ابهامی به نام آینده

ابهامی به نام آینده

شیدا ملکی- خانواده، محکم‌ترین نهاد اجتماعی و عاطفی است که می‌شود به آن تکیه کرد. خانواده، همان مکان امن و گرمی است که از بدو تولد تجربه می‌شود و گاهی حتی تصوری درباره نبودن آن وجود ندارد اما هستند کودکانی که خانواده‌شان چهل و چند نفر دوستی است که خوشبینانه‌اش آن است که با آنها در یک گروه سنی باشند. «مادر» هیچ مفهومی ندارد و حتی صدای «پدر» را نشنیده‌اند. خانواده اگر باشد یعنی امنیت و اگر نباشد یعنی سال‌های سال جایی وجود ندارد برای به آرامش رسیدن. بچه‌های بهزیستی هر روز این جای خالی و نبودن‌ها را تجربه می‌کنند اما تجربه‌شان وقتی سخت‌تر می‌شود که باید بعد از 18 سالگی همان شبه‌خانواده، همان خانه‌های امن و همان نظارت و حمایت بهزیستی را هم ترک کنند. به گزارش «جهان‌صنعت» آخرین خبری که از حمایت جوانان ترخیص‌شده بهزیستی به گوش رسیده، پرداخت 18 میلیون تومان به جوانانی است که کودکی خود را تحت پوشش بهزیستی گذرانده‌اند و حالا به دلیل تشکیل زندگی مستقل هستند. این در حالی است که در سال 93 پانصد جوان تحت پوشش بهزیستی شرایط تشکیل زندگی مستقل را داشته و از مراکز سازمان خارج شدند. براساس آنچه بهزیستی در اساسنامه خود درج کرده، به مدت پنج سال نظارت مستمر بر نحوه زندگی و فعالیت‌های فرزندان پس از ترخیص از سوی مددکاران سازمان بهزیستی انجام می‌شود و طی این مدت در صورتی که این افراد به مشکلی برخورد کنند، سازمان در جهت حل آن اقدام خواهد کرد. در تمام استان‌ها کمیته ترخیص جوانان تشکیل می‌شود و براساس دستورالعمل‌های موجود فرزندان واجد شرایط می‌توانند از چرخه پوشش بهزیستی خارج شوند که این شرایط مانند داشتن بهداشت روانی، جسمانی، اجتماعی، توانمندی‌های اقتصادی و... است و سپس کمیته در مورد افراد واجد شرایط تصمیم‌گیری می‌کند. جوانانی که خانواده‌ای برای احساس امنیت ندارند طاهره پژوهش، فعال حقوق کودکان درباره موقعیت افرادی که بعد از 18 سالگی از بهزیستی ترخیص می‌شوند، به «جهان‌صنعت» می‌گوید: طبق نکات و تعاریف پیمان‌نامه حقوق کودک هر خانواده‌ای باید فرزند خود را از نظر روحی، عاطفی و مالی حمایت کند تا فرزند به حدی از توانمندی برسد. بر همین اساس در مورد کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، دولت موظف است طبق استانداردها بچه‌ها را توانمند کرده، از آنها حمایت و به رشد و بالندگی همه‌جانبه کودکان کمک کند. بر همین اساس آموزش به کودکان باید همه‌جانبه باشد تا بعد از خروج از حمایت‌های دولتی، توانایی این را داشته باشند که زندگی خود را به‌طور مستقل ادامه دهند. پژوهش در ادامه با اشاره به این موضوع که حمایت‌ها و آموزش‌های لازم به کودکان در مراکز حمایتی آنها انجام و ارائه نمی‌شود و این کودکان به توانمندی کامل برای ادامه حیات در زندگی اجتماعی‌شان نمی‌رسند، معتقد است: همه افراد جامعه در ابتدای مراحل آموزشی و جامعه‌پذیری‌شان، نیازمند آموزش‌های لازم و کافی در مورد مسایل حقوق کودک و آموزش‌های مهارت‌های زندگی هستند اما متاسفانه نه‌تنها این آموزش‌ها به کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرستی