من گمشده

من گمشده

میلاد حسینی- ‌هادی پاکزاد به شکل غریبی مرگ را در آغوش گرفت‌. خواننده بود و در 34 سالگی در خانه‌اش در بلوارِ‌هاشمیه مشهد، به مرگی خودخواسته از این جهان رفت‌. از اوایل دهه 80 و در روزهای اوج و اقبال موسیقی پاپ، در مشهدکارش را با موسیقی راک شروع کرد‌. طی بیش‌ از 10 سال فعالیت هشت آلبوم را در استودیو شخصی‌اش ضبط کرد و سرانجام در پاییز ۹۴ اولین آلبوم رسمی‌اش در ایران (که ترکیبی از بهترین‌های او و کارهای جدید بود) را بیرون داد و بر تعداد مخاطبانش افزود‌. خواننده روزهای بدی رفت‌. از آخرین اجرایش در مشهد سال ۸۲ دیگر هیچ اجرایی نداشت و این روزها زمزمه کنسرت تهران و بجنورد‌ش به گوش می‌رسید‌. موسیقی‌اش طرفدار و دنبال‌کننده واقعی خودش را داشت و ملودی مسعود فیاض‌زاده روی شعرهای جوان از دست رفته قطعه‌هایی ماندنی در ذهن طرفداران این نوع موسیقی ساخت‌. عجیب حیف است که ‌هادی دیگر نیست و چاره‌ای جز احترام به او نداریم‌. مشهد فضای غریب‌تری از مرگ خواننده جوان دارد‌. خیلی زود تعداد زیادی نوازنده و آهنگساز و خواننده حرفه‌ای که فکری نسبتا پیشرو در مقایسه با جریان اصلی داشتند در آن ظهور و رشد کردند و خیلی دیر شناخته شدند‌. کم نیستند و هنوز هم دارند در مشهد کار می‌کنند و آدم‌های جدید به لیست اضافه می‌شوند‌. از بهروانفر و پاکزاد گرفته تا آراد آریا و علی باغفر و علیرضا ثنایی و مسعود فیاض‌زاده و حتی گروه کاوه آفاق که در مشهد شکل گرفت و بزرگ شد‌. نام‌ها بی‌شمارند‌. عجیب است که مشهد بستر مناسبی برای تولد چنین ایده‌ها و تجربه‌های بدیعی می‌شود و بعد آنقدر بخل و حسد فشار می‌آورد که یا چاره رفتن است یا ماندن و ناشناخته ماندن‌. طبیعی ا‌ست که هر خواننده و نوازنده‌ای احتیاج به شنیده شدن دارد‌. وگرنه، نه هیچ یادداشتی برای دل نوشته و نه هیچ آوازی برای دل خود خوانده می‌شود‌. خواننده جوان از شهر‌ خود و از این جغرافیای جنون رفت و باید خوشحال باشیم کسی خودش را شبیه او درست نمی‌کند و خیابان‌ها را نمی‌بندند‌. او برعکس کسانی که بی‌کیفیت‌ترین شعر و موسیقی را ارائه دادند و بعد از مرگ با نمایش و جوزد‌گی معروف شدند، سعی کرد با بالاترین کیفیت کارش را بسازد و گوشه‌گیر ماند‌ و حالا هم به دور از هیاهو از بین ما رفت‌. به احترام خاطراتی که رقم زدی کلاه از سر برمی‌داریم آقای پاکزاد‌!

میلاد حسینی- ‌هادی پاکزاد به شکل غریبی مرگ را در آغوش گرفت‌. خواننده بود و در 34 سالگی در خانه‌اش در بلوارِ‌هاشمیه مشهد، به مرگی خودخواسته از این جهان رفت‌. از اوایل دهه 80 و در روزهای اوج و اقبال موسیقی پاپ، در مشهدکارش را با موسیقی راک شروع کرد‌. طی بیش‌ از 10 سال فعالیت هشت آلبوم را در استودیو شخصی‌اش ضبط کرد و سرانجام در پاییز ۹۴ اولین آلبوم رسمی‌اش در ایران (که ترکیبی از بهترین‌های او و کارهای جدید بود) را بیرون داد و بر تعداد مخاطبانش افزود‌. خواننده روزهای بدی رفت‌. از آخرین اجرایش در مشهد سال ۸۲ دیگر هیچ اجرایی نداشت و این روزها زمزمه کنسرت تهران و بجنورد‌ش به گوش می‌رسید‌. موسیقی‌اش طرفدار و دنبال‌کننده واقعی خودش را داشت و ملودی مسعود فیاض‌زاده روی شعرهای جوان از دست رفته قطعه‌هایی ماندنی در ذهن طرفداران این نوع موسیقی ساخت‌. عجیب حیف است که ‌هادی دیگر نیست و چاره‌ای جز احترام به او نداریم‌. مشهد فضای غریب‌تری از مرگ خواننده جوان دارد‌. خیلی زود تعداد زیادی نوازنده و آهنگساز و خواننده حرفه‌ای که فکری نسبتا پیشرو در مقایسه با جریان اصلی داشتند در آن ظهور و رشد کردند و خیلی دیر شناخته شدند‌. کم نیستند و هنوز هم دارند در مشهد کار می‌کنند و آدم‌های جدید به لیست اضافه می‌شوند‌. از بهروانفر و پاکزاد گرفته تا آراد آریا و علی باغفر و علیرضا ثنایی و مسعود فیاض‌زاده و حتی گروه کاوه آفاق که در مشهد شکل گرفت و بزرگ شد‌. نام‌ها بی‌شمارند‌. عجیب است که مشهد بستر مناسبی برای تولد چنین ایده‌ها و تجربه‌های بدیعی می‌شود و بعد آنقدر بخل و حسد فشار می‌آورد که یا چاره رفتن است یا ماندن و ناشناخته ماندن‌. طبیعی ا‌ست که هر خواننده و نوازنده‌ای احتیاج به شنیده شدن دارد‌. وگرنه، نه هیچ یادداشتی برای دل نوشته و نه هیچ آوازی برای دل خود خوانده می‌شود‌. خواننده جوان از شهر‌ خود و از این جغرافیای جنون رفت و باید خوشحال باشیم کسی خودش را شبیه او درست نمی‌کند و خیابان‌ها را نمی‌بندند‌. او برعکس کسانی که بی‌کیفیت‌ترین شعر و موسیقی را ارائه دادند و بعد از مرگ با نمایش و جوزد‌گی معروف شدند، سعی کرد با بالاترین کیفیت کارش را بسازد و گوشه‌گیر ماند‌ و حالا هم به دور از هیاهو از بین ما رفت‌. به احترام خاطراتی که رقم زدی کلاه از سر برمی‌داریم آقای پاکزاد‌!