هاشمی‌رفسنجانی سیاست به مثابه حرفه

هاشمی‌رفسنجانی سیاست به مثابه حرفه

محمد هدایتی- نقش تعیین‌کننده آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی در انقلاب اسلامی و سال‌های پس از آن بر کسی پوشیده نیست. در بسیاری از تحولات و تصمیمات تاریخی نقش داشته و همواره تاثیرگذاری خود را حفظ کرده است. ‌هاشمی از همان آغاز کوشیده خود را فراجناحی نشان دهد. با این‌حال در تمام این سال‌ها همواره این پرسش مطرح بوده است که ‌هاشمی در نقشه سیاسی ایران در کدام نقطه قرار گرفته است. این پرسش ناظر بر این واقعیت است که در دوره‌های مختلف تصویرهای متفاوتی از ‌هاشمی وجود داشته است؛ تصویرهای متفاوت و بسیار مهم. در واقع گویا در دوره‌های مختلف این موقعیت ‌هاشمی است که ترسیم‌کننده مختصات فضای سیاسی در ایران بوده است و افراد و گروه‌های مختلف بر مبنای موضعی که در برابر او داشته‌اند، جایگاه خود را تعریف کرده‌اند. تا پایان دوره جنگ به واسطه شرایط جنگی این نسبت پیچیده کمتر مساله‌ساز شد و ‌هاشمی سعی کرد به واسطه جایگاهش نزد بنیانگذار انقلاب نقش واسطه‌گری را میان گروه‌های مختلف بازی کند. با آغاز دوره سازندگی این نقش تغییر کرد. سیاست‌های او به ویژه سیاست‌های تعدیل ساختاری دولت وی با انتقاداتی مواجه شد. گروهی که دغدغه ارزش‌های انقلاب و به ویژه عدالت را داشتند، این سیاست‌ها را دوری از اهداف انقلاب تفسیر کردند و آنها را نوعی مصلحت‌اندیشی نه الزاما ضروری پنداشتند. در این مقطع دوگانه «عمل‌گرا/ آرمان‌گرا» در مخالفت با ‌هاشمی شکل گرفت. در ابتدای دوره اصلاحات ‌هاشمی با اینکه در ظاهر از مرکز قدرت اجرایی فاصله گرفته بود اما کماکان تعیین‌کننده بود. آماج شدیدترین انتقادها قرار گرفت. تصویری از او ساخته شد مخالف آزادی. در این دوره دوگانه «محافظه‌کار/آزادیخواه» ساخته شد و‌ هاشمی در این دوگانه به قطب منفی رانده شد. شرایط اما دگرگون شد. برخی اصلاح‌طلبان نادم از تقابل پیشین با ‌هاشمی در سال 1384 به او روی آوردند، آن هم به واسطه رقیب مشترکی که خطرناک پنداشته می‌شد. علم مخالفت با‌ هاشمی دوباره به دست جریان مقابل افتاد. محمود احمدی‌نژاد، استاندار سابق دولت ‌هاشمی، با شعار نه به ‌هاشمی، کارزار انتخاباتی‌اش را پیش برد. دوگانه این بار دوگانه «اشرافی/ مردمی» بود. ‌هاشمی شد نماد ایده اشرافیت و احمدی‌نژاد از جنس مردم. ‌هاشمی باخت اما کماکان ادامه داد. در کارزارهایی دیگر وارد شد و اکنون نیز برای چندمین بار باز خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده است. این مرور مختصر نشان می‌دهد چه حد موقعیت‌ هاشمی در تعیین مختصات فضای سیاسی ایران نقش داشته است؛ حتی زمانی که گویا چندان در مرکز قدرت قرار ندارد. او به معنای واقعی کلمه سیاستمدار است البته سیاستمداری که ابایی از گفتن حرف‌های به ظاهر رادیکال ندارد، حرف‌های متفاوتی که مسیر مطلوب او برای جامعه را نشان می‌دهند. چه او بود که در پایان جنگ، در دوره اوج حاکمیت ارزش‌های انقلابی و به یک معنا توده‌ای، از لزوم در آمدن از این وضعیت گفت و حرکت به سمت عادی شدن جامعه و توسعه و امروز نیز که عملکرد برخی نهادهای قدرت را به پرسش می‌گیرد. او خود را بارها در محک انتخاب گذاشته است؛ حتی گاه در عین آگاهی ضمنی از ناکامی. هاشمی هم مانند هر فرد و به ویژه سیاستمدار دیگری اشتباهاتی داشته است. برخلاف روایت خود تغییراتی هم در این سال‌ها در مواضعش به وجود آمده است. تغییر لزوما بد نیست و اتفاقا می‌تواند برای سیاستمداری در چنین سطحی فضیلت محسوب شود؛ اینکه می‌تواند تغییر و تحولات اجتماعی را رصد کند و بر مبنای آن تغییراتی در آرایش ایجاد کند. برجستگی او در این است که این مسیر دشوار را تاب آورده است و کماکان می‌خواهد بازیگر باشد؛ آن هم نه بازیگری عادی. مردی برای تموم فصول سیاست در ایران. hedayati.mohammad@yahoo.com

