زیبایی‌شناسی شهری، دانشی نوپا

زیبایی‌شناسی شهری، دانشی نوپا

احسان دلیر- نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر، طرح خوبی است که سازمان زیباسازی شهرداری تهران به تازگی و برای دومین بار اقدام به انجام آن کرده است. نصب تابلوهای آثار هنرمندان بزرگ دنیا در بیلبوردهای تهران، با وجود بهانه‌گیری تعدادی از دلواپسان فرهنگی، موجب اشاعه و انتشار زیبایی در سطح شهر خواهد شد که قطعا تاثیر مثبتی بر نشاط و سلامت روحی جامعه خواهد گذاشت. به همین بهانه‌ عوامل موثر بر زیبایی‌شناسی عمومی جامعه در این یادداشت مورد بررسی قرار گرفته است. زیبایی‌شناسی، دانشی نوپاست که بر مبنای یکی از کهن‌ترین نیازهای درونی انسان که «تمایل به دیدن زیبایی و زیبا دیده شدن» است، شکل گرفته است. زیبایی از مفاهیم مورد ستایش همه انسان‌هاست. تماشای ناپدید شدن تدریجی قرص خورشید در پهنه آرام و باشکوه دریا، انعکاس لرزان نور خورشید روی ریگ‌های صیقلی و رنگارنگ بستر رودخانه و لحظه حضور کوتاه و شبح ‌مانند یک شهاب‌ در آسمان شب، در نظر همه انسان‌ها زیباست. هرچند بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان علم روانشناسی معتقدند در دنیای انسان‌ها تلاش برای زیباتر بودن، یک دغدغه فرعی است و زیبایی، جایگاهی در میان نیازهای اصلی انسان ندارد‌ اما با نگاهی دقیق به روند پیشرفت فناوری در عرصه تولید و خلق زیبایی در تمام‌ زمینه‌های مرتبط با زندگی انسان چه در هنر و چه در صنعت از جمله طراحی خودرو و وسایل منزل و پوشاک و از همه مهم‌تر صنعت لوازم آرایشی، به این مهم دست می‌یابیم که زیبایی محیط و زیبایی فردی، همیشه از مهم‌ترین دغدغه‌های بشر در طول ادوار مختلف تاریخ بوده است. اندیشمندان، دانش زیبایی‌شناسی را به دو مفهوم «زیبایی‌شناسی ذهنی» و «زیبایی‌شناسی عینی» دسته‌بندی می‌کنند. زیبایی‏شناسی ذهنی درباره‌ اعتبار داوری‏های ارزشی و سلیقه‌ای زیبایی‏شناسانه (زیبایی‏شناسی صوری)، اثر زیبایی بر ناظر (زیبایی‏شناسی انگیزشی)، روند آفرینش هنری (زیبایی‏شناسی‌آفرینشی) و همچنین شرایط و اشکال پذیرش هنر از طرف فرد و جامعه (زیبایی‏شناسی پذیرشی) کنکاش می‌کند در حالی که زیبایی‏شناسی عینی، به تحلیل ساختاری کار هنری، تعیین مفهوم کار هنری و کارکرد هنر (زیبایی‏شناسی کار هنری)، ارتباط متقابل بین شکل و محتوا (زیبایی‌شناسی فرم و محتوا)، پیوند میان گونه‏های هنری یعنی میان هنرهای تجسمی (شامل معماری، مجسمه‌سازی، نقاشی و...) هنرهای نمایشی (شامل فیلم، تئاتر، باله و...) ادبیات و موسیقی، رابطه هنر با واقعیت، تاریخ و جامعه و تعیین اعتبار کار هنری (زیبایی‌شناسی مضمون‌) می‌پردازد. در بررسی روند و میزان استفاده از دانش زیبایی‌شناسی در جامعه مدنی ایران، شاهد بدسلیقگی‌های فراوانی به خصوص در زمینه پوشاک هستیم. برای درک اهمیت این موضوع، کافی است سری به فروشگاه‌های بزرگ تهران و دیگر شهرهای توسعه‌یافته زده و از خود بپرسید آیا آنچه پشت ویترین برندهای مطرح و عمدتا گران‌قیمت قرار گرفته، واقعا زیباست؟ شاید در پاسخ این سوال، بتوان به توجه تولیدکنندگان و فروشندگان به سلیقه عمومی جامعه جهت فروش و سود بیشتر اشاره کرد. اما منشا این سلیقه عمومی کجاست؟ بنابر گفته یکی از جامعه‌شناسان بزرگ انسان تمدن را اخذ و اقتباس نمی‌کند بلکه تمدن را تقلید می‌کند یعنی انسان قدرت این را دارد که از دیگری تقلید کند. شاید در بسیاری از موارد تصور می‌شود که ما به صورت عقلانی فکر و تامل می‌کنیم و بعد یک راهی را برای خود بر می‌گزینیم ولی در واقعیت این اتفاق نمی‌افتد. به عنوان مثال آیا مد و شیوه آرایش در جامعه ایرانی بر اساس تاملات عمیق صورت می‌گیرد یا بر اساس تقلید است؟ اگرچه نمی‌توان با قاطعیت درباره این موضوع نتیجه‌گیری کرد، اما بنظر می‌رسد زیبایی‌شناسی که به اعتقاد بسیاری، امری انتزاعی و درونی است، در مواجهه با مد، صفت درونی بودن خود را از دست داده و کاملا تحت تاثیر عوامل بیرونی مانند داوری و میزان پذیرش جامعه قرار می‌گیرد. شاید بتوان رسانه‌های جمعی، سینما، تلویزیون و صنعت مدلینگ را اثرگذارترین عوامل بر سلیقه زیبایی‌شناسی جامعه به خصوص جوامع در حال توسعه‌ای مانند ایران دانست. سوال اساسی که مطرح می‌شود این است که وظیفه هنرمند در قبال خلق و شناساندن زیبایی در جامعه چیست؟ آیا هنرمند باید دیدگاه عمومی نسبت به زیبایی را در خلق آثار خود مدنظر قرار دهد‌ یا برعکس، تعریفی جدید از پدیده زیبایی را به جامعه ارائه کند؟ مفاهیم عرفانی، انسان را «خالق اصغر» معرفی می‌کند که چنانچه این توانایی بالقوه نهادینه شده در فطرت انسان‌ به منصه ظهور برسد‌ با نام هنر از آن یاد می‌شود. در واقع همواره این هنرمندان بوده‌اند که با الهام از آفرینش، طبیعت‌ یا تراوشات ذهنی، دست به خلق آثاری زده‌اند که تعریفی جدید از زیبایی و در برخی موارد زشتی به جامعه هدیه کرده‌اند. متاسفانه، اغلب تولیدکنندگان محصولات هنری‌ به دلایل گوناگون‌ به جای خلق زیبایی‌ در مسیر خلق هنر مطابق با سلیقه عامه‌پسند گام برداشته‌اند که همانطور که اشاره شد، این سلیقه متاثر از فرهنگی است که خارج از قلمرو جامعه می‌باشد. از جمله این دلایل، عدم حمایت حاکمیت از هنرمندان متعهد‌- چه حمایت مادی و چه حمایت معنوی‌- می‌باشد. اما تمام تقصیر بر گردن حاکمیت نیست. جامعه در قید و بند سنت نیز پذیرای تعاریف جدید از زیبایی نمی‌باشد. نباید این مطلب، با اختلاط فرهنگی به اشتباه گرفته شود. جوامع رو به رشد، با نگاهی مقلدانه به کشورهای توسعه یافته، سعی در کاستن از میزان اختلاف فرهنگی داشته که به اشتباه، دچار اختلاط فرهنگی شده و بدون هیچگونه شناختی از عناصر زیبایی، اجازه می‌دهند صنعتگران عرصه مد برای آنها تصمیم‌گیری کنند. پر‌واضح است که صنعتگر‌ به سود بیشتر خود می‌اندیشد و با استفاده از ابزار تبلیغاتی که در اختیار دارد (مانند سینما، تلویزیون و دیگر رسانه‌های جمعی)، سعی در ایجاد پذیرش عمومی محصول خود داشته که در بسیاری از موارد، این محصولات عاری از هرگونه عنصر زیبایی می‌باشند. این درحالی است که هنرمند اصیل و متعهد، چه غربی و چه شرقی، تمام تلاشش را می‌کنند که در خلق آثار خود؛ تعریفی جدید از زیبایی را با معیارهای زیبایی‌شناسی به جامعه ارائه کند. تعریفی که مطابق با فرهنگ، عقل، اعتقادات و در ضمن تمام اینها، زیبا، چشم نواز و لذت بخش باشد. البته هنرمندان آنارشیست (هرج و مرج گرا)، مدرن و پست مدرن(ساختارشکن) نیز، گاهی برای ارائه‌ مفهوم خاصی دست به خلق آثاری می‌زنند که شاید مطابق با سلیقه‌ عام نباشد و این آثار مصرف عام نیز نخواهد داشت. این بحث گسترده‌تر از این مقاله بوده و برای شناخت بهتر و درست‌تری از آن، می‌توان به کتاب‌هایی که در نقد و تعریف مدرنیسم و پسامدرنیسم و همچنین هنر پاپ منتشر شده است، مراجعه کرد.

