نقی آقالو- 10 سال قبل در آغاز دولت نهم کسی خواست سنگی به چاهی اندازد اما خوشبختانه آن سنگ به آن چاه نیفتاد. بعدها کسی گفت قرار نبود به چاه سنگ بیندازند بلکه فقط طنابی و سطلی به ته چاه فرستاده شد تا ببینند چاه آب دارد یا خشک است! همان شخص که گویا ارتقای شغلی پیدا کرده بود، این بار گفت: دوستان بعدها متوجه شدند که ایبابا! این چه کاری بود که اینها داشتند مرتکب میشدند. نه به سنگ نیاز است و نه به طناب و سطل! یکدفعه موتورپمپهای قویهیکل بر سر هر چاهی بگذارید و اگر تعداد چاه کم است، هر قدر میخواهید (تا ما هستیم!) چاه نیمهعمیق و عمیق حفر کنید و هرچه آب دارد و ندارد، بکشید و بمکید و ببلعید! دوستان همین کار را کردند تا به جایی رسید که پدر صاحب بچه درآمد! حالا برخی از دوستان جدید ولکن معامله نیستند! میخواهند ریسمان و سطل بیندازند تا سنگ نینداخته را از چاه درآورند! دنبال قاتل بروسلی! یک استاد سرشناس و صاحبنظر مسایل آب ایران میگوید: دو چیز را نباید از خارج وارد کنیم، یکی استاد ادبیات فارسی است و دیگری هم آب. کشوری مانند ایران که مملکتی کویری و در عین حال کوهستانی است و در شمال، دریای خزر را دارد و در جنوب، خلیجفارس و دریای عمان نباید حالاحالاها به بحران کمآبی دچار شود. به گفته وی، آنچه مسوولان را به فکر خرید یا واردات آب از خارج انداخته، مشکل و فشار بیآبی و کمآبی است که ایران سالهاست با آن دست و پنجه نرم میکند. همه دنبال تامین آب هستند. همه شهرها آب میخواهند ولی هیچیک راه استفاده صحیح از آب را نمیدانند اما در مصرف آب، مهارت وحشتناکی دارند! مثلا همین تهرانیها! 30 درصد آب تهران از طریق لولههای پوسیده نشت میکند و هدر میرود اما برخی متولیان دنبال قاتل بروسلی در آن سوی ترکمنستان میگردند! اصلا موضوع چیست؟ موضوع این است که طرح واردات آب از کشور تاجیکستان در آغاز دولت نهم (احمدینژاد) مطرح شد و طی آن گروههایی برای مذاکره و توافق به این کشور اعزام شدند و حتی با رییسجمهور این کشور نیز به توافق اولیه رسیدند. از آنجا که هر طرحی بدون مطالعه و بررسی کارشناسی محکوم به شکست است، خوشبختانه این طرح نیز در همان ابتدای کار، قبل از هرگونه اقدام عملی یا توافقات نهایی و... متوقف شد و فقط اسمی و خاطرهای از آن باقی ماند. بعدها که مسوولان وقت در اینباره مورد سوال قرار گرفتند، توضیحاتی دوپهلو و نامفهوم ارائه دادند! مسوولان بعدی هم نه قادر بودند آن طرح را به کلی منکر شوند یا رد کنند و نه در اندیشه اجرای آن بودند و هر از گاهی در پاسخ به سوالاتی مشابه یکی میگفت این طرح همچنان در دست مطالعه است. دیگری میگفت موضوع توافق واردات آب در برابر صادرات گاز است. آن یکی از مسیر انتقال آب از تاجیکستان میگفت و دیگری به وی خرده میگرفت که این مسیر طولانی و غیرممکن است. یک هفته یا یک ماه دیگر یکی از مشارکت در طرح سه میلیارد دلاری انتقال آب رودخانه آمودریا (جیحون) تاجیکستان به خراسان ایران سخن میگفت و دیگری به مسیر طولانی و خطرناک بودن خط لوله یا کانال روباز طرح اشاره میکرد که یا باید از طریق افغانستان به خراسان برسد یا از طریق ازبکستان و ترکمنستان که در هر دو حال خالی از خطر و خسارت نیست. مقامهای