تاریخ آمریکا ورق میخورد
مسعود سلیمی- نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر 2016 به سود هر کدام از دو حزب کلاسیک این کشور تمام شود، بدون تردید برگ تازهای را به تاریخ ایالات متحده اضافه خواهد کرد. همچنان که در انتخابات 2008 با راهیابی یک سیاهپوست از خانوادهای نیمهآفریقایی، نیمهآمریکایی، تابوی رنگینپوست بودن برای حضور در کاخ سفید شکسته شد، اینبار نیز در صورت پیروزی هیلاری کلینتون برای نخستین بار یک زن، روی صندلی ریاستجمهوری آمریکا خواهد نشست. از طرفی با آنچه در حزب جمهوریخواه گذشت و میگذرد برای نخستین بار- دست کم در چند دهه اخیر- فردی به عنوان نامزد انتخابات برگزیده شد که نهتنها عضو حزب نیست بلکه هیچ سابقه سیاسی و اجرایی در کارنامهاش دیده نمیشود. رویارویی کلینتون با ترامپ بدون تردید دور تازهای از حزبگرایی را در آمریکا کلید خواهد زد چراکه با توجه به آنچه نزد جمهوریخواهان میگذرد، این حزب باید و مجبور است برای ادامه رقابت با حریف همیشگی، پوست بیندازد و طرح افکار نو، امکان حضور نسل جوان را در لایههای سنتی درونحزبی فراهم آورد. از سویی حزب دموکرات هم پس از کلینتون، چه به کاخ سفید برود و چه قافیه را به ترامپ ببازد، نیاز به خانهتکانی دارد چراکه هر دو حزب سنتی با اندکی کم و زیاد، نیاز به خون تازه دارند و این میسر نخواهد شد مگر با خانهتکانی به ویژه در لایههای قدرتمند و لابیگر درونحزبی تا راه برای حضور نسل تازه سیاستمداران به صحنه سیاست آمریکا باز شود.هر آنچه در سیاست آمریکا بهعنوان یک قدرت بزرگ میگذرد، جدا از اثر و نفوذ در داخل کشور در بازیها و در قطببندیهای چندگانه جهانی، همواره یک پای قضیه به واشنگتن برمیگردد در نتیجه حاصل انتخابات نوامبر 2016 در داخل و خارج آمریکا، بازتاب خواهد داشت و اثرگذار خواهد بود. پیچیدگیهای انتخابات مقدماتی و نهایی ریاستجمهوری آمریکا بهگونهای است که رایدهنده عادی را دچار مشکل میکند. قوانین انتخاباتی آمریکا بهگونهای است که براساس قانون اساسی با گذر از لایهها و خطهای قرمز از ارجاع و ایفای قدرت تمام و کمال نزد رییسجمهور و همچنین در جمع کنگره و سنا جلوگیری کند. به همین خاطر است که نامزد هر دو حزب باید از حمایت لایههای قدرت از بالا تا پایین برخوردار باشد.در حزب جمهوریخواه، شرایط بهگونهای است که شخصیتهای بزرگ و کاریزماتیک نزد قدرتمندان آن دیده نمیشوند تا جایی که فردی مانند ترامپ با بهرهگیری از دلزدگی به ویژه نسل جوان آمریکا بدون هیچ پشتوانهای، خود را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری یکی از چند قطب بزرگ سیاست جهان معرفی میکند و میخواهد بهعنوان یک پوپولیست به کاخ سفید راه یابد. از طرفی نامزدی هیلاری کلینتون که بدون حساب احتمالات، بامداد فردا به طور رسمی اعلام میشود نیز به کمبود شخصیتهای کاریزماتیک و صاحب اندیشه در حزب دموکرات برمیگردد چراکه حزب دموکرات هم اگر با کلینتون همچنان در کاخ سفید بماند، باید در اندیشه نوسازی خود باشد.در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هر کدام از دو نامزد برنده شوند، بدون تردید در سیاست داخلی کشور باید شاهد تحولات تازهای بود ضمن اینکه در سیاست خارجی اگرچه میگویند اصول آن، با آمدن و رفتن رییسجمهور عوض نمیشود اما بدون تردید میان ترامپ و هیلاری در برخی خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکا، اختلاف 180 درجهای وجود دارد. با انتخاب کلینتون، اگرچه نامزدی هیچکدام از دو طرف تا ماه آینده میلادی رسمی نخواهد بود اما جنگ لفظی، نبرد آماری و فشارهای روحی از هر دو جبهه شدیدتر خواهد شد. massoudmehr@yahoo.fr
