محمد تاجالدین- روز پنجم جشنواره فیلم فجر در برج میلاد میزبان آخرین ساخته ابرهیم حاتمیکیا، «بادیگارد» بود. فیلمی که از اسمش هم پیداست روایت بادیگاردی را میگوید که درگیر ماجرایی خاص میشود. جدا از فیلم و ساخته ابراهیم حاتمیکیا که همیشه در حاشیه حضورش در مراسمهای اینچنینی قرار میگیرد، رویکرد و خواسته این یادداشت در مورد صحبتهای ابراهیم حاتمیکیاست. دیگر در چند سال گذشته با حاج ابراهیمی طرف هستیم که همیشه و وقتی تریبونی دست میگیرد به زمین و زمان بد میگوید. همیشه معترض است، طلبکار است. انگاری سنگ دیگران را به سینه میزند اما در اصل خواستههایش شخصی است. فکر میکند راه درست میرود وباقی مردم به جز او گذرشان به بیراهه افتاده است. حاتمیکیا در بدو ورود به جشنواره حاشیهساز شد، آن هم با نرفتن روی فرش قرمز جشنواره. او در توجیه کارش گفت که این مسایل را دوست ندارد و به شخصیتش نمیخورد. اگر ما در جشنوارهای شرکت کردیم و فیلممان را برای آن رویداد ارسال کردیم باید به قواعدش پایبند باشیم. شتر سواری که دولا دولا نمیشود. نمیشود شما فیلم را بسازی و تمام و هم و غم ات رسیدن به جشنواره باشد، آن وقت روی فرش قرمز نروی. فرش قرمزی که نه عناصر خیانتکار رویش قدم برداشتند و نه نشانهای از سانتی مانتالیسم و ضد انقلابیگر دارد. مکانی برای شانیت دادن به اصحاب سینما و عوامل فیلمبرداری است. باید یادآوری کنیم این افراد نیستند که به فرش قرمز معنا و هویت میدهند، بلکه فرش قرمز جشنواره فیلم فجر است که موجب هویت بخشی به افراد میشود. حاتمیکیا در این سالها همیشه از مظلومیت سینمای دفاع مقدس گفته است، به غیر از ساخته سال گذشتهاش، «چمران» سراغ ساخت فیلم دیگری در این موضوع نرفته اما همیشه شکایت دارد که چرا مسوولان توجهی به سینمای دفاع مقدس ندارند. سوالی پیش میآید که چرا حاج ابراهیم قصه ما خودش یا علی نمیگوید و فیلم دیگری کلید نمیزند؟ در حالی که هر بار برای ساخت فیلم آستینها را بالا زده، بودجه اکران و تبلیغات در اختیارش بوده است. امسال اما انگار حاتمیکیا گله دیگری داشته است. چرا فیلمهایی با موضوع داعش در جشنواره دیده نمیشود. او در جایی از صحبتهایش گفته: «امسال دم در برج میلاد ایکسری گذاشتهاند که معنای بسیار مهمی دارد و نشان میدهد در کشور ما اتفاقاتی افتاده و داعش دارد به ما نزدیک میشود اما خدا کند فیلمسازان ما این موضوع را بفهمند و متوجه شوند که وضعیت ما در حال تغییر است. روی سخنم با آقای حیدری دبیر جشنواره یا ایوبی رییس سازمان سینمایی و جنتی وزیر فرهنگ نیست بلکه روی صحبتم با آقای روحانی است که درگیر این موضوع است.» باید اول برای آقای حاتمیکیا روشن کنیم که ایکسری مقابل در ورودی برج میلاد از روز ساخته شدن این سالن در آنجا قرار دارد. تعجب میکنم، حتما ایشان سال گذشته و در هنگام اکران فیلم «چ» این دستگاه را ندیده بودند. القای ترس و وحشت ناشی از حضور داعش و نزدیکی به ایران درست نیست. هرچند که خطر این وحشیان افسارگسیخته کشور ما را تهدید میکند اما نشانهاش دستگاه ایکس ری برج میلاد نیست. فیلمها و تصاویر خشنی که از گوشه کنار به دستمان میرسد و تهدیدهای این گروه خونخوار، دلیل این ماجراست و البته موضوعی دیگر. تفکری که داعش را پرورش داده و دیگر مرز نمیشناسد. داعش بیشتر از آنکه که گروهی خونخوار و مسلح و خالی از رفتارهای انسانی