چه روزگاری بود برادر!

چه روزگاری بود برادر!

رضا بازی برون- روزگاری بود برادر، یادم است نوشته بودم که حاضرم حقوق بازنشستگی ناچیزم را جایزه بگذارم اگر کسی یک کار مثبت از رییس‌جمهوری که خود را نظرکرده می‌دانست، بیان کند. او خود می‌داند چه نیرو و چندین عاقل باید به کار آیند تا سنگ و سنگ‌های افتاده در مملکت را در زمان او درآورند. این هم از ماجرای مسکن مهر که بارها و بارها درباره آن گفته شد؛ می‌گویند خدا می‌داند سیم برقی که از سقف اتاق بیرون آمده در دیوار ادامه دارد یا نه، یا لوله‌های فاضلاب ارتباطی با هم دارند یا نه، یا این دیوارهای زرد، صورتی و نارنجی‌رنگی که در اطراف شهرها شکل گرفته بر چه پایه‌ای استوار است.دولت فعلی را سرزنش نکنیم اگر بخواهد این مسکن‌نماها را به ثمن بخس بفروشد که اگر نفروشد، چه کند؟ دینامیتی لازم تا پودرشان کند و سال‌ها بگذرد و به جای آن سبزه بروید، همچنان که پیشتر بود. حالا نه شاید همه این ساختمان‌ها اما بیشترشان می‌تواند خانه خلوتی برای از خانه گریخته‌هایی باشد تا با چراغی گردسوز و پیک‌نیک گازی و سیخی ببخشید تابه‌ای نیم‌رویی درست کند و در خلوت بخوابد یا خلوتگه کارهایی بشود که نگویم بهتر است، به قول معروف شتر کف به دهان کجایش زیبا بود که لب و لوچه‌اش باشد. خدا صبر بدهد به دولت و خریداران و همسایه‌ها. شگفت که هنوز معدود افرادی هستند که سنگ آن زمان را به سینه می‌زنند؛ همان ساده‌دلانی که شعارها را باور داشتند یا فرصت‌طلبانی که زمینی و ملکی را صاحب شدند و پول و پله‌ای به جیب زدند. روزگاری بود برادر، چه روزگاری را تجربه کردیم، برادر.

رضا بازی برون- روزگاری بود برادر، یادم است نوشته بودم که حاضرم حقوق بازنشستگی ناچیزم را جایزه بگذارم اگر کسی یک کار مثبت از رییس‌جمهوری که خود را نظرکرده می‌دانست، بیان کند. او خود می‌داند چه نیرو و چندین عاقل باید به کار آیند تا سنگ و سنگ‌های افتاده در مملکت را در زمان او درآورند. این هم از ماجرای مسکن مهر که بارها و بارها درباره آن گفته شد؛ می‌گویند خدا می‌داند سیم برقی که از سقف اتاق بیرون آمده در دیوار ادامه دارد یا نه، یا لوله‌های فاضلاب ارتباطی با هم دارند یا نه، یا این دیوارهای زرد، صورتی و نارنجی‌رنگی که در اطراف شهرها شکل گرفته بر چه پایه‌ای استوار است.دولت فعلی را سرزنش نکنیم اگر بخواهد این مسکن‌نماها را به ثمن بخس بفروشد که اگر نفروشد، چه کند؟ دینامیتی لازم تا پودرشان کند و سال‌ها بگذرد و به جای آن سبزه بروید، همچنان که پیشتر بود. حالا نه شاید همه این ساختمان‌ها اما بیشترشان می‌تواند خانه خلوتی برای از خانه گریخته‌هایی باشد تا با چراغی گردسوز و پیک‌نیک گازی و سیخی ببخشید تابه‌ای نیم‌رویی درست کند و در خلوت بخوابد یا خلوتگه کارهایی بشود که نگویم بهتر است، به قول معروف شتر کف به دهان کجایش زیبا بود که لب و لوچه‌اش باشد. خدا صبر بدهد به دولت و خریداران و همسایه‌ها. شگفت که هنوز معدود افرادی هستند که سنگ آن زمان را به سینه می‌زنند؛ همان ساده‌دلانی که شعارها را باور داشتند یا فرصت‌طلبانی که زمینی و ملکی را صاحب شدند و پول و پله‌ای به جیب زدند. روزگاری بود برادر، چه روزگاری را تجربه کردیم، برادر.