نابغه‌های نیروی سوم جدید!

نابغه‌های نیروی سوم جدید!

این روزها، واژه و عبارات «کم‌آبی»، «بحران آب»، «افزایش مصرف آب»، «تنش آبی» و... فراوان شنیده می‌شود اما سوال این است که اگر این کلمات هشداردهنده به کرات گفته و شنیده می‌شود، آیا فهمیده هم می‌شود؟! امروز عرصه سرزمین گسترده ایران بیش از گذشته تغییر و تحول و دخل و تصرف در طبیعت را تجربه می‌کند. گویا دو دستگاه بزرگ و کلیدی و تاثیرگذار در حیات اقتصادی و سازندگی شهرها و روستاهای کشور برای یک مسابقه نفسگیر ماراتن به میدان آمده‌اند تا هریک به زعم و سهم خود، ایران را از یک بحران که عبارت باشد از «کم‌آبی جدی» نجات دهند. طرح‌های به اجرا درآمده صدها سد و نیروگاه و پروژه‌های انتقال آب و... در جای‌جای ایران در طول 35 سال گذشته نشان از آن دارد که قدرت و هیبت وزارت نیرویی‌ها با تمام زیرمجموعه‌ها و شرکت‌های نیرومندشان که از امکانات مالی و قدرت مهندسی و نظرات برتری برخوردارند بر عظمت و شوکت جهاد کشاورزی‌ها و سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری و سایر سازمان‌های وابسته‌اش چربیده است. دلاوران گروه اول در اندیشه آن بودند و هستند که با ادامه راه گذشته (نهضت سدسازی) در مسیر رودخانه‌ها و تنگه کوه‌ها و گوشه و کنار شهرها و آبادی‌ها هرجا که توانستند به کمین نشستند که این آب خیره‌سر روان! این طغیانگر سراشیبی رودخانه‌های ناآرام را به دام اندازند تا ضمن گرفتن نیرو و رمق آنان بخشی از نیاز مردمان را به آب شرب و... تامین کنند. اما گروه دوم بر آن بودند و هستند که هدف فوق را از طریق دیگر که به گفته آنان هم تخریب و هم هزینه کمتری دارد عملی سازند. از جمله طرح‌های موردنظر این گروه، پروژه‌های بسیار سازنده اما در عین حال گمنام و ناشناخته یا شاید بهتر باشد بگوییم کمتر شناخته شده «آبخیزداری» و آبخوان‌داری» است که البته هواداران دانشمند و نیرومندی هم در بین اهالی دانشگاه و بخش‌خصوصی دارد. مدیران این گروه قرار است در برنامه ششم در 14 میلیون هکتار از زمین‌های مستعد کشور، طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری را به منظور مهار آب‌های روان، کنترل سیلاب‌ها و افزایش ذخایر زیرزمینی آب به مورد اجرا بگذارند. سال‌های سال است که این دو گروه قدرتمند (البته ثابت شده که اولی نیرومندتر است) اگرچه دارای اهداف مشترک هستند اما در صحنه فراغ طبیعت ایران در حال تلاش و ستیزند و هریک از این دو با گرفتن سهم خود از خزانه دولت به دنبال اجرای برنامه‌های درازمدت خود رفته‌اند. زور گروه اول در گرفتن حق و سهم خود البته بیشتر بوده است اما روشن نیست که گروه دوم بتواند هزینه‌های برنامه ششم خود را که گفته می‌شود به 14 هزار میلیارد تومان می‌رسد از دولت بگیرد یا مثل گذشته فقط یک‌چهارم آن را به دست آورد! حال بشنوید ادامه ماجرای دو ماراتن دو گروه قدرتمند را که ناگهان رقیب سومی را در جوار خود (و نه در کنار خود) می‌بینند. پیام‌آوران خلق‌الساعه جدید که همه را از جمله دو گروه در صحنه را بشارت و در عین حال انزار می‌دهند! گروه یا بهتر باشد بگوییم: «نیروی سوم!» اشتباه نکنید این نیرو نسبتی با تشکل‌های دهه 30 قبل و دهه 60 بعد از انقلاب ندارد. اینان اگرچه اکنون تبلور و تشکل سازمانی ندارند اما گویا دارای مرام و رویاهای مشترک هستند و گاهی صدایشان از برخی سازمان‌های محیط‌زیستی، اتاق‌های بازرگانی و برخی محافل پژوهشی و... شنیده می‌شود. گویی