عکسی از گوگوش و محرمانههای نظامی که باعث شد سر از اوین در بیاورم
عکسی از گوگوش و محرمانههای نظامی که باعث شد سر از اوین در بیاورم
در اتاق تنها یک بازجو نشسته بود با پروندۀ نسبتاً قطوری که روی میز در مقابلش قرار داشت، با لبخند سردی اشاره کرد روبه رویش بنشینم و نشستم. با اشاره به پرونده مقابلش گفت: «با این همه سوء سابقه، چه حرفی برای گفتن داری؟ چند بار آمدهای تعهد دادهای که دیگر کلهات بوی قورمه سبزی ندهد این بار درباره آنچه ظفار نوشتهای چه بهانهای میتراشی؟ شما را به ظفار فرستاده بودند که دربارهٔ رشادتها و دلاوریهای سربازان ایرانی در جنگ با شورشیان گزارشهایی بنویسی این خبر چه بوده که دربارۀ گوگوش و حضور انگلیسیها نوشتهای؟
در اتاق تنها یک بازجو نشسته بود با پروندۀ نسبتاً قطوری که روی میز در مقابلش قرار داشت، با لبخند سردی اشاره کرد روبه رویش بنشینم و نشستم. با اشاره به پرونده مقابلش گفت: «با این همه سوء سابقه، چه حرفی برای گفتن داری؟ چند بار آمدهای تعهد دادهای که دیگر کلهات بوی قورمه سبزی ندهد این بار درباره آنچه ظفار نوشتهای چه بهانهای میتراشی؟ شما را به ظفار فرستاده بودند که دربارهٔ رشادتها و دلاوریهای سربازان ایرانی در جنگ با شورشیان گزارشهایی بنویسی این خبر چه بوده که دربارۀ گوگوش و حضور انگلیسیها نوشتهای؟