که در بهزیستی زندگی می‌کنند، داده نمی‌شود بلکه این آموزش‌ها برای هیچ‌کدام از افراد جامعه ارائه نمی‌شود و اغلب افراد جامعه نسبت به حقوق شهروندی و زندگی اجتماعی‌شان ناآگاه هستند. وی در ادامه به مساله امنیت خاطر در روند زندگی عادی اشاره و تاکید می‌کند: کودکانی که با روندی عادی رشد می‌کنند و تحت پوشش اعضای خانواده‌شان هستند، از محبت و آرامش زیادی از طرف خانواده بهره می‌برند، این در حالی است که کودکان بهزیستی از چنین حمایتی بهره‌مند نمی‌شوند. از سویی دیگر کودکانی که تحت‌پوشش خانواده هستند، بعد از استقلال فردی و جدا شدن از خانواده‌هایشان این احساس را دارند که در هر شرایطی می‌توانند به آغوش خانواده مراجعه کنند اما آیا این شرایط برای کودکانی که بعد از 18 سالگی از بهزیستی دارند خارج می‌شوند هم وجود دارد؟ طبیعتا فرزندان بهزیستی نمی‌توانند از احساس امنیت خاطر بهره‌ای داشته باشند. آموزش‌های بهزیستی مبتنی بر ترس است آموزش‌های بهزیستی با چه روشی پیش می‌رود و اینکه آیا بهزیستی آموزش‌های کافی حمایت اجتماعی را به کودکان ارائه می‌دهد یا خیر، طبیعتا سوالی است که نیازمند پاسخ بهزیستی است. بهزیستی باید درباره برنامه بلندمدت خود برای جامعه‌پذیری کودکان توضیحاتی ارائه دهد اما با وجود پیگیری‌های مستمر گروه جامعه و بعد از سه روز، نامه‌نگاری و تماس‌های تلفنی مکرر و همچنین وعده مسوول روابط عمومی مبنی بر مصاحبه موفق به برقراری ارتباط با هیچ‌یک از مسوولان بهزیستی نشدیم. این در حالی است که فعالان حوزه کودک و نوجوان و همچنین برخی از افرادی که در سال‌های گذشته در بهزیستی فعالیت می‌کرده‌اند، مدعی هستند هیچ آموزش کافی و برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای کودکان در نظر گرفته نشده است و این افراد بعد از 18 سالگی در حقیقت در جامعه رها می‌شوند.از سویی دیگر پژوهش به آموزش مبتنی بر ترس در مراکز حمایتی کودکان اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از دلایلی که همه برنامه‌ریزی‌های بهزیستی با وجود هزینه‌های بسیار سنگینی که از طرف دولت برای حمایت از کودکان می‌شود خروجی مثبتی ندارد، فعالیت افرادی به عنوان مربی در مراکز بهزیستی است که هیچ عاطفه‌ای نسبت به کار و رفتارشان با کودکان ندارند. آنچه کودکان به آن نیازمند هستند، محبت و حمایت عاطفی است که کمتر به آن توجه می‌شود.» وی تاکید می‌کند: آنچه در بهزیستی به طور جدی نیازمند آن هستیم، وجود افراد متعهدی است که با محبت و عشق با بچه‌ها رفتار کنند، این در حالی است که بسیاری از مربیان بهزیستی به‌عنوان شغل دوم و سوم به این کار اشتغال دارند و حتی در گفت‌وگو‌هایی که با این افراد داشته‌ام، بارها به این موضوع اشاره کرده‌اند که این شغل را فقط برای استراحت انتخاب کرده‌اند و توانایی حمایت عاطفی و روحی از 30 نفر در یک مجموعه را ندارند. اما مساله نگران‌کننده اینجاست که این کودکان در شرایطی که نه‌تنها مورد حمایت عاطفی کافی قرار نگرفته‌اند، هیچ ارتباط اجتماعی موثری هم خارج از مجموعه ندارند. این موضوع احساس رها شدن در جامعه را به افراد منتقل می‌کند و عدم