همسایه این پیرمرد یک چشمه نفتی است، همسایه عجیبی که حد و مرزی برای خود نمیشناسد و دامنههایش تا در و دیوار خانه کناریاش کشیده شده. شاید روزگاری که پیرمرد آجر آجر خانه را با دستهای خودش روی یکدیگر قرار میداد هرگز گمان نمیکرد روزگاری از در و دیوار خانهاش نفت و گاز تراوش کند.
همسایه این پیرمرد یک چشمه نفتی است، همسایه عجیبی که حد و مرزی برای خود نمیشناسد و دامنههایش تا در و دیوار خانه کناریاش کشیده شده. شاید روزگاری که پیرمرد آجر آجر خانه را با دستهای خودش روی یکدیگر قرار میداد هرگز گمان نمیکرد روزگاری از در و دیوار خانهاش نفت و گاز تراوش کند.