اول و دوم وزارت نیرو هم که هرگاه در اینباره ناچار به ارائه توضیح میشوند، فقط یک جمله میگویند «این طرح در دست مطالعه است» و عجیب است که کار مطالعاتی یک طرح معمولی و مرده چون خرید آب از تاجیکستان تمامی ندارد! تبعات وحشتناکی دارد! یک تحصیلکرده دانشگاه سیدنی استرالیا که شدیدا مخالف واردات آب است، میگوید: طرح واردات آب کاملا مردود است. آمریکاییها سالها قبل دست به این کار زدند اما بدبخت شدند. کشورهای چین، هند و ترکیه نیز با اجرای طرحهای مشابه گرفتار شدند و رهایش کردند و سالهاست ضررهای ناشی از آن را میپردازند. به گفته وی که هماکنون عضو هیات علمی دانشگاه تهران است، طرح خرید آب از تاجیکستان را باید به فراموشی سپرد. وقتی کشورهای ثروتمندی چون آمریکا و چین نتوانستند با این طرحها به موفقیت برسند، چرا مقامات ایران بر سر تجربهای که درست از کار درنیامده است، پافشاری میکنند؟! وی که کارشناس محیطزیست است، میافزاید: برای انتقال آب اول باید مسیر مشخص شود و بعد یا کانالکشی شود یا خطر لوله ایجاد شود و بعد پمپاژ آب صورت گیرد، اما با توجه به رشتهکوههای البرز در شمال و زاگرس در غرب، چگونه میتوان در این جغرافیا مسیر مناسبی برای انتقال پیدا کرد؟ به هر حال ورود آب از کشور دیگر به ایران میتواند تبعات وحشتناکی در پی داشته باشد. به گزارش وی، حتی در کار انتقال آب الموت به تهران و احداث تونل آب دچار مشکل و گرفتاریهای زیاد شدیم حال چطور میتوان از یک کشور دیگر با مسیر طولانی آب وارد کرد؟! به علاوه پمپاژ آب هزینههای زیادی دارد و کانال روباز هم به تبخیر 40 درصدی آب انتقالی منجر میشود. به جای سدسازی، سفرههای زیرزمینی را دریابیم! یک مخالف دیگر طرح واردات آب که دکترای جغرافیای طبیعی از دانشگاه تربیت مدرس دارد، ضمن اظهار مخالفت با طرح واردات آب از تاجیکستان میگوید: تامین آب راهکارهای خاص خود را دارد؛ باید اولا مصرف آب از 80 درصد آبهای قابل تجدید به 40 درصد برسد. ثانیا محصولاتی باید تولید شوند که صرفه اقتصادی داشته باشند و آب کمتری ببرند. ثالثا از آنجا که سدسازیهای پیدرپی، پدر این مملکت را درآورده و ذخایر آب آنها هم تبخیر میشود، پس باید به جای سدسازی، دولت به سمت هدایت سفرههای زیرزمینی برود. رابعا از آبیاری سنتی به سمت آبیاری کوزهای برویم. خامسا به موضوع آب مجازی توجه کنیم و مثلا متوجه باشیم که کشت برنج فقط در شمال ایران توجیه اقتصادی دارد نه جای دیگر. سادسا از فعالیتهای چاههای غیرمجاز جلوگیری کنیم و بالاخره سیستم لولهکشی شهرها باید اصلاح و آب شرب را برای فضای سبز و جنگلکاری استفاده نکنیم. در همین زمینه رییس کمیسیون کشاورزی آب و منابع طبیعی و محیطزیست مجلس هشتم و نهم گفته است: نکته مهم این است که نباید روی واردات آب به عنوان مسالهای بلندمدت حساب کنیم و در عوض به وزیر نیرو پیشنهاد کردهایم که برای 10 سال آینده، سالی یک میلیارد دلار در بخش آبخیزداری و آبخوانداری هزینه شود. گویا جناب رییس کمیسیون، وزیر نیرو را با وزیر جهاد کشاورزی اشتباه گرفته یا شاید هم خواسته تلویحا به وزیر نیرو بگوید این وزارتخانه فقیر جهاد کشاورزی را هم دریاب! آب گران وارد کنیم تا 65 درصد آن را هدر دهیم! یک