پیام‌آورانی هستند که آمده‌اند تا گمراهان ملت به‌ویژه در آن دو جبهه نیرومند را به راه راست هدایت کنند و راه سومی را پیش‌پای ملت ایران که نجات از بحران کم‌آبی باشد بگشایند و همچون نیمایوشیج شعر آی آدم‌ها! بسرایند. حتما شنیده‌اید شعارشان را «تجارت آب مجازی، تنها راه مدیریت بحران آب در کشور است» طوری به طبل آن می‌کوبند که گویا در ایران، نه کسی به عمرش چنین صدایی شنیده و نه دیده است! جالب است! اینان که نه قدرت آن کارها را دارند (سدسازی و...) و نه قابلیت این کارها را (جنگل‌کاری و آبخیزداری) و نه حتی کار خود را به درستی در سازمان‌های متبوع‌شان انجام می‌دهند و به یک‌باره با استفاده از آمارهای سایت‌های بیگانه، طوری عدد و رقم در میزان آب مصرفی در تولید هریک از اقلام، کالاها و مواد موردنیاز مصرفی مردم را ردیف می‌کنند گویی که از مقامات بالا و پنهانی وزارتخانه‌های مذکور باشند که حتی اطلاعات عالی‌ترین مقام این دستگاه‌ها به گرد پای اطلاعات همه‌جانبه آنان هم نمی‌رسد! جهت اطلاع این دسته خبره و نابغه! عرض می‌کنم زحمت بکشند مثلا مطبوعات 50 سال قبل را مطالعه فرمایند که در آنجا خیلی دقیق‌تر از شما حتی نوشته‌اند برای تولید یک کیلو سبزی خوردن، 2000 لیتر آب لازم است، یک کیلوگرم گوشت 20000 لیتر (شما می‌فرمایید 16 هزار لیتر)، یک کیلوگرم گندم، 3000 لیتر (شما 1300 لیتر می‌فرمایید) یک تن فولاد 270 تن آب، یک تن کاغذ، 600 تن آب، یک تن مس 1300 تن و یک تن پلاستیک 1500 تن آب. اما تفاوت سخن آنان با شما فقط این است که نویسندگان این اطلاعات رهنمود ندادند که مثلا کار تولید فولاد، گوشت، سبزی خوردن، شیر، هندوانه، گندم، کفش، تخم‌مرغ و تولید هزاران ماده و کالا که به‌زعم شما «آب‌بری» بالایی دارد، تعطیل شود و به این ترتیب با اقدام به واردات این نوع محصولات به میزان مخاذن آبی کشور افزوده شود و از طرف دیگر نیز به واردات کالاها و مواد نیازمند آب بیشتر اقدام شود تا با یک تیر دو نشان و حتی سه نشان بزنیم! 1- هم مخاذن آبی کشور را خالی نکرده‌ایم 2- هم محصولات با مصرف کمتر آب خود را صادر کرده‌ایم و 3- محصولات موردنیاز با مصرف بیشتر آب را نیز وارد کشور کرده‌ایم. به‌به! عجب استعدادهای درخشانی! راستی این گروه شگفت‌انگیز! تا حالا کجا بودند که سکان اجرایی کشور را در این مدت سی و چند سال به ایشان می‌سپردیم تا شاهد این همه حیف و میل و دوباره‌کاری و ضرر و زیان نباشیم. نابغه و نبوغ بهتر از این! دیگر چه انتظاری باید داشت؟! یک‌شبه با چند طرح و پژوهش و مقاله همه چیز را روبه‌راه کردند و این همه را طوری انجام دادند که دیگران یا به خواب رفته یا آنقدر ابله بودند که اجرای این همه کار عظیم را اصلا ندیدند و ملتفت نشدند! احسن بر این همه استعداد! آفرین بر این همه درایت و مرحبا بر این همه شایستگی و لیاقت! ولی بگذارید یک جمله هم در پایان اظهار تعجب کنم! یک نیروی پراکنده تماشاگر آمده و تمام برنامه‌های دو گروه قدرتمند وزارتخانه‌ای را در عرصه سازندگی در طبیعت کشور زیرسوال می‌برد و به تمسخر می‌گیرد ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. چگونه است که در میان ایشان حتی اهل قلمی نیست تا به این گروه عجیب و غریب با استعداد! پاسخی شایسته بدهد؟! یعنی تا این حد اوضاع‌تان آشفته و وخیم است و عملکرد گذشته‌تان ضعیف و... که توان دفاع از خود را هم ندارید؟! در روزهای آینده نیز ابعاد دیگری از این شگفتی‌ها را خواهیم شکافت.