امنیت را در آنها تشدید می‌کند. به هر روی نیازهای انسان‌ها فقط در گرو مسایل مالی نیست و افراد نیازمند حمایت اجتماعی هستند که شواهد نشان‌دهنده آن است که کودکان بهزیستی بعد از خروج از بهزیستی به‌طور جدی از آن محروم هستند. آیا برنامه‌های روی کاغذ اجرا شده‌اند چندی پیش علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته بود یکی از برنامه‌های مهم وزارت تعاون این است که دخترانی که از بهزیستی خارج می‌شوند، بلافاصله وارد چرخه جامعه نشوند و در خانه‌های حمایتی دوره‌هایی را بگذرانند.. ربیعی آموزش و ایجاد شغل برای فرزندان بهزیستی را در اولویت برنامه‌های وزارت رفاه تعریف کرده و مدعی است در سال گذشته 14 هزار و 500 شغل برای این قشر ایجاد شده که این تعداد اشتغال جدای از قانون جذب سه درصدی معلولان بوده که از قانون قبلی برجا مانده است.همچنین وی تاکید کرده در زمینه اشتغال نیز دو قسمت شامل توانمندسازی معلولان با ارائه تسهیلات و دادن مشوق به کارفرمایان برای جذب معلولان مورد توجه است. این در حالی است که پژوهش وضعیت افرادی که از بهزیستی خارج می‌شوند را بسیار اسفناک و حتی خطرناک توصیف می‌کند و می‌گوید: با توجه به هزینه‌های بسیار بالایی که در طول 18 سال برای حمایت از یک کودک شده، این موضوع بسیار ناامیدکننده است که بعد از خروج این کودکان از بهزیستی مطلع شویم این افراد دچار آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی بسیاری شده‌اند. بارها با این موضوع مواجه بوده‌ایم که افراد ترخیص‌شده از بهزیستی دچار اعتیاد شده‌اند، تن‌فروشی کرده‌اند یا حتی مسایل دیگر. البته این کودکان به تنهایی مسوول مشکلات خود نیستند، این آموزش‌های غیرمرتبط و هماهنگ‌نشده است که موجب به وجود آمدن آسیب‌ها و مشکلات بعدی این افراد می‌شود. وی در مورد فعالیت شبه‌خانواده‌ها هم ابراز نگرانی می‌کند و معتقد است یکی از مسایلی که در روند بهبود وضعیت این کودکان و آینده آنها بسیار اهمیت دارد، ضرورت آموزش و نظارت بر شبه‌خانواده‌هاست. این در حالی است که بعد از واگذاری نگهداری کودکان به بخش خصوصی نظارت بر آنها هم بسیار ضعیف پیش رفته است در صورتی که هر دو، سه ماه یک بار باید مراکز خصوصی نگهداری از کودکان و همچنین شبه‌خانواده‌ها مورد بررسی کامل قرار گیرند. از سویی دیگر وی به گزارش‌هایی که درباره آسیب‌ها و مشکلات مراکز خصوصی به انجمن‌های حمایت از حقوق کودکان ارائه شده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: صرف اینکه بچه‌ها از نظر مالی حمایت شوند، کافی نیست و این افراد به شدت نیازمند برنامه‌ریزی‌های آموزشی هستند و فعالان حوزه کودک درمورد موقعیت این افراد نگران هستند. بارها گزارش‌هایی به دست ما رسیده است که هر 10 کودک زیر 12 سال به یک کودک 16یا 17 ساله سپرده شده است که این کار به هیچ عنوان درست نیست و حتی خطرناک هم هست. این در حالی است که موسوی‌چلک مدت‌ها پیش طرحی با عنوان نظارت سازمان‌های مردم‌نهاد بر بهزیستی مطرح کرده است که هنوز هم به نتیجه نرسیده و متاسفانه برنامه‌ریزی‌های بهزیستی مقطعی است و در بلندمدت پیگیری نظارتی ندارد. عدم هماهنگی