کارشناس و مدیر محیطزیستی که از عملکرد وزارت نیرو در طول سالیان دراز فریادش بلند است، میگوید: کشوری باید درخواست واردات آب کند که راندمان آبیاریاش در سطح منطقه سرآمد کشورها باشد. در حالی که راندمان آبیاری در ایران زیر 35 درصد است. بنابراین اول باید با سرمایهگذاری، راندمان آبیاری را افزایش دهیم و بعد اگر با کمبود آب روبهرو شدیم، به واردات آب بیندیشیم. بنابراین بهتر است مسوولان به فکر چاره اصلی باشند نه آنکه با هزینههای گزاف، آب وارد کنیم و بعد 65 درصد آن را طبق معمول هدر دهیم و این دقیقا یک عمل نابخردانه است.یک کارشناس دیگر در همین زمینه میگوید: اگر بنا باشد آب وارد کنیم و بعد آن را مثل همیشه هدر دهیم، بهتر است اصلا از این کار صرفنظر کنیم. باید توجه کنیم هرگاه سخن از واردات آب میکنیم، باید برنامهریزی برای استفاده بهینه از آن را هم داشته باشیم. موافقت با واردات به شرطها و شروطها! در این میان فقط یک کارشناس پیدا شد و با طرح واردات آب موافقت کرد ولی با شرطهایی که برای انجام و اجرای این کار گذاشت، معلوم شد موافقتش از مخالفت مخالفان شدیدتر است! وی که ریاست پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران را برعهده دارد، میگوید: موافق واردات آب هستم اما به شرط آنکه بعد از واردات، آن را هدر ندهیم! (البته این از محالات است!) وی میافزاید: ایران ناگزیر از واردات آب است چراکه هماکنون 14 استان کشور در وضعیت بحرانی به سر میبرند و مردم بزرگترین شهرهای ایران با مشکل کمبود آب دست و پنجه نرم میکنند. به گمان وی اگر آب وارد نشود، شهرهایی چون مشهد، تبریز، اصفهان و حتی شیراز با پدیدههای مهاجرت روبهرو میشوند.وی میگوید اگر آب را هدر ندهیم و برای استفاده بهینه از آن نیز برنامهای نداشته باشیم، حق واردات آب نداریم. وی در پایان به مخالفان واردات آب حق میدهد که در این زمینه نگران باشند. از طرفی بحث واردات آب به گفته مسوولان قدیم و جدید بیش از 10 سال است که مطرح بوده ولی تاکنون هیچکس پیدا نشده که به طور بسیار روشن و واضح حاضر به ارائه توضیح و پاسخ باشد. به اعتقاد نویسنده این گزارش طرح واردات آب از کشوری چون تاجیکستان چه سرانجامی میتواند داشته باشد که بیش از 1600 کیلومتر با ایران فاصله دارد و اگرچه یکسوم آب آسیای مرکزی (که به آسیای میانه شهرت یافته) از کوههای آن سرچشمه میگیرد اما گفته میشود نیمی از جمعیت این کشور از آب آشامیدنی کافی محرومند! با این تفاصیل معلوم نیست براساس چه تحلیل و منطق و رفتاری، چرا مسوولان جدید در برابر این طرح، مواضع منفعلانه اختیار میکنند و به ایراد جملات و عباراتی دوپهلو و مبهم میپردازند. به آنان باید گفت لطفا از ایراد این جمله مشهور «در دست مطالعه است»، دست بردارید و بفرمایید این کارگروه ویژهای که هنوز هم در حال مطالعه جوانب این کار به سر میبرند اولا چه کسانی هستند؟ (خستهنباشند) ثانیا به چه نتایجی رسیدهاند و چه مصوباتی داشتهاند و ثالثا تا کی میخواهند طرحهای مرده متوقفشده را زنده نگه دارند؟ جای تاسف و نگرانی اینجاست که کسانی که جرات و قاطعیت آگاهانه تصمیمات ساده را ندارند، چگونه میتوانند مجری طرحهای سازندهای باشند که ایران و ایرانیان به آنها محتاجند!
