برادر رضایی، شما چرا؟
سهراب زند- انتخاب: سردار محسن رضایی، دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع خانواده معظم شهدا، ایثارگران و بسیجیان منطقه سه شهر تهران گفتهاند که: «بعضی میگویند رهبری شورایی باشد یا چگونه باشد، شورای نگهبان دست از نظارت بردارد. این حرفها جدایی دین از سیاست است. اگر شورای نگهبان با شجاعت اعمال قانون نکند، جداکردن دین از سیاست است». مطلب اول اینکه این که اینکه شورایی یا فردی بودن رهبری، موجب جدایی دین از سیاست باشد، قطعا مورد نظر خود سردار هم نیست یعنی از باب جابهجایی جملات کنار هم قرار گرفتهاند وگرنه خدایی نکرده وقتی دهها مجتهد در مجلس خبرگان در اول انقلاب، شورایی یا فردی بودن رهبری را تصویب میکنند قطعا به دنبال جدایی دین از سیاست نبودند یا زمانی که مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان پس از رحلت امام در دفاع از رهبری شورایی سخنرانی کردند و نزدیک نصف مجلس به شورایی بودن آن رای دادند، خدایینکرده قصدشان جدایی دین از سیاست نبود بلکه با استدلالهایی که داشتند شرایط را مناسب برای شورایی میدیدند. دیگر اینکه اگر منظور ایشان و سایرین به آقای هاشمی است، ایشان هرگز نگفتهاند که باید اکنون رهبری شورایی باشد و بارها پس از سال 88 و اخیرا بیان کردهاند که بهترین فرد در میان علما برای رهبری خود مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله هستند. پس بیجهت نباید به سایرین آدرس غلط داد که نه، اینها دیگر رهبری را قبول ندارند و به اسم شورایی به دنبال محدود کردن ایشان هستند و.... مطلب دوم اینکه هر کس بخواهد شورای نگهبان و هر مدل دیگر نظارتی اسلامشناسانه، همراه با قدرت اعمال نظارت را بر سر قوانین و نامزدهای انتخاباتی نپذیرد و قائل به عدم نظارت اسلامشناسان در این موارد باشد، به دنبال جدایی دین از سیاست کشور است اما میشود سردار بفرمایند از مسوولان و رجال انقلاب چه کسی گفته که هر بیصلاحیتی که مخالف نظام و اسلام است را باید در عرصه انتخابات شرکت داد و مردم خودشان تصمیم بگیرند که رای دهند یا نه؟! نه تنها رجال ما، در کدام کشور دنیا کسی به چنین مطلب غیرعقلانی راجع به دارایی ارزشهای نظام سیاسی خود، قائل است؟ این صحیح است که ما به این دوستان اینگونه تهمت بزنیم؟ آیا با این کار به انقلاب و نظام کمک میکنیم؟ یعنی هم جواب اعتراضشان را ندهیم و هم اینکه اعتراضشان را تحریف کنیم. باید شورای محترم نگهبان که وظیفهای بزرگ در پاسداری از سلامت انتخابات دارد، مردم را مطمئن کند که نوع رد و عدم ردصلاحیتها، منطقی و صحیح و بنا به فرمایش مقام معظم رهبری طبق مرّ قانون بوده است، چه در مورد آقای رسایی و چه در مورد آقای مطهری، چه در مورد آقای طائب و چه در مورد حاج سیدحسن آقا و اگر با آدرس غلط دادن بهجای پاسخ هوشمندانه و صادقانه، این تلقی ایجاد شود که رعایت مر قانون نشده و سلیقه اعمال شده است، کمترین فاجعهای که رخ میدهد، بیاعتمادی است که بهترین سود از آن را دشمنان قسمخورده این انقلاب عزیز که ثمره خون هزاران شهید و ایثارگر است، میبرند. مردم ما چونان مسوولان هوشیارند و با دقت مسایل را رصد میکنند. حاج محسن برای ما همیشه حاج محسن عزیز و سردار قهرمان جبهههاست اما خدایی نکرده کلامی نگوییم که با وجود نیت صحیح ما، خلاف حق باشد.
