیست، گله دارد، از تدارکات گله دارد، از نداشتن لباس کافی و با کیفیت برای تیم گله دارد، از اینکه ساختمان ایفمارک قرار بود مختص تیم ملی ایران باشد و نه برای سایر رشتهها و محلی برای درآمدزایی گله دارد، از روشن نبودن برنامه اردوی تدارکاتی تیم ملی گله دارد، از روشن نبودن بازیهای دوستانه گله دارد و از عدم حمایت وزیر از خودش به عنوان سرمربی تیم ملی گله دارد. شاید کیروش گلههای دیگری هم دارد مثلا در مورد حقوق خودش، شاید حتی او زیاده خواهی هم میکند اما این دو مورد آخر را رسانهای نکرده و آنچه رسانهای کرده همه به تیم ملی ختم میشود. در واقع کیروش شرایط بهتر برای تیم ملی میخواهد نه برای خودش و این موضوع اصلا بد نیست، در واقع اکثر خواستههای کیروش برای بهبود شرایط تیم ماست نه بهبود شرایط خودش، این اولین نکته است. نکته دوم این است که آیا این زیاده خواهی است و باید در پاسخ به استعفای کیروش گفت: از اول میدانستی کجا آمدهای و باید با این مشکلات بسازی؟ حرفهای کیروش حرفهای مایلیکهن، حرفهای امیر قلعهنویی، حرفهای علی دایی، حرفهای افشین قطبی و همه مربیان تیم ملی تا پیش از خودش است. کیروش اما حق تیم را به زور میگیرد و به همین دلیل از او شاکی هستند، او زیادهخواه نیست بلکه حق تیم ملی را میخواهد، بهطور کامل هم میخواهد و اتفاقا باید به خودمان بگوییم «وقتی دنبال مربی منچستر و رئال و قهرمان جهان شده با پرتغال میرویم باید بدانیم خواستههایش عجیب است و زیاد.»فراموش نکنید ما دنبال او رفتیم، این ما بودیم که میخواستیم با یکی مثل کیروش کار کنیم، وقتی چنین خواستهای داری و میخواهی متفاوت باشی، باید متفاوت هم نسبت به قبل هزینه کنی این طبیعیترین اتفاق ممکن است.