حکایت احمدزیدآبادی از درخواست دیدار با رئیس قوه قضائیه

حکایت احمدزیدآبادی از درخواست دیدار با رئیس قوه قضائیه

«خلاصه داستان به این سادگی‌ها هم که فکر می‌کنی، نیست. با این حال رییس قوه سخت در انتظار دیدار است، ولی از من می‌شنوی، از خیر این ملاقات بگذر. می‌ترسم برایت دردسر شود. حالا می‌دانم که از دردسر خیلی باکی نداری، ولی می‌ترسم باعث دردسر رییس قوه شود. می‌بینی که وضع کشور چه جوری است...»

«خلاصه داستان به این سادگی‌ها هم که فکر می‌کنی، نیست. با این حال رییس قوه سخت در انتظار دیدار است، ولی از من می‌شنوی، از خیر این ملاقات بگذر. می‌ترسم برایت دردسر شود. حالا می‌دانم که از دردسر خیلی باکی نداری، ولی می‌ترسم باعث دردسر رییس قوه شود. می‌بینی که وضع کشور چه جوری است...»