این گرهگشایی نبود
محمد معینی- استاندار زنجان هفته گذشته در نخستین نشست خبری خود بعد از رسانهای شدن خبر تعرض و آزارجنسی دختر دانشآموز 9ساله در یکی از مدارس استان زنجان عنوان کرده: «بعضا فکر میکنیم نامآور شدن ولو به قیمت بدنامی چیز خوبی است، ما نباید به قیمت دادن هزینههای زیاد شهر خودمان را سر زبانها بیندازیم، شهرهایی که عاقلانه رفتار میکنند این کار را نمیکنند، این اتفاق (آزار جنسی دختر دانشآموز توسط معلم) در بزینهرود افتاده ولی خبر رسانهها به نام زنجان کار شده، هر چند ممکن است در داخل خبر به نام بزینهرود هم اشاره شده باشد اما تیتری که کار شده به نام زنجان کار شده در حالیکه شهر زنجان هیچ نقشی در این حادثه نداشته ولی آدمهایی که هیچ احترامی برای شهر و مردم خود قائل نیستند و یک اتفاقی که در جای دیگر روی داده را به نام زنجان منتشر میکنند، نباید توقع داشته باشند که قضاوت کشور روی این قضیه خوب نخواهد بود روی بحث کاهش گردشگری نیز موثر خواهد بود. شورای شهر وظیفه دفاع از هویت، حرمت و از پاکی مردم این شهر را عهده دارد.» با استناد به همین چند جمله میتوان دریافت، وی از سویی نیتخوانی کرده (رسانهای کردن خبر برای شهرتجویی بوده)، از سویی دیگر تهمت زده(«آدمهایی که هیچ احترامی برای شهر و مردم خود قائل نیستند») از طرفی شوخی جالبی را عنوان کرده (رسانهای کردن این رویداد، روی بحث گردشگری موثر خواهد بود) و همچنین حکم صادر کرده، آن هم با قطعی و درست دانستن این فرض که همه مردم شهر و استان زیر سوال رفتهاند و نه معلمی از خیل معلمان. در اظهارات استاندار اشارهای نشده است به حمایتهای احتمالی دولت از دختری دانشآموز که به واسطه رفتار زشت و شرمآور یکی از مستخدمان دولت، دچار آسیب شده است، همانطور که وی مشخص نمیکند دقیقا گناه مردم روستاها و شهرهای دیگر استان چیست که نام استانشان با نام مرکز استان یکی است و رسانهها نباید اخبار بد و ناخوشایند روستا و شهرهای آنان را، با عنوان فراری شدن گردشگران و سرمایهگذاران از مرکز استان، منتشر کنند؟! در اظهارات آقای استاندار توجه به روان مشوش «ندا» و آزارهای انبوه نداهایی که هرگز رسانهای نمیشوند، خانواده او و اهالی روستا غایب است و این به کام هر که شیرین نیاید به کام متهم این پرونده و امثال او شیرین خواهد بود. این اظهارات به خصوص از آن رو مایه حیرت و تاسف مضاعف است که از جمشید انصاری، استاندار زنجان با سابقه مدیریتی در خور توجه و درخشان انتظار میرفت در واکنش به این رویداد، چنین از در نیتخوانی در نیاید. ضمن نقد رویه رسانهها (که رسانهها بینیاز از آن نیستند)، حکم به خودسانسوری ندهد، از دستگاه قضا بخواهد سرعت و شدت عمل نشان دهد و از پیگیریهای به عمل آمده توسط آموزش و پرورش و بهزیستی استان برای حمایت از دانشآموز آسیب دیده بگوید؛ اگر حمایتی وجود داشته که زمان گذشته برای آنان نشان داده حمایتی صورت نگرفته است. وی در جایگاهی است که به راحتی با رجوع به آمار و گزارشها بداند اگر مخفی کردن مصائب اجتماعی زیر لوای مصلحتهای بیکرانه (از آبروداری و جذب سرمایه و گردشگر گرفته تا مصلحتهای بر زبان نیاوردنی)، گرهی از کار گشوده بود، این وضعیت فساد و ناهنجاریهای اجتماعی نبود که اینک گریبان کشور را گرفته است. عالیترین مقام دولت در استان در حالی خانوادههای آسیبدیده را تشویق به سکوت و از راه تحقیر و تخطئه، رسانهها را به بیاعتنایی به این آسیبها وادار میکند که هیچ گونه اعتراض و انتقادی به نظام گزینش کادر آموزشی مدارس وارد نمیکند و راه توسعه و ترقی شهر و استانی را منع انتشار اخباری میداند که بوی گل و آوای بلبل ندارند. این مساله افسوسی بسیار دارد در عصری که دوران حصر خبرها، مدتی است به سر آمده است.