نقی آقالو- 10 سال قبل در آغاز دولت نهم کسی خواست سنگی به چاهی اندازد اما خوشبختانه آن سنگ به آن چاه نیفتاد. بعدها کسی گفت قرار نبود به چاه سنگ بیندازند بلکه فقط طنابی و سطلی به ته چاه فرستاده شد تا ببینند چاه آب دارد یا خشک است! همان شخص که گویا ارتقای شغلی پیدا کرده بود، این بار گفت: دوستان بعدها متوجه شدند که ایبابا! این چه کاری بود که اینها داشتند مرتکب میشدند. نه به سنگ نیاز است و نه به طناب و سطل! یکدفعه موتورپمپهای قویهیکل بر سر هر چاهی بگذارید و اگر تعداد چاه کم است، هر قدر میخواهید (تا ما هستیم!) چاه نیمهعمیق و عمیق حفر کنید و هرچه آب دارد و ندارد، بکشید و بمکید و ببلعید! دوستان همین کار را کردند تا به جایی رسید که پدر صاحب بچه درآمد! حالا برخی از دوستان جدید ولکن معامله نیستند! میخواهند ریسمان و سطل بیندازند تا سنگ نینداخته را از چاه درآورند! دنبال قاتل بروسلی! یک استاد سرشناس و صاحبنظر مسایل آب ایران میگوید: دو چیز را نباید از خارج وارد کنیم، یکی استاد ادبیات فارسی است و دیگری هم آب. کشوری مانند ایران که مملکتی کویری و در عین حال کوهستانی است و در شمال، دریای خزر را دارد و در جنوب، خلیجفارس و دریای عمان نباید حالاحالاها به بحران کمآبی دچار شود. به گفته وی، آنچه مسوولان را به فکر خرید یا واردات آب از خارج انداخته، مشکل و فشار بیآبی و کمآبی است که ایران سالهاست با آن دست و پنجه نرم میکند. همه دنبال تامین آب هستند. همه شهرها آب میخواهند ولی هیچیک راه استفاده صحیح از آب را نمیدانند اما در مصرف آب، مهارت وحشتناکی دارند! مثلا همین تهرانیها! 30 درصد آب تهران از طریق لولههای پوسیده نشت میکند و هدر میرود اما برخی متولیان دنبال قاتل بروسلی در آن سوی ترکمنستان میگردند! اصلا موضوع چیست؟ موضوع این است که طرح واردات آب از کشور تاجیکستان در آغاز دولت نهم (احمدینژاد) مطرح شد و طی آن گروههایی برای مذاکره و توافق به این کشور اعزام شدند و حتی با رییسجمهور این کشور نیز به توافق اولیه رسیدند. از آنجا که هر طرحی بدون مطالعه و بررسی کارشناسی محکوم به شکست است، خوشبختانه این طرح نیز در همان ابتدای کار، قبل از هرگونه اقدام عملی یا توافقات نهایی و... متوقف شد و فقط اسمی و خاطرهای از آن باقی ماند. بعدها که مسوولان وقت در اینباره مورد سوال قرار گرفتند، توضیحاتی دوپهلو و نامفهوم ارائه دادند! مسوولان بعدی هم نه قادر بودند آن طرح را به کلی منکر شوند یا رد کنند و نه در اندیشه اجرای آن بودند و هر از گاهی در پاسخ به سوالاتی مشابه یکی میگفت این طرح همچنان در دست مطالعه است. دیگری میگفت موضوع توافق واردات آب در برابر صادرات گاز است. آن یکی از مسیر انتقال آب از تاجیکستان میگفت و دیگری به وی خرده میگرفت که این مسیر طولانی و غیرممکن است. یک هفته یا یک ماه دیگر یکی از مشارکت در طرح سه میلیارد دلاری انتقال آب رودخانه آمودریا (جیحون) تاجیکستان به خراسان ایران سخن میگفت و دیگری به مسیر طولانی و خطرناک بودن خط لوله یا کانال روباز طرح اشاره میکرد که یا باید از طریق افغانستان به خراسان برسد یا از طریق ازبکستان و ترکمنستان که در هر دو حال خالی از خطر و خسارت