اگر روحانیت با این ادبیات و رویکرد با منتقدان برخورد کرده باشد، طبیعی است که باید به وضعیت کنونی رسیده باشیم. هنگامی که در یک متن به نسبت کوتاه، بارها از کلمات تحقیر و توهینآمیزی، چون ورشکسته سیاسی، همسو با دشمن و استکبار، همپیمان با غرب، مقامپرست، اقلیت خودباخته و واگرا و تهی از اخلاق و انصاف و معلومالحال! و کلمات مشابه دیگر استفاده کنند، آن هم نه علیه کفار و بیگانگان، بلکه علیه روحانیون دیگری که در همین حوزه درس خواندهاند؛ دیگر چه جای بحث و بررسی و گفتگو میماند؟! این نحوه گفتار نسخه دیگری از همان حکم اعدام است البته به شکل ادبیات و گفتار.
اگر روحانیت با این ادبیات و رویکرد با منتقدان برخورد کرده باشد، طبیعی است که باید به وضعیت کنونی رسیده باشیم. هنگامی که در یک متن به نسبت کوتاه، بارها از کلمات تحقیر و توهینآمیزی، چون ورشکسته سیاسی، همسو با دشمن و استکبار، همپیمان با غرب، مقامپرست، اقلیت خودباخته و واگرا و تهی از اخلاق و انصاف و معلومالحال! و کلمات مشابه دیگر استفاده کنند، آن هم نه علیه کفار و بیگانگان، بلکه علیه روحانیون دیگری که در همین حوزه درس خواندهاند؛ دیگر چه جای بحث و بررسی و گفتگو میماند؟! این نحوه گفتار نسخه دیگری از همان حکم اعدام است البته به شکل ادبیات و گفتار.