باشد، تفکری شوم و افسارگسیخته است که ممکن است روزی در همه ما بروز و ظهور پیدا کند. از طرف دیگر اگر آقای حاتمیکیا به کنداکتور جشنواره نگاهی میانداختند، شاهد حضور فیلم «جشن تولد» با موضوع داعش و سوریه بودند؛ فیلمی که در نازلترین کیفیت ساخت، برای حضور در بخش مسابقه ایران انتخاب شده بود. گله آقای حاتمیکیا بیتوجهی به حضور چنین فیلمهایی است اما باید به ایشان یادآوری کنیم گلایه اصلی از آن ماست که چرا فیلمی با این کیفیت در جشنواره جای دارد و از طرف دیگر چرا فیلم بهتری با موضوع داعش ساخته نمیشود؟ آیا این کمکاری امثال حاج ابراهیم ما نیست که از قدیم دستی بر سینمای دفاع مقدسی داشته و دارند؟ وقتی آقای حاتمیکیا خودش سراغ ساخت فیلمی درباره داعش نمیرود، چرا از دیگران انتظار دارد؟ اگر آنقدر مساله را مهم میدانید و بغرنج که البته اینچنین است، چرا دوباره پشت دوربین نرفتید و صحنههای تلخ این روزهای خاورمیانه را برایمان نساختید؟ ما با ابراهیم حاتمیکیا خاطرات بسیاری داریم. خاطرات فیلمهای کرخه تا راین، آژانس شیشهای، مهاجر، دیدهبان و... خاطره که این سالها با بروز چهرهای تازه از کارگردان خاطره سازمان، مخدوش شده است. چند سالی است که حاتمیکیا دوربین و سینما را فدای شعار و سخنرانی کرده است. فیلم میسازد که بتواند در کنارش تریبون دست بگیرد، حرف بزند، انتقاد کند، ناراضی باشد، این و آن را بکوبد و آخر خودش را بکند خوب ماجرا. بهتر نبود پشت همان دوربین میماندید و برایمان فیلم میساختید و با ساختههایتان حرف میزدید؟ ما ابراهیم حاتمیکیای کارگردان را دوست داریم نه سخنرانی که با بغض و کینه صحبت میکند و منتقدان را مریض میداند.
محمد تاجالدین- روز پنجم جشنواره فیلم فجر در برج میلاد میزبان آخرین ساخته ابرهیم حاتمیکیا، «بادیگارد» بود. فیلمی که از اسمش هم پیداست روایت بادیگاردی را میگوید که درگیر ماجرایی خاص میشود. جدا از فیلم و ساخته ابراهیم حاتمیکیا که همیشه در حاشیه حضورش در مراسمهای اینچنینی قرار میگیرد، رویکرد و خواسته این یادداشت در مورد صحبتهای ابراهیم حاتمیکیاست. دیگر در چند سال گذشته با حاج ابراهیمی طرف هستیم که همیشه و وقتی تریبونی دست میگیرد به زمین و زمان بد میگوید. همیشه معترض است، طلبکار است. انگاری سنگ دیگران را به سینه میزند اما در اصل خواستههایش شخصی است. فکر میکند راه درست میرود وباقی مردم به جز او گذرشان به بیراهه افتاده است. حاتمیکیا در بدو ورود به جشنواره حاشیهساز شد، آن هم با نرفتن روی فرش قرمز جشنواره. او در توجیه کارش گفت که این مسایل را دوست ندارد و به شخصیتش نمیخورد. اگر ما در جشنوارهای شرکت کردیم و فیلممان را برای آن رویداد ارسال کردیم باید به قواعدش پایبند باشیم. شتر سواری که دولا دولا نمیشود. نمیشود شما فیلم را بسازی و تمام و هم و غم ات رسیدن به جشنواره باشد، آن وقت روی فرش قرمز نروی. فرش قرمزی که نه عناصر خیانتکار رویش قدم برداشتند و نه نشانهای از سانتی مانتالیسم و ضد انقلابیگر دارد. مکانی برای شانیت دادن به اصحاب سینما و عوامل فیلمبرداری است. باید یادآوری کنیم این افراد نیستند که به فرش قرمز معنا و هویت میدهند، بلکه فرش قرمز جشنواره فیلم فجر است که موجب هویت بخشی به افراد میشود. حاتمیکیا در این سالها همیشه از مظلومیت سینمای دفاع مقدس گفته است، به غیر از ساخته سال گذشتهاش، «چمران» سراغ ساخت فیلم دیگری در این موضوع نرفته اما همیشه شکایت دارد که چرا مسوولان توجهی به سینمای دفاع مقدس ندارند. سوالی پیش میآید که چرا حاج ابراهیم قصه ما خودش یا علی نمیگوید و فیلم دیگری کلید نمیزند؟ در حالی که هر بار برای ساخت فیلم آستینها را بالا زده، بودجه اکران و تبلیغات در اختیارش بوده است. امسال اما انگار حاتمیکیا گله دیگری داشته است. چرا فیلمهایی با موضوع داعش در جشنواره دیده نمیشود. او در جایی از صحبتهایش گفته: «امسال دم در برج میلاد ایکسری گذاشتهاند که معنای بسیار مهمی دارد و نشان میدهد در کشور ما اتفاقاتی افتاده و داعش دارد به ما نزدیک میشود اما خدا کند فیلمسازان ما این موضوع را بفهمند و متوجه شوند که وضعیت ما در حال تغییر است. روی سخنم با آقای حیدری دبیر جشنواره یا ایوبی رییس سازمان سینمایی و جنتی وزیر فرهنگ نیست بلکه روی صحبتم با آقای روحانی است که درگیر این موضوع است.» باید اول برای آقای حاتمیکیا روشن کنیم که ایکسری مقابل در ورودی برج میلاد از روز ساخته شدن این سالن در آنجا قرار دارد. تعجب میکنم، حتما ایشان سال گذشته و در هنگام اکران فیلم «چ» این دستگاه را ندیده بودند. القای ترس و وحشت ناشی از حضور داعش و نزدیکی به ایران درست نیست. هرچند که خطر این وحشیان افسارگسیخته کشور ما را تهدید میکند اما نشانهاش دستگاه ایکس ری برج میلاد نیست. فیلمها و تصاویر خشنی که از گوشه کنار به دستمان میرسد و تهدیدهای این گروه خونخوار، دلیل این ماجراست و البته موضوعی دیگر. تفکری که داعش را پرورش داده و دیگر مرز نمیشناسد. داعش بیشتر از آنکه که گروهی خونخوار و مسلح و خالی از رفتارهای انسانی باشد، تفکری شوم و افسارگسیخته است که ممکن است روزی در همه ما بروز و ظهور پیدا کند. از طرف دیگر اگر آقای حاتمیکیا به کنداکتور جشنواره نگاهی میانداختند، شاهد حضور فیلم «جشن تولد» با موضوع داعش و سوریه بودند؛ فیلمی که در نازلترین کیفیت ساخت، برای حضور در بخش مسابقه ایران انتخاب شده بود. گله آقای حاتمیکیا بیتوجهی به حضور چنین فیلمهایی است اما باید به ایشان یادآوری کنیم گلایه اصلی از آن ماست که چرا فیلمی با این کیفیت در جشنواره جای دارد و از طرف دیگر چرا فیلم بهتری با موضوع داعش ساخته نمیشود؟ آیا این کمکاری امثال حاج ابراهیم ما نیست که از قدیم دستی بر سینمای دفاع مقدسی داشته و دارند؟ وقتی آقای حاتمیکیا خودش سراغ ساخت فیلمی درباره داعش نمیرود، چرا از دیگران انتظار دارد؟ اگر آنقدر مساله را مهم میدانید و بغرنج که البته اینچنین است، چرا دوباره پشت دوربین نرفتید و صحنههای تلخ این روزهای خاورمیانه را برایمان نساختید؟ ما با ابراهیم حاتمیکیا خاطرات بسیاری داریم. خاطرات فیلمهای کرخه تا راین، آژانس شیشهای، مهاجر، دیدهبان و... خاطره که این سالها با بروز چهرهای تازه از کارگردان خاطره سازمان، مخدوش شده است. چند سالی است که حاتمیکیا دوربین و سینما را فدای شعار و سخنرانی کرده است. فیلم میسازد که بتواند در کنارش تریبون دست بگیرد، حرف بزند، انتقاد کند، ناراضی باشد، این و آن را بکوبد و آخر خودش را بکند خوب ماجرا. بهتر نبود پشت همان دوربین میماندید و برایمان فیلم میساختید و با ساختههایتان حرف میزدید؟ ما ابراهیم حاتمیکیای کارگردان را دوست داریم نه سخنرانی که با بغض و کینه صحبت میکند و منتقدان را مریض میداند.