نیست. مقامهای اول و دوم وزارت نیرو هم که هرگاه در اینباره ناچار به ارائه توضیح میشوند، فقط یک جمله میگویند «این طرح در دست مطالعه است» و عجیب است که کار مطالعاتی یک طرح معمولی و مرده چون خرید آب از تاجیکستان تمامی ندارد! تبعات وحشتناکی دارد! یک تحصیلکرده دانشگاه سیدنی استرالیا که شدیدا مخالف واردات آب است، میگوید: طرح واردات آب کاملا مردود است. آمریکاییها سالها قبل دست به این کار زدند اما بدبخت شدند. کشورهای چین، هند و ترکیه نیز با اجرای طرحهای مشابه گرفتار شدند و رهایش کردند و سالهاست ضررهای ناشی از آن را میپردازند. به گفته وی که هماکنون عضو هیات علمی دانشگاه تهران است، طرح خرید آب از تاجیکستان را باید به فراموشی سپرد. وقتی کشورهای ثروتمندی چون آمریکا و چین نتوانستند با این طرحها به موفقیت برسند، چرا مقامات ایران بر سر تجربهای که درست از کار درنیامده است، پافشاری میکنند؟! وی که کارشناس محیطزیست است، میافزاید: برای انتقال آب اول باید مسیر مشخص شود و بعد یا کانالکشی شود یا خطر لوله ایجاد شود و بعد پمپاژ آب صورت گیرد، اما با توجه به رشتهکوههای البرز در شمال و زاگرس در غرب، چگونه میتوان در این جغرافیا مسیر مناسبی برای انتقال پیدا کرد؟ به هر حال ورود آب از کشور دیگر به ایران میتواند تبعات وحشتناکی در پی داشته باشد. به گزارش وی، حتی در کار انتقال آب الموت به تهران و احداث تونل آب دچار مشکل و گرفتاریهای زیاد شدیم حال چطور میتوان از یک کشور دیگر با مسیر طولانی آب وارد کرد؟! به علاوه پمپاژ آب هزینههای زیادی دارد و کانال روباز هم به تبخیر 40 درصدی آب انتقالی منجر میشود. به جای سدسازی، سفرههای زیرزمینی را دریابیم! یک مخالف دیگر طرح واردات آب که دکترای جغرافیای طبیعی از دانشگاه تربیت مدرس دارد، ضمن اظهار مخالفت با طرح واردات آب از تاجیکستان میگوید: تامین آب راهکارهای خاص خود را دارد؛ باید اولا مصرف آب از 80 درصد آبهای قابل تجدید به 40 درصد برسد. ثانیا محصولاتی باید تولید شوند که صرفه اقتصادی داشته باشند و آب کمتری ببرند. ثالثا از آنجا که سدسازیهای پیدرپی، پدر این مملکت را درآورده و ذخایر آب آنها هم تبخیر میشود، پس باید به جای سدسازی، دولت به سمت هدایت سفرههای زیرزمینی برود. رابعا از آبیاری سنتی به سمت آبیاری کوزهای برویم. خامسا به موضوع آب مجازی توجه کنیم و مثلا متوجه باشیم که کشت برنج فقط در شمال ایران توجیه اقتصادی دارد نه جای دیگر. سادسا از فعالیتهای چاههای غیرمجاز جلوگیری کنیم و بالاخره سیستم لولهکشی شهرها باید اصلاح و آب شرب را برای فضای سبز و جنگلکاری استفاده نکنیم. در همین زمینه رییس کمیسیون کشاورزی آب و منابع طبیعی و محیطزیست مجلس هشتم و نهم گفته است: نکته مهم این است که نباید روی واردات آب به عنوان مسالهای بلندمدت حساب کنیم و در عوض به وزیر نیرو پیشنهاد کردهایم که برای 10 سال آینده، سالی یک میلیارد دلار در بخش آبخیزداری و آبخوانداری هزینه شود. گویا جناب رییس کمیسیون، وزیر نیرو را با وزیر جهاد کشاورزی اشتباه گرفته یا شاید هم خواسته تلویحا به وزیر نیرو بگوید این وزارتخانه فقیر جهاد کشاورزی را هم دریاب! آب گران وارد کنیم تا 65 درصد آن را هدر