سهراب زند- انتخاب: سردار محسن رضایی، دبیر محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام در جمع خانواده معظم شهدا، ایثارگران و بسیجیان منطقه سه شهر تهران گفتهاند که: «بعضی میگویند رهبری شورایی باشد یا چگونه باشد، شورای نگهبان دست از نظارت بردارد. این حرفها جدایی دین از سیاست است. اگر شورای نگهبان با شجاعت اعمال قانون نکند، جداکردن دین از سیاست است». مطلب اول اینکه این که اینکه شورایی یا فردی بودن رهبری، موجب جدایی دین از سیاست باشد، قطعا مورد نظر خود سردار هم نیست یعنی از باب جابهجایی جملات کنار هم قرار گرفتهاند وگرنه خدایی نکرده وقتی دهها مجتهد در مجلس خبرگان در اول انقلاب، شورایی یا فردی بودن رهبری را تصویب میکنند قطعا به دنبال جدایی دین از سیاست نبودند یا زمانی که مقام معظم رهبری و آیتالله هاشمی رفسنجانی در مجلس خبرگان پس از رحلت امام در دفاع از رهبری شورایی سخنرانی کردند و نزدیک نصف مجلس به شورایی بودن آن رای دادند، خدایینکرده قصدشان جدایی دین از سیاست نبود بلکه با استدلالهایی که داشتند شرایط را مناسب برای شورایی میدیدند. دیگر اینکه اگر منظور ایشان و سایرین به آقای هاشمی است، ایشان هرگز نگفتهاند که باید اکنون رهبری شورایی باشد و بارها پس از سال 88 و اخیرا بیان کردهاند که بهترین فرد در میان علما برای رهبری خود مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای حفظهالله هستند. پس بیجهت نباید به سایرین آدرس غلط داد که نه، اینها دیگر رهبری را قبول ندارند و به اسم شورایی به دنبال محدود کردن ایشان هستند و.... مطلب دوم اینکه هر کس بخواهد شورای نگهبان و هر مدل دیگر نظارتی اسلامشناسانه، همراه با قدرت اعمال نظارت را بر سر قوانین و نامزدهای انتخاباتی نپذیرد و قائل به عدم نظارت اسلامشناسان در این موارد باشد، به دنبال جدایی دین از سیاست کشور است اما میشود سردار بفرمایند از مسوولان و رجال انقلاب چه کسی گفته که هر بیصلاحیتی که مخالف نظام و اسلام است را باید در عرصه انتخابات شرکت داد و مردم خودشان تصمیم بگیرند که رای دهند یا نه؟! نه تنها رجال ما، در کدام کشور دنیا کسی به چنین مطلب غیرعقلانی راجع به دارایی ارزشهای نظام سیاسی خود، قائل است؟ این صحیح است که ما به این دوستان اینگونه تهمت بزنیم؟ آیا با این کار به انقلاب و نظام کمک میکنیم؟ یعنی هم جواب اعتراضشان را ندهیم و هم اینکه اعتراضشان را تحریف کنیم. باید شورای محترم نگهبان که وظیفهای بزرگ در پاسداری از سلامت انتخابات دارد، مردم را مطمئن کند که نوع رد و عدم ردصلاحیتها، منطقی و صحیح و بنا به فرمایش مقام معظم رهبری طبق مرّ قانون بوده است، چه در مورد آقای رسایی و چه در مورد آقای مطهری، چه در مورد آقای طائب و چه در مورد حاج سیدحسن آقا و اگر با آدرس غلط دادن بهجای پاسخ هوشمندانه و صادقانه، این تلقی ایجاد شود که رعایت مر قانون نشده و سلیقه اعمال شده است، کمترین فاجعهای که رخ میدهد، بیاعتمادی است که بهترین سود از آن را دشمنان قسمخورده این انقلاب عزیز که ثمره خون هزاران شهید و ایثارگر است، میبرند. مردم ما چونان مسوولان هوشیارند و با دقت مسایل را رصد میکنند. حاج محسن برای ما همیشه حاج محسن عزیز و سردار قهرمان جبهههاست اما خدایی نکرده کلامی نگوییم که با وجود نیت صحیح ما، خلاف حق باشد.