منت دونان

منت دونان

زدن یا مژه بر مویی گره‌ها به ناخن آهن تفته بریدن ز روح فاسد پیران نادان حجاب جهل ظلمانی دریدن به گوش کر شده مدهوش گشته صدای پای صوری را شنیدن به چشم کور از راهی بسی دور به خوبی پشه ی پرنده دیدن به جسم خود بدون پا و بی پر به جوف صخره ی سختی پریدن گرفتن شر ز شیری را در آغوش میان آتش سوزان خزیدن کشیدن قله‌ی الوند بر پشت پس آنگه روی خار و خس دویدن مرا آسان‌تر و خوش‌تر بود زان که بار منت دونان کشیدن

زدن یا مژه بر مویی گره‌ها به ناخن آهن تفته بریدن ز روح فاسد پیران نادان حجاب جهل ظلمانی دریدن به گوش کر شده مدهوش گشته صدای پای صوری را شنیدن به چشم کور از راهی بسی دور به خوبی پشه ی پرنده دیدن به جسم خود بدون پا و بی پر به جوف صخره ی سختی پریدن گرفتن شر ز شیری را در آغوش میان آتش سوزان خزیدن کشیدن قله‌ی الوند بر پشت پس آنگه روی خار و خس دویدن مرا آسان‌تر و خوش‌تر بود زان که بار منت دونان کشیدن