دلنوشته تلخ سعید حجاریان در سالگرد ترورش

دلنوشته تلخ سعید حجاریان در سالگرد ترورش

من در بیست‌و‌سه‌سالگی ترور در کنج شفاخانه‌ای چشم در چشم‌خانه می‌چرخانم…مانند لامپ هالوژنی در قاب خود…هالوژنِ هالوسینه‌ی فنوباربیتال…با من چه رفته است؟ با کشورم چه رفته است؟ خانه‌ام ابری‌ست ابر باران‌اش گرفته‌ست در خیال روزهای روشن‌ام کز دست رفتندم.

من در بیست‌و‌سه‌سالگی ترور در کنج شفاخانه‌ای چشم در چشم‌خانه می‌چرخانم…مانند لامپ هالوژنی در قاب خود…هالوژنِ هالوسینه‌ی فنوباربیتال…با من چه رفته است؟ با کشورم چه رفته است؟ خانه‌ام ابری‌ست ابر باران‌اش گرفته‌ست در خیال روزهای روشن‌ام کز دست رفتندم.