با نهادهای حمایتی از کودکان خطرناک است این در حالی است که مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک وابسته به وزارت دادگستری به «جهان‌صنعت» می‌گوید: براساس پایش‌ها و نظارت‌هایی که از طرف مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک انجام شده، بیشتر مراکز خصوصی که اقدام به نگهداری از کودکان می‌کنند، از سطح کیفیت بسیار بالایی بهره‌مند هستند. حتی در مشاهداتی که داشته‌ایم بعضی از این مراکز حتی بیشتر از استاندارد‌های عمومی جامعه به کودکان آموزش می‌دهند. به گفته الوندی، برخی از این موسسات از این کودکان تا مرحله ازدواج و برخی تا مرحله استقلال اقتصادی و مالی حمایت می‌کنند. البته نباید فراموش کرد که کودکان تا 18 سالگی به اهلیت قانونی رسیده‌اند و می‌توانند از حقوق فردی و اجتماعی خود دفاع کنند. از سویی دیگر وی معتقد است در صورتی که نظارت و حمایت کافی از موسسات خصوصی انجام شود، می‌توان به بهبود وضعیت کودکان امیدوار بود اما مشکل اساسی عدم هماهنگی در ارائه خدمات به این کودکان است که متاسفانه از سوی نهاد‌های مختلف هماهنگی زنجیرواری وجود ندارد. اما بهزیستی هیچ پاسخی درباره موقعیت فعلی این دست از کودکان ارائه نداد و همچنان باید برای مشاهده موقعیت جوانانی که بعد از 18 سالگی به‌گونه‌ای متفاوت و خالی از هر نوع حمایتی به جامعه قدم می‌گذارند، منتظر بود. این جوانان گاهی تبدیل می‌شوند به افراد موفق و شاخص و گاه تبدیل می‌شوند به زخم‌های عمیق جامعه و فجایع بعدی. هر آینده‌ای که برای این جوانان پیش آید، این مسوولان مربوطه هستند که باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.

شیدا ملکی- خانواده، محکم‌ترین نهاد اجتماعی و عاطفی است که می‌شود به آن تکیه کرد. خانواده، همان مکان امن و گرمی است که از بدو تولد تجربه می‌شود و گاهی حتی تصوری درباره نبودن آن وجود ندارد اما هستند کودکانی که خانواده‌شان چهل و چند نفر دوستی است که خوشبینانه‌اش آن است که با آنها در یک گروه سنی باشند. «مادر» هیچ مفهومی ندارد و حتی صدای «پدر» را نشنیده‌اند. خانواده اگر باشد یعنی امنیت و اگر نباشد یعنی سال‌های سال جایی وجود ندارد برای به آرامش رسیدن. بچه‌های بهزیستی هر روز این جای خالی و نبودن‌ها را تجربه می‌کنند اما تجربه‌شان وقتی سخت‌تر می‌شود که باید بعد از 18 سالگی همان شبه‌خانواده، همان خانه‌های امن و همان نظارت و حمایت بهزیستی را هم ترک کنند. به گزارش «جهان‌صنعت» آخرین خبری که از حمایت جوانان ترخیص‌شده بهزیستی به گوش رسیده، پرداخت 18 میلیون تومان به جوانانی است که کودکی خود را تحت پوشش بهزیستی گذرانده‌اند و حالا به دلیل تشکیل زندگی مستقل هستند. این در حالی است که در سال 93 پانصد جوان تحت پوشش بهزیستی شرایط تشکیل زندگی مستقل را داشته و از مراکز سازمان خارج شدند. براساس آنچه بهزیستی در اساسنامه خود درج کرده، به مدت پنج سال نظارت مستمر بر نحوه زندگی و فعالیت‌های فرزندان پس از ترخیص از سوی مددکاران سازمان بهزیستی انجام می‌شود و طی این مدت در صورتی که این افراد به مشکلی برخورد کنند، سازمان در جهت حل آن اقدام خواهد