نیکا زند- راننده تاکسی بودن یک شغل است. مثل کارمند بودن، کارگر بودن، شغل آزاد داشتن و... کسی که راننده تاکسی است برای شغلش مالیات و عوارض پرداخت میکند مثل کارمندها و کارگرها و ... حالا اینکه یک نفر که کارمند است یا کارگر است بعد از ساعت کارش بیاید مسافرکشی علاوه بر اینکه پایمال کردن حق رانندههاست موجب بر هم خوردن نظم ترافیکی خیابانها و عدم امنیت هم میشود. فکر کنید کنار خیابان ایستادهاید منتظر تاکسی، تقریبا هر ماشینی که رد میشود یک نیش ترمزی میزند و چراغ میدهد. وقتی 90 درصد ماشینهای عبوری از یک خیابان جلوی پای صد درصد مسافرهای آن خیابان نیش ترمز بزنند ترافیک سنگینی ایجاد میشود که نمونهاش را بارها دیدهایم. حالا اگر به جای آن 90 درصد ماشین که اکثرشان دارای شغلی بجز رانندگی هستند فقط تاکسیها جلوی پای مسافرها ترمز کنند قطعا شرایط خیلی فرق میکند. علاوه بر همه اینها ماشینهای شخصی همیشه کارمند و کارگرانی نیستند که انسانهای شریفی باشند و از نیاز مالی روی به شغل دوم آورده باشند. گاهی خفتگیرها و خلافکارانی هستند که ممکن است خفت شما را بگیرند! پس از نظر امنیتی هم مهم است که هر ماشینی مسافرکشی نکند. از همه اینها که بگذریم چقدر برای ما خوشایند است که هرکس از راه میرسد دست بگذارد روی شغل ما و برای درآمد بیشتر در ساعات بیکاریاش به انجام آن بپردازد؟ انصافا بیایید پایمان را از کفش راننده تاکسیها در بیاوریم! هم خیابانها خلوتتر میشود، هم امنیتیتر است و هم پایمان در کفش دیگران نیست.
نیکا زند- راننده تاکسی بودن یک شغل است. مثل کارمند بودن، کارگر بودن، شغل آزاد داشتن و... کسی که راننده تاکسی است برای شغلش مالیات و عوارض پرداخت میکند مثل کارمندها و کارگرها و ... حالا اینکه یک نفر که کارمند است یا کارگر است بعد از ساعت کارش بیاید مسافرکشی علاوه بر اینکه پایمال کردن حق رانندههاست موجب بر هم خوردن نظم ترافیکی خیابانها و عدم امنیت هم میشود. فکر کنید کنار خیابان ایستادهاید منتظر تاکسی، تقریبا هر ماشینی که رد میشود یک نیش ترمزی میزند و چراغ میدهد. وقتی 90 درصد ماشینهای عبوری از یک خیابان جلوی پای صد درصد مسافرهای آن خیابان نیش ترمز بزنند ترافیک سنگینی ایجاد میشود که نمونهاش را بارها دیدهایم. حالا اگر به جای آن 90 درصد ماشین که اکثرشان دارای شغلی بجز رانندگی هستند فقط تاکسیها جلوی پای مسافرها ترمز کنند قطعا شرایط خیلی فرق میکند. علاوه بر همه اینها ماشینهای شخصی همیشه کارمند و کارگرانی نیستند که انسانهای شریفی باشند و از نیاز مالی روی به شغل دوم آورده باشند. گاهی خفتگیرها و خلافکارانی هستند که ممکن است خفت شما را بگیرند! پس از نظر امنیتی هم مهم است که هر ماشینی مسافرکشی نکند. از همه اینها که بگذریم چقدر برای ما خوشایند است که هرکس از راه میرسد دست بگذارد روی شغل ما و برای درآمد بیشتر در ساعات بیکاریاش به انجام آن بپردازد؟ انصافا بیایید پایمان را از کفش راننده تاکسیها در بیاوریم! هم خیابانها خلوتتر میشود، هم امنیتیتر است و هم پایمان در کفش دیگران نیست.