محمد هدایتی- نقش تعیین‌کننده آیت‌الله‌ هاشمی‌رفسنجانی در انقلاب اسلامی و سال‌های پس از آن بر کسی پوشیده نیست. در بسیاری از تحولات و تصمیمات تاریخی نقش داشته و همواره تاثیرگذاری خود را حفظ کرده است. ‌هاشمی از همان آغاز کوشیده خود را فراجناحی نشان دهد. با این‌حال در تمام این سال‌ها همواره این پرسش مطرح بوده است که ‌هاشمی در نقشه سیاسی ایران در کدام نقطه قرار گرفته است. این پرسش ناظر بر این واقعیت است که در دوره‌های مختلف تصویرهای متفاوتی از ‌هاشمی وجود داشته است؛ تصویرهای متفاوت و بسیار مهم. در واقع گویا در دوره‌های مختلف این موقعیت ‌هاشمی است که ترسیم‌کننده مختصات فضای سیاسی در ایران بوده است و افراد و گروه‌های مختلف بر مبنای موضعی که در برابر او داشته‌اند، جایگاه خود را تعریف کرده‌اند. تا پایان دوره جنگ به واسطه شرایط جنگی این نسبت پیچیده کمتر مساله‌ساز شد و ‌هاشمی سعی کرد به واسطه جایگاهش نزد بنیانگذار انقلاب نقش واسطه‌گری را میان گروه‌های مختلف بازی کند. با آغاز دوره سازندگی این نقش تغییر کرد. سیاست‌های او به ویژه سیاست‌های تعدیل ساختاری دولت وی با انتقاداتی مواجه شد. گروهی که دغدغه ارزش‌های انقلاب و به ویژه عدالت را داشتند، این سیاست‌ها را دوری از اهداف انقلاب تفسیر کردند و آنها را نوعی مصلحت‌اندیشی نه الزاما ضروری پنداشتند. در این مقطع دوگانه «عمل‌گرا/ آرمان‌گرا» در مخالفت با ‌هاشمی شکل گرفت. در ابتدای دوره اصلاحات ‌هاشمی با اینکه در ظاهر از مرکز قدرت اجرایی فاصله گرفته بود اما کماکان تعیین‌کننده بود. آماج شدیدترین انتقادها قرار گرفت. تصویری از او ساخته شد مخالف آزادی. در این دوره دوگانه «محافظه‌کار/آزادیخواه» ساخته شد و‌ هاشمی در این دوگانه به قطب منفی رانده شد. شرایط اما دگرگون شد. برخی اصلاح‌طلبان نادم از تقابل پیشین با ‌هاشمی در سال 1384 به او روی آوردند، آن هم به واسطه رقیب مشترکی که خطرناک پنداشته می‌شد. علم مخالفت با‌ هاشمی دوباره به دست جریان مقابل افتاد. محمود احمدی‌نژاد، استاندار سابق دولت ‌هاشمی، با شعار نه به ‌هاشمی، کارزار انتخاباتی‌اش را پیش برد. دوگانه این بار دوگانه «اشرافی/ مردمی» بود. ‌هاشمی شد نماد ایده اشرافیت و احمدی‌نژاد از جنس مردم. ‌هاشمی باخت اما کماکان ادامه داد. در کارزارهایی دیگر وارد شد و اکنون نیز برای چندمین بار باز خود را در معرض انتخاب مردم قرار داده است. این مرور مختصر نشان می‌دهد چه حد موقعیت‌ هاشمی در تعیین مختصات فضای سیاسی ایران نقش داشته است؛ حتی زمانی که گویا چندان در مرکز قدرت قرار ندارد. او به معنای واقعی کلمه سیاستمدار است البته سیاستمداری که ابایی از گفتن حرف‌های به ظاهر رادیکال ندارد، حرف‌های متفاوتی که مسیر مطلوب او برای جامعه را نشان می‌دهند. چه او بود که در پایان جنگ، در دوره اوج حاکمیت ارزش‌های انقلابی و به یک معنا توده‌ای، از لزوم در آمدن از این وضعیت گفت و حرکت به سمت عادی شدن جامعه و توسعه و امروز نیز که عملکرد برخی نهادهای قدرت را به پرسش می‌گیرد. او خود را بارها در محک انتخاب گذاشته است؛ حتی گاه در عین آگاهی ضمنی از ناکامی. هاشمی هم مانند هر فرد و به ویژه سیاستمدار دیگری اشتباهاتی داشته است. برخلاف روایت خود تغییراتی هم در این سال‌ها در مواضعش به وجود آمده است. تغییر لزوما بد نیست و اتفاقا می‌تواند برای سیاستمداری در چنین سطحی فضیلت محسوب شود؛ اینکه می‌تواند تغییر و تحولات اجتماعی را رصد کند و بر مبنای آن تغییراتی در آرایش ایجاد کند. برجستگی او در این است که این مسیر دشوار را تاب آورده است و کماکان می‌خواهد بازیگر باشد؛ آن هم نه بازیگری عادی. مردی برای تموم فصول سیاست در ایران. hedayati.mohammad@yahoo.com