احسان دلیر- نگارخانه‌ای به وسعت یک شهر، طرح خوبی است که سازمان زیباسازی شهرداری تهران به تازگی و برای دومین بار اقدام به انجام آن کرده است. نصب تابلوهای آثار هنرمندان بزرگ دنیا در بیلبوردهای تهران، با وجود بهانه‌گیری تعدادی از دلواپسان فرهنگی، موجب اشاعه و انتشار زیبایی در سطح شهر خواهد شد که قطعا تاثیر مثبتی بر نشاط و سلامت روحی جامعه خواهد گذاشت. به همین بهانه‌ عوامل موثر بر زیبایی‌شناسی عمومی جامعه در این یادداشت مورد بررسی قرار گرفته است. زیبایی‌شناسی، دانشی نوپاست که بر مبنای یکی از کهن‌ترین نیازهای درونی انسان که «تمایل به دیدن زیبایی و زیبا دیده شدن» است، شکل گرفته است. زیبایی از مفاهیم مورد ستایش همه انسان‌هاست. تماشای ناپدید شدن تدریجی قرص خورشید در پهنه آرام و باشکوه دریا، انعکاس لرزان نور خورشید روی ریگ‌های صیقلی و رنگارنگ بستر رودخانه و لحظه حضور کوتاه و شبح ‌مانند یک شهاب‌ در آسمان شب، در نظر همه انسان‌ها زیباست. هرچند بسیاری از فیلسوفان و دانشمندان علم روانشناسی معتقدند در دنیای انسان‌ها تلاش برای زیباتر بودن، یک دغدغه فرعی است و زیبایی، جایگاهی در میان نیازهای اصلی انسان ندارد‌ اما با نگاهی دقیق به روند پیشرفت فناوری در عرصه تولید و خلق زیبایی در تمام‌ زمینه‌های مرتبط با زندگی انسان چه در هنر و چه در صنعت از جمله طراحی خودرو و وسایل منزل و پوشاک و از همه مهم‌تر صنعت لوازم آرایشی، به این مهم دست می‌یابیم که زیبایی محیط و زیبایی فردی، همیشه از مهم‌ترین دغدغه‌های بشر در طول ادوار مختلف تاریخ بوده است. اندیشمندان، دانش زیبایی‌شناسی را به دو مفهوم «زیبایی‌شناسی ذهنی» و «زیبایی‌شناسی عینی» دسته‌بندی می‌کنند. زیبایی‏شناسی ذهنی درباره‌ اعتبار داوری‏های ارزشی و سلیقه‌ای زیبایی‏شناسانه (زیبایی‏شناسی صوری)، اثر زیبایی بر ناظر (زیبایی‏شناسی انگیزشی)، روند آفرینش هنری (زیبایی‏شناسی‌آفرینشی) و همچنین شرایط و اشکال پذیرش هنر از طرف فرد و جامعه (زیبایی‏شناسی پذیرشی) کنکاش می‌کند در حالی که زیبایی‏شناسی عینی، به تحلیل ساختاری کار هنری، تعیین مفهوم کار هنری و کارکرد هنر (زیبایی‏شناسی کار هنری)، ارتباط متقابل بین شکل و محتوا (زیبایی‌شناسی فرم و محتوا)، پیوند میان گونه‏های هنری یعنی میان هنرهای تجسمی (شامل معماری، مجسمه‌سازی، نقاشی و...) هنرهای نمایشی (شامل فیلم، تئاتر، باله و...) ادبیات و موسیقی، رابطه هنر با واقعیت، تاریخ و جامعه و تعیین اعتبار کار هنری (زیبایی‌شناسی مضمون‌) می‌پردازد. در بررسی روند و میزان استفاده از دانش زیبایی‌شناسی در جامعه مدنی ایران، شاهد بدسلیقگی‌های فراوانی به خصوص در زمینه پوشاک هستیم. برای درک اهمیت این موضوع، کافی است سری به فروشگاه‌های بزرگ تهران و دیگر شهرهای توسعه‌یافته زده و از خود بپرسید آیا آنچه پشت ویترین برندهای مطرح و عمدتا گران‌قیمت قرار گرفته، واقعا زیباست؟ شاید در پاسخ این سوال، بتوان به توجه تولیدکنندگان و فروشندگان به سلیقه عمومی جامعه جهت فروش و سود بیشتر اشاره کرد. اما منشا این سلیقه عمومی کجاست؟ بنابر گفته یکی از جامعه‌شناسان بزرگ انسان تمدن را اخذ و اقتباس نمی‌کند بلکه تمدن را تقلید می‌کند یعنی انسان قدرت این را دارد که از دیگری تقلید کند. شاید در بسیاری از موارد تصور می‌شود که ما به صورت عقلانی فکر و تامل می‌کنیم و بعد یک راهی را برای خود بر می‌گزینیم ولی در واقعیت این اتفاق نمی‌افتد. به عنوان مثال آیا مد و شیوه آرایش در جامعه ایرانی بر اساس تاملات عمیق صورت می‌گیرد یا بر اساس تقلید است؟ اگرچه نمی‌توان با قاطعیت درباره این موضوع نتیجه‌گیری کرد، اما بنظر می‌رسد زیبایی‌شناسی که به اعتقاد بسیاری، امری انتزاعی و درونی است، در مواجهه با مد، صفت درونی بودن خود را از دست داده و کاملا تحت تاثیر عوامل بیرونی مانند داوری و میزان پذیرش جامعه قرار می‌گیرد. شاید بتوان رسانه‌های جمعی، سینما، تلویزیون و صنعت مدلینگ را اثرگذارترین عوامل بر سلیقه زیبایی‌شناسی جامعه به خصوص جوامع در حال توسعه‌ای مانند ایران دانست. سوال اساسی که مطرح می‌شود این است که وظیفه هنرمند در قبال خلق و شناساندن زیبایی در جامعه چیست؟ آیا هنرمند باید دیدگاه عمومی نسبت به زیبایی را در خلق آثار خود مدنظر قرار دهد‌ یا برعکس، تعریفی جدید از پدیده زیبایی را به جامعه ارائه کند؟ مفاهیم عرفانی، انسان را «خالق اصغر» معرفی می‌کند که چنانچه این توانایی بالقوه نهادینه شده در فطرت انسان‌ به منصه ظهور برسد‌ با نام هنر از آن یاد می‌شود. در واقع همواره این هنرمندان بوده‌اند که با الهام از آفرینش، طبیعت‌ یا تراوشات ذهنی، دست به خلق آثاری زده‌اند که تعریفی جدید از زیبایی و در برخی موارد زشتی به جامعه هدیه کرده‌اند. متاسفانه، اغلب تولیدکنندگان محصولات هنری‌ به دلایل گوناگون‌ به جای خلق زیبایی‌ در مسیر خلق هنر مطابق با سلیقه عامه‌پسند گام برداشته‌اند که همانطور که اشاره شد، این سلیقه متاثر از فرهنگی است که خارج از قلمرو جامعه می‌باشد. از جمله این دلایل، عدم حمایت حاکمیت از هنرمندان متعهد‌- چه حمایت مادی و چه حمایت معنوی‌- می‌باشد. اما تمام تقصیر بر گردن حاکمیت نیست. جامعه در قید و بند سنت نیز پذیرای تعاریف جدید از زیبایی نمی‌باشد. نباید این مطلب، با اختلاط فرهنگی به اشتباه گرفته شود. جوامع رو به رشد، با نگاهی مقلدانه به کشورهای توسعه یافته، سعی در کاستن از میزان اختلاف فرهنگی داشته که به اشتباه، دچار اختلاط فرهنگی شده و بدون هیچگونه شناختی از عناصر زیبایی، اجازه می‌دهند صنعتگران عرصه مد برای آنها تصمیم‌گیری کنند. پر‌واضح است که صنعتگر‌ به سود بیشتر خود می‌اندیشد و با استفاده از ابزار تبلیغاتی که در اختیار دارد (مانند سینما، تلویزیون و دیگر رسانه‌های جمعی)، سعی در ایجاد پذیرش عمومی محصول خود داشته که در بسیاری از موارد، این محصولات عاری از هرگونه عنصر زیبایی می‌باشند. این درحالی است که هنرمند اصیل و متعهد، چه غربی و چه شرقی، تمام تلاشش را می‌کنند که در خلق آثار خود؛ تعریفی جدید از زیبایی را با معیارهای زیبایی‌شناسی به جامعه ارائه کند. تعریفی که مطابق با فرهنگ، عقل، اعتقادات و در ضمن تمام اینها، زیبا، چشم نواز و لذت بخش باشد. البته هنرمندان آنارشیست (هرج و مرج گرا)، مدرن و پست مدرن(ساختارشکن) نیز، گاهی برای ارائه‌ مفهوم خاصی دست به خلق آثاری می‌زنند که شاید مطابق با سلیقه‌ عام نباشد و این آثار مصرف عام نیز نخواهد داشت. این بحث گسترده‌تر از این مقاله بوده و برای شناخت بهتر و درست‌تری از آن، می‌توان به کتاب‌هایی که در نقد و تعریف مدرنیسم و پسامدرنیسم و همچنین هنر پاپ منتشر شده است، مراجعه کرد.