دهیم! یک کارشناس و مدیر محیطزیستی که از عملکرد وزارت نیرو در طول سالیان دراز فریادش بلند است، میگوید: کشوری باید درخواست واردات آب کند که راندمان آبیاریاش در سطح منطقه سرآمد کشورها باشد. در حالی که راندمان آبیاری در ایران زیر 35 درصد است. بنابراین اول باید با سرمایهگذاری، راندمان آبیاری را افزایش دهیم و بعد اگر با کمبود آب روبهرو شدیم، به واردات آب بیندیشیم. بنابراین بهتر است مسوولان به فکر چاره اصلی باشند نه آنکه با هزینههای گزاف، آب وارد کنیم و بعد 65 درصد آن را طبق معمول هدر دهیم و این دقیقا یک عمل نابخردانه است.یک کارشناس دیگر در همین زمینه میگوید: اگر بنا باشد آب وارد کنیم و بعد آن را مثل همیشه هدر دهیم، بهتر است اصلا از این کار صرفنظر کنیم. باید توجه کنیم هرگاه سخن از واردات آب میکنیم، باید برنامهریزی برای استفاده بهینه از آن را هم داشته باشیم. موافقت با واردات به شرطها و شروطها! در این میان فقط یک کارشناس پیدا شد و با طرح واردات آب موافقت کرد ولی با شرطهایی که برای انجام و اجرای این کار گذاشت، معلوم شد موافقتش از مخالفت مخالفان شدیدتر است! وی که ریاست پژوهشکده بیوتکنولوژی کشاورزی ایران را برعهده دارد، میگوید: موافق واردات آب هستم اما به شرط آنکه بعد از واردات، آن را هدر ندهیم! (البته این از محالات است!) وی میافزاید: ایران ناگزیر از واردات آب است چراکه هماکنون 14 استان کشور در وضعیت بحرانی به سر میبرند و مردم بزرگترین شهرهای ایران با مشکل کمبود آب دست و پنجه نرم میکنند. به گمان وی اگر آب وارد نشود، شهرهایی چون مشهد، تبریز، اصفهان و حتی شیراز با پدیدههای مهاجرت روبهرو میشوند.وی میگوید اگر آب را هدر ندهیم و برای استفاده بهینه از آن نیز برنامهای نداشته باشیم، حق واردات آب نداریم. وی در پایان به مخالفان واردات آب حق میدهد که در این زمینه نگران باشند. از طرفی بحث واردات آب به گفته مسوولان قدیم و جدید بیش از 10 سال است که مطرح بوده ولی تاکنون هیچکس پیدا نشده که به طور بسیار روشن و واضح حاضر به ارائه توضیح و پاسخ باشد. به اعتقاد نویسنده این گزارش طرح واردات آب از کشوری چون تاجیکستان چه سرانجامی میتواند داشته باشد که بیش از 1600 کیلومتر با ایران فاصله دارد و اگرچه یکسوم آب آسیای مرکزی (که به آسیای میانه شهرت یافته) از کوههای آن سرچشمه میگیرد اما گفته میشود نیمی از جمعیت این کشور از آب آشامیدنی کافی محرومند! با این تفاصیل معلوم نیست براساس چه تحلیل و منطق و رفتاری، چرا مسوولان جدید در برابر این طرح، مواضع منفعلانه اختیار میکنند و به ایراد جملات و عباراتی دوپهلو و مبهم میپردازند. به آنان باید گفت لطفا از ایراد این جمله مشهور «در دست مطالعه است»، دست بردارید و بفرمایید این کارگروه ویژهای که هنوز هم در حال مطالعه جوانب این کار به سر میبرند اولا چه کسانی هستند؟ (خستهنباشند) ثانیا به چه نتایجی رسیدهاند و چه مصوباتی داشتهاند و ثالثا تا کی میخواهند طرحهای مرده متوقفشده را زنده نگه دارند؟ جای تاسف و نگرانی اینجاست که کسانی که جرات و قاطعیت آگاهانه تصمیمات ساده را ندارند، چگونه میتوانند مجری طرحهای سازندهای باشند که ایران و ایرانیان به آنها محتاجند!