این روزها، واژه و عبارات «کم‌آبی»، «بحران آب»، «افزایش مصرف آب»، «تنش آبی» و... فراوان شنیده می‌شود اما سوال این است که اگر این کلمات هشداردهنده به کرات گفته و شنیده می‌شود، آیا فهمیده هم می‌شود؟! امروز عرصه سرزمین گسترده ایران بیش از گذشته تغییر و تحول و دخل و تصرف در طبیعت را تجربه می‌کند. گویا دو دستگاه بزرگ و کلیدی و تاثیرگذار در حیات اقتصادی و سازندگی شهرها و روستاهای کشور برای یک مسابقه نفسگیر ماراتن به میدان آمده‌اند تا هریک به زعم و سهم خود، ایران را از یک بحران که عبارت باشد از «کم‌آبی جدی» نجات دهند. طرح‌های به اجرا درآمده صدها سد و نیروگاه و پروژه‌های انتقال آب و... در جای‌جای ایران در طول 35 سال گذشته نشان از آن دارد که قدرت و هیبت وزارت نیرویی‌ها با تمام زیرمجموعه‌ها و شرکت‌های نیرومندشان که از امکانات مالی و قدرت مهندسی و نظرات برتری برخوردارند بر عظمت و شوکت جهاد کشاورزی‌ها و سازمان جنگل‌ها و مراتع و آبخیزداری و سایر سازمان‌های وابسته‌اش چربیده است. دلاوران گروه اول در اندیشه آن بودند و هستند که با ادامه راه گذشته (نهضت سدسازی) در مسیر رودخانه‌ها و تنگه کوه‌ها و گوشه و کنار شهرها و آبادی‌ها هرجا که توانستند به کمین نشستند که این آب خیره‌سر روان! این طغیانگر سراشیبی رودخانه‌های ناآرام را به دام اندازند تا ضمن گرفتن نیرو و رمق آنان بخشی از نیاز مردمان را به آب شرب و... تامین کنند. اما گروه دوم بر آن بودند و هستند که هدف فوق را از طریق دیگر که به گفته آنان هم تخریب و هم هزینه کمتری دارد عملی سازند. از جمله طرح‌های موردنظر این گروه، پروژه‌های بسیار سازنده اما در عین حال گمنام و ناشناخته یا شاید بهتر باشد بگوییم کمتر شناخته شده «آبخیزداری» و آبخوان‌داری» است که البته هواداران دانشمند و نیرومندی هم در بین اهالی دانشگاه و بخش‌خصوصی دارد. مدیران این گروه قرار است در برنامه ششم در 14 میلیون هکتار از زمین‌های مستعد کشور، طرح‌های آبخیزداری و آبخوان‌داری را به منظور مهار آب‌های روان، کنترل سیلاب‌ها و افزایش ذخایر زیرزمینی آب به مورد اجرا بگذارند. سال‌های سال است که این دو گروه قدرتمند (البته ثابت شده که اولی نیرومندتر است) اگرچه دارای اهداف مشترک هستند اما در صحنه فراغ طبیعت ایران در حال تلاش و ستیزند و هریک از این دو با گرفتن سهم خود از خزانه دولت به دنبال اجرای برنامه‌های درازمدت خود رفته‌اند. زور گروه اول در گرفتن حق و سهم خود البته بیشتر بوده است اما روشن نیست که گروه دوم بتواند هزینه‌های برنامه ششم خود را که گفته می‌شود به 14 هزار میلیارد تومان می‌رسد از دولت بگیرد یا مثل گذشته فقط یک‌چهارم آن را به دست آورد! حال بشنوید ادامه ماجرای دو ماراتن دو گروه قدرتمند را که ناگهان رقیب سومی را در جوار خود (و نه در کنار خود) می‌بینند. پیام‌آوران خلق‌الساعه جدید که همه را از جمله دو گروه در صحنه را بشارت و در عین حال انزار می‌دهند! گروه یا بهتر باشد بگوییم: «نیروی سوم!» اشتباه نکنید این نیرو نسبتی با تشکل‌های دهه 30 قبل و دهه 60 بعد از انقلاب ندارد. اینان اگرچه اکنون تبلور و تشکل سازمانی ندارند اما گویا دارای مرام و رویاهای مشترک هستند و گاهی صدایشان از برخی سازمان‌های محیط‌زیستی، اتاق‌های بازرگانی و برخی محافل پژوهشی و... شنیده می‌شود. گویی پیام‌آورانی هستند که آمده‌اند تا گمراهان