کرد. در تمام استان‌ها کمیته ترخیص جوانان تشکیل می‌شود و براساس دستورالعمل‌های موجود فرزندان واجد شرایط می‌توانند از چرخه پوشش بهزیستی خارج شوند که این شرایط مانند داشتن بهداشت روانی، جسمانی، اجتماعی، توانمندی‌های اقتصادی و... است و سپس کمیته در مورد افراد واجد شرایط تصمیم‌گیری می‌کند. جوانانی که خانواده‌ای برای احساس امنیت ندارند طاهره پژوهش، فعال حقوق کودکان درباره موقعیت افرادی که بعد از 18 سالگی از بهزیستی ترخیص می‌شوند، به «جهان‌صنعت» می‌گوید: طبق نکات و تعاریف پیمان‌نامه حقوق کودک هر خانواده‌ای باید فرزند خود را از نظر روحی، عاطفی و مالی حمایت کند تا فرزند به حدی از توانمندی برسد. بر همین اساس در مورد کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرست، دولت موظف است طبق استانداردها بچه‌ها را توانمند کرده، از آنها حمایت و به رشد و بالندگی همه‌جانبه کودکان کمک کند. بر همین اساس آموزش به کودکان باید همه‌جانبه باشد تا بعد از خروج از حمایت‌های دولتی، توانایی این را داشته باشند که زندگی خود را به‌طور مستقل ادامه دهند. پژوهش در ادامه با اشاره به این موضوع که حمایت‌ها و آموزش‌های لازم به کودکان در مراکز حمایتی آنها انجام و ارائه نمی‌شود و این کودکان به توانمندی کامل برای ادامه حیات در زندگی اجتماعی‌شان نمی‌رسند، معتقد است: همه افراد جامعه در ابتدای مراحل آموزشی و جامعه‌پذیری‌شان، نیازمند آموزش‌های لازم و کافی در مورد مسایل حقوق کودک و آموزش‌های مهارت‌های زندگی هستند اما متاسفانه نه‌تنها این آموزش‌ها به کودکان بی‌سرپرست و بدسرپرستی که در بهزیستی زندگی می‌کنند، داده نمی‌شود بلکه این آموزش‌ها برای هیچ‌کدام از افراد جامعه ارائه نمی‌شود و اغلب افراد جامعه نسبت به حقوق شهروندی و زندگی اجتماعی‌شان ناآگاه هستند. وی در ادامه به مساله امنیت خاطر در روند زندگی عادی اشاره و تاکید می‌کند: کودکانی که با روندی عادی رشد می‌کنند و تحت پوشش اعضای خانواده‌شان هستند، از محبت و آرامش زیادی از طرف خانواده بهره می‌برند، این در حالی است که کودکان بهزیستی از چنین حمایتی بهره‌مند نمی‌شوند. از سویی دیگر کودکانی که تحت‌پوشش خانواده هستند، بعد از استقلال فردی و جدا شدن از خانواده‌هایشان این احساس را دارند که در هر شرایطی می‌توانند به آغوش خانواده مراجعه کنند اما آیا این شرایط برای کودکانی که بعد از 18 سالگی از بهزیستی دارند خارج می‌شوند هم وجود دارد؟ طبیعتا فرزندان بهزیستی نمی‌توانند از احساس امنیت خاطر بهره‌ای داشته باشند. آموزش‌های بهزیستی مبتنی بر ترس است آموزش‌های بهزیستی با چه روشی پیش می‌رود و اینکه آیا بهزیستی آموزش‌های کافی حمایت اجتماعی را به کودکان ارائه می‌دهد یا خیر، طبیعتا سوالی است که نیازمند پاسخ بهزیستی است. بهزیستی باید درباره برنامه بلندمدت خود برای جامعه‌پذیری کودکان توضیحاتی ارائه دهد اما با وجود پیگیری‌های مستمر گروه جامعه و بعد از سه روز، نامه‌نگاری و تماس‌های تلفنی مکرر و همچنین وعده مسوول روابط عمومی مبنی بر مصاحبه موفق به برقراری ارتباط با هیچ‌یک از مسوولان بهزیستی نشدیم. این در حالی است که فعالان حوزه کودک و نوجوان و همچنین برخی از افرادی که در سال‌های گذشته در بهزیستی فعالیت می‌کرده‌اند، مدعی هستند هیچ آموزش کافی و برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای کودکان در نظر گرفته نشده است و این افراد بعد از 18 سالگی در حقیقت در جامعه رها می‌شوند.