مسعود سلیمی- نتیجه انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در نوامبر 2016 به سود هر کدام از دو حزب کلاسیک این کشور تمام شود، بدون تردید برگ تازهای را به تاریخ ایالات متحده اضافه خواهد کرد. همچنان که در انتخابات 2008 با راهیابی یک سیاهپوست از خانوادهای نیمهآفریقایی، نیمهآمریکایی، تابوی رنگینپوست بودن برای حضور در کاخ سفید شکسته شد، اینبار نیز در صورت پیروزی هیلاری کلینتون برای نخستین بار یک زن، روی صندلی ریاستجمهوری آمریکا خواهد نشست. از طرفی با آنچه در حزب جمهوریخواه گذشت و میگذرد برای نخستین بار- دست کم در چند دهه اخیر- فردی به عنوان نامزد انتخابات برگزیده شد که نهتنها عضو حزب نیست بلکه هیچ سابقه سیاسی و اجرایی در کارنامهاش دیده نمیشود. رویارویی کلینتون با ترامپ بدون تردید دور تازهای از حزبگرایی را در آمریکا کلید خواهد زد چراکه با توجه به آنچه نزد جمهوریخواهان میگذرد، این حزب باید و مجبور است برای ادامه رقابت با حریف همیشگی، پوست بیندازد و طرح افکار نو، امکان حضور نسل جوان را در لایههای سنتی درونحزبی فراهم آورد. از سویی حزب دموکرات هم پس از کلینتون، چه به کاخ سفید برود و چه قافیه را به ترامپ ببازد، نیاز به خانهتکانی دارد چراکه هر دو حزب سنتی با اندکی کم و زیاد، نیاز به خون تازه دارند و این میسر نخواهد شد مگر با خانهتکانی به ویژه در لایههای قدرتمند و لابیگر درونحزبی تا راه برای حضور نسل تازه سیاستمداران به صحنه سیاست آمریکا باز شود.هر آنچه در سیاست آمریکا بهعنوان یک قدرت بزرگ میگذرد، جدا از اثر و نفوذ در داخل کشور در بازیها و در قطببندیهای چندگانه جهانی، همواره یک پای قضیه به واشنگتن برمیگردد در نتیجه حاصل انتخابات نوامبر 2016 در داخل و خارج آمریکا، بازتاب خواهد داشت و اثرگذار خواهد بود. پیچیدگیهای انتخابات مقدماتی و نهایی ریاستجمهوری آمریکا بهگونهای است که رایدهنده عادی را دچار مشکل میکند. قوانین انتخاباتی آمریکا بهگونهای است که براساس قانون اساسی با گذر از لایهها و خطهای قرمز از ارجاع و ایفای قدرت تمام و کمال نزد رییسجمهور و همچنین در جمع کنگره و سنا جلوگیری کند. به همین خاطر است که نامزد هر دو حزب باید از حمایت لایههای قدرت از بالا تا پایین برخوردار باشد.در حزب جمهوریخواه، شرایط بهگونهای است که شخصیتهای بزرگ و کاریزماتیک نزد قدرتمندان آن دیده نمیشوند تا جایی که فردی مانند ترامپ با بهرهگیری از دلزدگی به ویژه نسل جوان آمریکا بدون هیچ پشتوانهای، خود را بهعنوان نامزد ریاستجمهوری یکی از چند قطب بزرگ سیاست جهان معرفی میکند و میخواهد بهعنوان یک پوپولیست به کاخ سفید راه یابد. از طرفی نامزدی هیلاری کلینتون که بدون حساب احتمالات، بامداد فردا به طور رسمی اعلام میشود نیز به کمبود شخصیتهای کاریزماتیک و صاحب اندیشه در حزب دموکرات برمیگردد چراکه حزب دموکرات هم اگر با کلینتون همچنان در کاخ سفید بماند، باید در اندیشه نوسازی خود باشد.در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا هر کدام از دو نامزد برنده شوند، بدون تردید در سیاست داخلی کشور باید شاهد تحولات تازهای بود ضمن اینکه در سیاست خارجی اگرچه میگویند اصول آن، با آمدن و رفتن رییسجمهور عوض نمیشود اما بدون تردید میان ترامپ و هیلاری در برخی خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکا، اختلاف 180 درجهای وجود دارد. با انتخاب کلینتون، اگرچه نامزدی هیچکدام از دو طرف تا ماه آینده میلادی رسمی نخواهد بود اما جنگ لفظی، نبرد آماری و فشارهای روحی از هر دو جبهه شدیدتر خواهد شد. massoudmehr@yahoo.fr