حقیقت سینما

حقیقت سینما

سعید نوروزجو- اکران فیلم فرهادی در جشنواره کن واکنش موافقان و مخالفان حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی را به دنبال داشت. عده‌ای کن را جشنواره درگرباش‌ها خواندند و عده‌ای در موضع دفاع از این عرصه بین‌المللی درآمدند. عده‌ای می‌گویند با این کار غربی‌ها را از دیدن سیاهی‌های ایران خوشحال می‌کنیم و عده‌ای به فکر دیده شدن و جهانی شدن سینمای ایران‌اند. اینکه حق با کیست بحثی است از پایه بی‌اساس. چراکه هرکس نگرش و تفکری دارد که براساس عمق آن درباره مسایل اظهار نظر می‌کند اما بعضی نکات است که بد نیست هنگام اظهارنظرهای سطحی و عجولانه چند ثانیه‌ای به آنها فکر کنیم. هنرمندان معمولا در آثار هنری‌شان سعی می‌کنند بازگوکننده حقایقی باشند که در زندگی برای آنها دغدغه ایجاد کرده است. این به این معنی است که اثر هنری خلق شده در نهایت برآیندی از حقیقت زندگی است و حقیقت زندگی هرکس برآیند بستری که در آن رشد کرده است. اینکه در یک فیلم نقدهای اجتماعی صریح مطرح می‌شود دال بر سیاه‌نمایی نیست. همان‌طور که اگر فیلمی تماما تعریف و تمجید از جامعه باشد بیانگر بی‌نقص بودن همه چیز نیست. این آثار صرفا برش‌هایی از زندگی‌اند نه تمامی چیزی که وجود دارد. البته این مسایل احتمالا چیزهایی است که هر منتقد یا فیلمسازی قبل از آنکه به چنین مقامی برسد، درک می‌کند چراکه بدون درک این نکات ساده نگاه به هنر کاری غیرممکن خواهد بود اما وجود آدم‌هایی که این مسایل را در ایران درک نمی‌کنند، این نگرانی را ایجاد می‌کند که نکند بعضی منتقدان و فیلمسازان فرانسه هم همین قدر نگاه سطحی به سینما داشته باشند، ان‌شاءالله که اینطور نباشد! موضوع دیگر زندگی در قرنی است که فیبرهای نوری تمام دنیا را به هم متصل کرده‌‌اند. واقعا در چنین دورانی پنهان کردن حقایق ممکن است؟ هرچند از فیلترینگ‌ها و سیاست‌های صداوسیما می‌توان فهمید که عده‌ای همچنان فکر می‌کنند چنین کاری امکان دارد! اگر آنها اینجور آرام می‌شوند شما هم بگویید امکان دارد و بگذارید تلاش‌شان را بکنند! امروز امثال فرهادی در جهان شناخته شده‌اند به حدی که فرهادی در مراحل پس تولید فیلم آخرش و قبل از آنکه این فیلم اکران شود با کمپانی بین‌المللی فیلم مومنتو (MFI) که مرکز آن در پاریس است، با بنلوکس (سینرت)، سوییس (فرنتیک)، ایتالیا (راکی رد)، ژاپن (دوما اینک)، کره جنوبی (چالان)، لهستان (گوتگ فیلمز)، پرتغال (آلامبیک)، یوگسلاوی سابق (مگاکام)، یونان (سون فیلمز) و خاورمیانه (فالکون) برای پخش این فیلم قرارداد بسته است. حالا اینکه این پخش گسترده بیانگر جهانی شدن سینمای ایران است یا لذت بردن خارجی‌ها از دیدن سیاهی‌های ایران، قضاوتش با شما!

سعید نوروزجو- اکران فیلم فرهادی در جشنواره کن واکنش موافقان و مخالفان حضور فیلم‌های ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی را به دنبال داشت. عده‌ای کن را جشنواره درگرباش‌ها خواندند و عده‌ای در موضع دفاع از این عرصه بین‌المللی درآمدند. عده‌ای می‌گویند با این کار غربی‌ها را از دیدن سیاهی‌های ایران خوشحال می‌کنیم و عده‌ای به فکر دیده شدن و جهانی شدن سینمای ایران‌اند. اینکه حق با کیست بحثی است از پایه بی‌اساس. چراکه هرکس نگرش و تفکری دارد که براساس عمق آن درباره مسایل اظهار نظر می‌کند اما بعضی نکات است که بد نیست هنگام اظهارنظرهای سطحی و عجولانه چند ثانیه‌ای به آنها فکر کنیم. هنرمندان معمولا در آثار هنری‌شان سعی می‌کنند بازگوکننده حقایقی باشند که در زندگی برای آنها دغدغه ایجاد کرده است. این به این معنی است که اثر هنری خلق شده در نهایت برآیندی از حقیقت زندگی است و حقیقت زندگی هرکس برآیند بستری که در آن رشد کرده است. اینکه در یک فیلم نقدهای اجتماعی صریح مطرح می‌شود دال بر سیاه‌نمایی نیست. همان‌طور که اگر فیلمی تماما تعریف و تمجید از جامعه باشد بیانگر بی‌نقص بودن همه چیز نیست. این آثار صرفا برش‌هایی از زندگی‌اند نه تمامی چیزی که وجود دارد. البته این مسایل احتمالا چیزهایی است که هر منتقد یا فیلمسازی قبل از آنکه به چنین مقامی برسد، درک می‌کند چراکه بدون درک این نکات ساده نگاه به هنر کاری غیرممکن خواهد بود اما وجود آدم‌هایی که این مسایل را در ایران درک نمی‌کنند، این نگرانی را ایجاد می‌کند که نکند بعضی منتقدان و فیلمسازان فرانسه هم همین قدر نگاه سطحی به سینما داشته باشند، ان‌شاءالله که اینطور نباشد! موضوع دیگر زندگی در قرنی است که فیبرهای نوری تمام دنیا را به هم متصل کرده‌‌اند. واقعا در چنین دورانی پنهان کردن حقایق ممکن است؟ هرچند از فیلترینگ‌ها و سیاست‌های صداوسیما می‌توان فهمید که عده‌ای همچنان فکر می‌کنند چنین کاری امکان دارد! اگر آنها اینجور آرام می‌شوند شما هم بگویید امکان دارد و بگذارید تلاش‌شان را بکنند! امروز امثال فرهادی در جهان شناخته شده‌اند به حدی که فرهادی در مراحل پس تولید فیلم آخرش و قبل از آنکه این فیلم اکران شود با کمپانی بین‌المللی فیلم مومنتو (MFI) که مرکز آن در پاریس است، با بنلوکس (سینرت)، سوییس (فرنتیک)، ایتالیا (راکی رد)، ژاپن (دوما اینک)، کره جنوبی (چالان)، لهستان (گوتگ فیلمز)، پرتغال (آلامبیک)، یوگسلاوی سابق (مگاکام)، یونان (سون فیلمز) و خاورمیانه (فالکون) برای پخش این فیلم قرارداد بسته است. حالا اینکه این پخش گسترده بیانگر جهانی شدن سینمای ایران است یا لذت بردن خارجی‌ها از دیدن سیاهی‌های ایران، قضاوتش با شما!