از سویی دیگر پژوهش به آموزش مبتنی بر ترس در مراکز حمایتی کودکان اشاره می‌کند و می‌گوید: «یکی از دلایلی که همه برنامه‌ریزی‌های بهزیستی با وجود هزینه‌های بسیار سنگینی که از طرف دولت برای حمایت از کودکان می‌شود خروجی مثبتی ندارد، فعالیت افرادی به عنوان مربی در مراکز بهزیستی است که هیچ عاطفه‌ای نسبت به کار و رفتارشان با کودکان ندارند. آنچه کودکان به آن نیازمند هستند، محبت و حمایت عاطفی است که کمتر به آن توجه می‌شود.» وی تاکید می‌کند: آنچه در بهزیستی به طور جدی نیازمند آن هستیم، وجود افراد متعهدی است که با محبت و عشق با بچه‌ها رفتار کنند، این در حالی است که بسیاری از مربیان بهزیستی به‌عنوان شغل دوم و سوم به این کار اشتغال دارند و حتی در گفت‌وگو‌هایی که با این افراد داشته‌ام، بارها به این موضوع اشاره کرده‌اند که این شغل را فقط برای استراحت انتخاب کرده‌اند و توانایی حمایت عاطفی و روحی از 30 نفر در یک مجموعه را ندارند. اما مساله نگران‌کننده اینجاست که این کودکان در شرایطی که نه‌تنها مورد حمایت عاطفی کافی قرار نگرفته‌اند، هیچ ارتباط اجتماعی موثری هم خارج از مجموعه ندارند. این موضوع احساس رها شدن در جامعه را به افراد منتقل می‌کند و عدم امنیت را در آنها تشدید می‌کند. به هر روی نیازهای انسان‌ها فقط در گرو مسایل مالی نیست و افراد نیازمند حمایت اجتماعی هستند که شواهد نشان‌دهنده آن است که کودکان بهزیستی بعد از خروج از بهزیستی به‌طور جدی از آن محروم هستند. آیا برنامه‌های روی کاغذ اجرا شده‌اند چندی پیش علی ربیعی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گفته بود یکی از برنامه‌های مهم وزارت تعاون این است که دخترانی که از بهزیستی خارج می‌شوند، بلافاصله وارد چرخه جامعه نشوند و در خانه‌های حمایتی دوره‌هایی را بگذرانند.. ربیعی آموزش و ایجاد شغل برای فرزندان بهزیستی را در اولویت برنامه‌های وزارت رفاه تعریف کرده و مدعی است در سال گذشته 14 هزار و 500 شغل برای این قشر ایجاد شده که این تعداد اشتغال جدای از قانون جذب سه درصدی معلولان بوده که از قانون قبلی برجا مانده است.همچنین وی تاکید کرده در زمینه اشتغال نیز دو قسمت شامل توانمندسازی معلولان با ارائه تسهیلات و دادن مشوق به کارفرمایان برای جذب معلولان مورد توجه است. این در حالی است که پژوهش وضعیت افرادی که از بهزیستی خارج می‌شوند را بسیار اسفناک و حتی خطرناک توصیف می‌کند و می‌گوید: با توجه به هزینه‌های بسیار بالایی که در طول 18 سال برای حمایت از یک کودک شده، این موضوع بسیار ناامیدکننده است که بعد از خروج این کودکان از بهزیستی مطلع شویم این افراد دچار آسیب‌ها و چالش‌های اجتماعی بسیاری شده‌اند. بارها با این موضوع مواجه بوده‌ایم که افراد ترخیص‌شده از بهزیستی دچار اعتیاد شده‌اند، تن‌فروشی کرده‌اند