کدام امید؟

کدام امید؟

تَکرار می‌کنم‌! کلید واژه‌ای که توانست انتخابات مجلس را زیر و رو کند‌‌. مردمی که امیدوار به آینده و دلخوش به سیاستمدارانشان، پای صندوق رای رفتند و بار دیگر حماسه‌ای در خور نامشان رقم زدند‌‌. سر خوش از انتخابات و امیدوار به آینده‌‌. قرار بر این شد فراکسیونی با همین نام تشکیل شود و بتواند خواسته مردم را پیگیری کند‌‌. حقوق شهروندی، آزادی بیان، احترام به نظر مخالفان و چندین و چند خواسته مشروع که مفصلش در قانون اساسی هست و آنطور که باید و شاید محترم شمرده نشده است‌‌. مردم کارشان را انجام دادند و حالا نوبت منتخبان بود‌‌. کسانی که با جلب اعتماد مردم و با رای آنها، چهار سال روی صندلی‌های سبز بهارستان تکیه می‌زنند و قانون وضع می‌کنند‌‌. نوبت به انتخابات هیات‌رییسه رسید و نتیجه‌ای که هیچ ارتباطی با امید مردم نداشت‌‌. گویی تَکرار می‌کنم، برای مردم جواب داد و برای منتخبان نه‌‌. گویی کسانی که با استفاده از هیثیت اصلاحات وارد مجلس شدند، عطای نمایندگی مردم را به لقایش بخشیدند و سمت و سوی دیگری رفتند‌‌. امیدی که ناامید شد و مردمی که باری دیگر خیره به تلویزیون، نابودی رای‌شان را نظاره‌گر بودند‌‌. شاید خیلی‌ها بگویند هیات‌رییسه در دست برجامیان است و نابرجامیان طرد شدند‌‌. شاید خیلی‌ها بگویند علی لاریجانی مورد حمایت لیست امید بود و نعمتی و پزشکیان و باقی اعضا هم دل‌خوشی از تندروها ندارند، شاید خیلی‌ها خیلی چیزها بگویند‌‌. اما مردمی که رای‌شان را هفت اسفند درون صندوق انداختند به دنبال تغییر شرایط بودند‌‌. نه نمایندگانی که با راهیابی به مجلس، رنگ عوض کنند و تغییر موضع بدهند‌‌. حالا مردم می‌مانند و سیاستمدارانی که خیلی زود دوباره به رای آنها احتیاج دارند‌‌. آیا باز هم تَکرار می‌کنم جواب می‌دهد؟ آیا می‌شود خیل عظیمی از رای‌دهندگان را که بهت‌زده به نتیجه هیات‌رییسه چشم دوختند و خنده‌های نمایندگان ابن‌الوقتی که هر روز به سمتی می‌روند، اعصابشان را خرد کرده است، پای صندوق رای کشاند؟اصلاح‌طلبان گویی عادت دارند مردم را امیدوار کنند و بعد از مدت کوتاهی صد برابر قبل ناامیدشان کنند‌‌. مجلس جای لابی‌گری و سیاست ورزی است نه تکیه بر احساسات بی‌ارزش و فرار از شکست با هزار جور ادا و اطوار‌‌.

تَکرار می‌کنم‌! کلید واژه‌ای که توانست انتخابات مجلس را زیر و رو کند‌‌. مردمی که امیدوار به آینده و دلخوش به سیاستمدارانشان، پای صندوق رای رفتند و بار دیگر حماسه‌ای در خور نامشان رقم زدند‌‌. سر خوش از انتخابات و امیدوار به آینده‌‌. قرار بر این شد فراکسیونی با همین نام تشکیل شود و بتواند خواسته مردم را پیگیری کند‌‌. حقوق شهروندی، آزادی بیان، احترام به نظر مخالفان و چندین و چند خواسته مشروع که مفصلش در قانون اساسی هست و آنطور که باید و شاید محترم شمرده نشده است‌‌. مردم کارشان را انجام دادند و حالا نوبت منتخبان بود‌‌. کسانی که با جلب اعتماد مردم و با رای آنها، چهار سال روی صندلی‌های سبز بهارستان تکیه می‌زنند و قانون وضع می‌کنند‌‌. نوبت به انتخابات هیات‌رییسه رسید و نتیجه‌ای که هیچ ارتباطی با امید مردم نداشت‌‌. گویی تَکرار می‌کنم، برای مردم جواب داد و برای منتخبان نه‌‌. گویی کسانی که با استفاده از هیثیت اصلاحات وارد مجلس شدند، عطای نمایندگی مردم را به لقایش بخشیدند و سمت و سوی دیگری رفتند‌‌. امیدی که ناامید شد و مردمی که باری دیگر خیره به تلویزیون، نابودی رای‌شان را نظاره‌گر بودند‌‌. شاید خیلی‌ها بگویند هیات‌رییسه در دست برجامیان است و نابرجامیان طرد شدند‌‌. شاید خیلی‌ها بگویند علی لاریجانی مورد حمایت لیست امید بود و نعمتی و پزشکیان و باقی اعضا هم دل‌خوشی از تندروها ندارند، شاید خیلی‌ها خیلی چیزها بگویند‌‌. اما مردمی که رای‌شان را هفت اسفند درون صندوق انداختند به دنبال تغییر شرایط بودند‌‌. نه نمایندگانی که با راهیابی به مجلس، رنگ عوض کنند و تغییر موضع بدهند‌‌. حالا مردم می‌مانند و سیاستمدارانی که خیلی زود دوباره به رای آنها احتیاج دارند‌‌. آیا باز هم تَکرار می‌کنم جواب می‌دهد؟ آیا می‌شود خیل عظیمی از رای‌دهندگان را که بهت‌زده به نتیجه هیات‌رییسه چشم دوختند و خنده‌های نمایندگان ابن‌الوقتی که هر روز به سمتی می‌روند، اعصابشان را خرد کرده است، پای صندوق رای کشاند؟اصلاح‌طلبان گویی عادت دارند مردم را امیدوار کنند و بعد از مدت کوتاهی صد برابر قبل ناامیدشان کنند‌‌. مجلس جای لابی‌گری و سیاست ورزی است نه تکیه بر احساسات بی‌ارزش و فرار از شکست با هزار جور ادا و اطوار‌‌.