محمد معینی- استاندار زنجان هفته گذشته در نخستین نشست خبری خود بعد از رسانهای شدن خبر تعرض و آزارجنسی دختر دانشآموز 9ساله در یکی از مدارس استان زنجان عنوان کرده: «بعضا فکر میکنیم نامآور شدن ولو به قیمت بدنامی چیز خوبی است، ما نباید به قیمت دادن هزینههای زیاد شهر خودمان را سر زبانها بیندازیم، شهرهایی که عاقلانه رفتار میکنند این کار را نمیکنند، این اتفاق (آزار جنسی دختر دانشآموز توسط معلم) در بزینهرود افتاده ولی خبر رسانهها به نام زنجان کار شده، هر چند ممکن است در داخل خبر به نام بزینهرود هم اشاره شده باشد اما تیتری که کار شده به نام زنجان کار شده در حالیکه شهر زنجان هیچ نقشی در این حادثه نداشته ولی آدمهایی که هیچ احترامی برای شهر و مردم خود قائل نیستند و یک اتفاقی که در جای دیگر روی داده را به نام زنجان منتشر میکنند، نباید توقع داشته باشند که قضاوت کشور روی این قضیه خوب نخواهد بود روی بحث کاهش گردشگری نیز موثر خواهد بود. شورای شهر وظیفه دفاع از هویت، حرمت و از پاکی مردم این شهر را عهده دارد.» با استناد به همین چند جمله میتوان دریافت، وی از سویی نیتخوانی کرده (رسانهای کردن خبر برای شهرتجویی بوده)، از سویی دیگر تهمت زده(«آدمهایی که هیچ احترامی برای شهر و مردم خود قائل نیستند») از طرفی شوخی جالبی را عنوان کرده (رسانهای کردن این رویداد، روی بحث گردشگری موثر خواهد بود) و همچنین حکم صادر کرده، آن هم با قطعی و درست دانستن این فرض که همه مردم شهر و استان زیر سوال رفتهاند و نه معلمی از خیل معلمان. در اظهارات استاندار اشارهای نشده است به حمایتهای احتمالی دولت از دختری دانشآموز که به واسطه رفتار زشت و شرمآور یکی از مستخدمان دولت، دچار آسیب شده است، همانطور که وی مشخص نمیکند دقیقا گناه مردم روستاها و شهرهای دیگر استان چیست که نام استانشان با نام مرکز استان یکی است و رسانهها نباید اخبار بد و ناخوشایند روستا و شهرهای آنان را، با عنوان فراری شدن گردشگران و سرمایهگذاران از مرکز استان، منتشر کنند؟! در اظهارات آقای استاندار توجه به روان مشوش «ندا» و آزارهای انبوه نداهایی که هرگز رسانهای نمیشوند، خانواده او و اهالی روستا غایب است و این به کام هر که شیرین نیاید به کام متهم این پرونده و امثال او شیرین خواهد بود. این اظهارات به خصوص از آن رو مایه حیرت و تاسف مضاعف است که از جمشید انصاری، استاندار زنجان با سابقه مدیریتی در خور توجه و درخشان انتظار میرفت در واکنش به این رویداد، چنین از در نیتخوانی در نیاید. ضمن نقد رویه رسانهها (که رسانهها بینیاز از آن نیستند)، حکم به خودسانسوری ندهد، از دستگاه قضا بخواهد سرعت و شدت عمل نشان دهد و از پیگیریهای به عمل آمده توسط آموزش و پرورش و بهزیستی استان برای حمایت از دانشآموز آسیب دیده بگوید؛ اگر حمایتی وجود داشته که زمان گذشته برای آنان نشان داده حمایتی صورت نگرفته است. وی در جایگاهی است که به راحتی با رجوع به آمار و گزارشها بداند اگر مخفی کردن مصائب اجتماعی زیر لوای مصلحتهای بیکرانه (از آبروداری و جذب سرمایه و گردشگر گرفته تا مصلحتهای بر زبان نیاوردنی)، گرهی از کار گشوده بود، این وضعیت فساد و ناهنجاریهای اجتماعی نبود که اینک گریبان کشور را گرفته است. عالیترین مقام دولت در استان در حالی خانوادههای آسیبدیده را تشویق به سکوت و از راه تحقیر و تخطئه، رسانهها را به بیاعتنایی به این آسیبها وادار میکند که هیچ گونه اعتراض و انتقادی به نظام گزینش کادر آموزشی مدارس وارد نمیکند و راه توسعه و ترقی شهر و استانی را منع انتشار اخباری میداند که بوی گل و آوای بلبل ندارند. این مساله افسوسی بسیار دارد در عصری که دوران حصر خبرها، مدتی است به سر آمده است.