یا حتی مسایل دیگر. البته این کودکان به تنهایی مسوول مشکلات خود نیستند، این آموزش‌های غیرمرتبط و هماهنگ‌نشده است که موجب به وجود آمدن آسیب‌ها و مشکلات بعدی این افراد می‌شود. وی در مورد فعالیت شبه‌خانواده‌ها هم ابراز نگرانی می‌کند و معتقد است یکی از مسایلی که در روند بهبود وضعیت این کودکان و آینده آنها بسیار اهمیت دارد، ضرورت آموزش و نظارت بر شبه‌خانواده‌هاست. این در حالی است که بعد از واگذاری نگهداری کودکان به بخش خصوصی نظارت بر آنها هم بسیار ضعیف پیش رفته است در صورتی که هر دو، سه ماه یک بار باید مراکز خصوصی نگهداری از کودکان و همچنین شبه‌خانواده‌ها مورد بررسی کامل قرار گیرند. از سویی دیگر وی به گزارش‌هایی که درباره آسیب‌ها و مشکلات مراکز خصوصی به انجمن‌های حمایت از حقوق کودکان ارائه شده است، اشاره می‌کند و می‌گوید: صرف اینکه بچه‌ها از نظر مالی حمایت شوند، کافی نیست و این افراد به شدت نیازمند برنامه‌ریزی‌های آموزشی هستند و فعالان حوزه کودک درمورد موقعیت این افراد نگران هستند. بارها گزارش‌هایی به دست ما رسیده است که هر 10 کودک زیر 12 سال به یک کودک 16یا 17 ساله سپرده شده است که این کار به هیچ عنوان درست نیست و حتی خطرناک هم هست. این در حالی است که موسوی‌چلک مدت‌ها پیش طرحی با عنوان نظارت سازمان‌های مردم‌نهاد بر بهزیستی مطرح کرده است که هنوز هم به نتیجه نرسیده و متاسفانه برنامه‌ریزی‌های بهزیستی مقطعی است و در بلندمدت پیگیری نظارتی ندارد. عدم هماهنگی با نهادهای حمایتی از کودکان خطرناک است این در حالی است که مظفر الوندی، دبیر مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک وابسته به وزارت دادگستری به «جهان‌صنعت» می‌گوید: براساس پایش‌ها و نظارت‌هایی که از طرف مرجع ملی کنوانسیون حقوق کودک انجام شده، بیشتر مراکز خصوصی که اقدام به نگهداری از کودکان می‌کنند، از سطح کیفیت بسیار بالایی بهره‌مند هستند. حتی در مشاهداتی که داشته‌ایم بعضی از این مراکز حتی بیشتر از استاندارد‌های عمومی جامعه به کودکان آموزش می‌دهند. به گفته الوندی، برخی از این موسسات از این کودکان تا مرحله ازدواج و برخی تا مرحله استقلال اقتصادی و مالی حمایت می‌کنند. البته نباید فراموش کرد که کودکان تا 18 سالگی به اهلیت قانونی رسیده‌اند و می‌توانند از حقوق فردی و اجتماعی خود دفاع کنند. از سویی دیگر وی معتقد است در صورتی که نظارت و حمایت کافی از موسسات خصوصی انجام شود، می‌توان به بهبود وضعیت کودکان امیدوار بود اما مشکل اساسی عدم هماهنگی در ارائه خدمات به این کودکان است که متاسفانه از سوی نهاد‌های مختلف هماهنگی زنجیرواری وجود ندارد. اما بهزیستی هیچ پاسخی درباره موقعیت فعلی این دست از کودکان ارائه نداد و همچنان باید برای مشاهده موقعیت جوانانی که بعد از 18 سالگی به‌گونه‌ای متفاوت و خالی از هر نوع حمایتی به جامعه قدم می‌گذارند، منتظر بود. این جوانان گاهی تبدیل می‌شوند به افراد موفق و شاخص و گاه تبدیل می‌شوند به زخم‌های عمیق جامعه و فجایع بعدی. هر آینده‌ای که برای این جوانان پیش آید، این مسوولان مربوطه هستند که باید پاسخگوی عملکرد خود باشند.