ملت به‌ویژه در آن دو جبهه نیرومند را به راه راست هدایت کنند و راه سومی را پیش‌پای ملت ایران که نجات از بحران کم‌آبی باشد بگشایند و همچون نیمایوشیج شعر آی آدم‌ها! بسرایند. حتما شنیده‌اید شعارشان را «تجارت آب مجازی، تنها راه مدیریت بحران آب در کشور است» طوری به طبل آن می‌کوبند که گویا در ایران، نه کسی به عمرش چنین صدایی شنیده و نه دیده است! جالب است! اینان که نه قدرت آن کارها را دارند (سدسازی و...) و نه قابلیت این کارها را (جنگل‌کاری و آبخیزداری) و نه حتی کار خود را به درستی در سازمان‌های متبوع‌شان انجام می‌دهند و به یک‌باره با استفاده از آمارهای سایت‌های بیگانه، طوری عدد و رقم در میزان آب مصرفی در تولید هریک از اقلام، کالاها و مواد موردنیاز مصرفی مردم را ردیف می‌کنند گویی که از مقامات بالا و پنهانی وزارتخانه‌های مذکور باشند که حتی اطلاعات عالی‌ترین مقام این دستگاه‌ها به گرد پای اطلاعات همه‌جانبه آنان هم نمی‌رسد! جهت اطلاع این دسته خبره و نابغه! عرض می‌کنم زحمت بکشند مثلا مطبوعات 50 سال قبل را مطالعه فرمایند که در آنجا خیلی دقیق‌تر از شما حتی نوشته‌اند برای تولید یک کیلو سبزی خوردن، 2000 لیتر آب لازم است، یک کیلوگرم گوشت 20000 لیتر (شما می‌فرمایید 16 هزار لیتر)، یک کیلوگرم گندم، 3000 لیتر (شما 1300 لیتر می‌فرمایید) یک تن فولاد 270 تن آب، یک تن کاغذ، 600 تن آب، یک تن مس 1300 تن و یک تن پلاستیک 1500 تن آب. اما تفاوت سخن آنان با شما فقط این است که نویسندگان این اطلاعات رهنمود ندادند که مثلا کار تولید فولاد، گوشت، سبزی خوردن، شیر، هندوانه، گندم، کفش، تخم‌مرغ و تولید هزاران ماده و کالا که به‌زعم شما «آب‌بری» بالایی دارد، تعطیل شود و به این ترتیب با اقدام به واردات این نوع محصولات به میزان مخاذن آبی کشور افزوده شود و از طرف دیگر نیز به واردات کالاها و مواد نیازمند آب بیشتر اقدام شود تا با یک تیر دو نشان و حتی سه نشان بزنیم! 1- هم مخاذن آبی کشور را خالی نکرده‌ایم 2- هم محصولات با مصرف کمتر آب خود را صادر کرده‌ایم و 3- محصولات موردنیاز با مصرف بیشتر آب را نیز وارد کشور کرده‌ایم. به‌به! عجب استعدادهای درخشانی! راستی این گروه شگفت‌انگیز! تا حالا کجا بودند که سکان اجرایی کشور را در این مدت سی و چند سال به ایشان می‌سپردیم تا شاهد این همه حیف و میل و دوباره‌کاری و ضرر و زیان نباشیم. نابغه و نبوغ بهتر از این! دیگر چه انتظاری باید داشت؟! یک‌شبه با چند طرح و پژوهش و مقاله همه چیز را روبه‌راه کردند و این همه را طوری انجام دادند که دیگران یا به خواب رفته یا آنقدر ابله بودند که اجرای این همه کار عظیم را اصلا ندیدند و ملتفت نشدند! احسن بر این همه استعداد! آفرین بر این همه درایت و مرحبا بر این همه شایستگی و لیاقت! ولی بگذارید یک جمله هم در پایان اظهار تعجب کنم! یک نیروی پراکنده تماشاگر آمده و تمام برنامه‌های دو گروه قدرتمند وزارتخانه‌ای را در عرصه سازندگی در طبیعت کشور زیرسوال می‌برد و به تمسخر می‌گیرد ولی آب از آب تکان نمی‌خورد. چگونه است که در میان ایشان حتی اهل قلمی نیست تا به این گروه عجیب و غریب با استعداد! پاسخی شایسته بدهد؟! یعنی تا این حد اوضاع‌تان آشفته و وخیم است و عملکرد گذشته‌تان ضعیف و... که توان دفاع از خود را هم ندارید؟! در روزهای آینده نیز ابعاد دیگری از این شگفتی‌ها را خواهیم شکافت.