مردی با کبوتر
جانی زمزمه کرد: «اعتبار برگزیدگان روشنفکر آمریکایی به بازی گرفته شده. تمام دنیا چشمهایشان را به ما دوختهاند ... ما باید سرزمین معانی را توصیف کنیم ... من باید به آنهایی که شک دارند که برگزیدگان آمریکایی قادر به حمل بار مسوولیتی که تاریخ روی شانههایشان گذاشته، نیستند، نشان دهم که بشریت به دام مهلکه افتاده و باید آن را نجات دهیم!» اسب متفکر دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «دو هزار سال پیش هم کسی چنین کوششی کرد و حال یک نفر دیگر پیدا شده که با یاری از نوع آمریکایی میخواهد در این کار توفیق پیدا کند!» جانی زمزمهکنان گفت: «به قدر کفایت از ما انتقاد میکنند و به ما تهمت میزنند، قدر کفایت ما را به غرور مادی و نفعپرستی متهم کردهاند ... حال میخواهم به ایشان نشان دهم که یک کاوبوی خوب هم قادر است خود را روی محراب ارزشهای معنوی قربانی کند...»
جانی زمزمه کرد: «اعتبار برگزیدگان روشنفکر آمریکایی به بازی گرفته شده. تمام دنیا چشمهایشان را به ما دوختهاند ... ما باید سرزمین معانی را توصیف کنیم ... من باید به آنهایی که شک دارند که برگزیدگان آمریکایی قادر به حمل بار مسوولیتی که تاریخ روی شانههایشان گذاشته، نیستند، نشان دهم که بشریت به دام مهلکه افتاده و باید آن را نجات دهیم!» اسب متفکر دستهایش را به سوی آسمان بلند کرد و گفت: «دو هزار سال پیش هم کسی چنین کوششی کرد و حال یک نفر دیگر پیدا شده که با یاری از نوع آمریکایی میخواهد در این کار توفیق پیدا کند!» جانی زمزمهکنان گفت: «به قدر کفایت از ما انتقاد میکنند و به ما تهمت میزنند، قدر کفایت ما را به غرور مادی و نفعپرستی متهم کردهاند ... حال میخواهم به ایشان نشان دهم که یک کاوبوی خوب هم قادر است خود را روی محراب ارزشهای معنوی قربانی کند...»