شروع قبل از انقلاب، دستاورد بعد از انقلاب

شروع قبل از انقلاب، دستاورد بعد از انقلاب

سید علی خرم*- صنعت هسته‌ای در ایران راه پرپیچ و خمی را ظرف 50 سال گذشته طی کرده و با وجود اینکه در سال‌های قبل از انقلاب با کمک غرب این صنعت جهش سریعی را شاهد بود اما با پیروزی انقلاب اسلامی و سیاست ضد‌غربی ایران‌، شالوده صنعت هسته‌ای فرو‌ریخت تا اینکه بعد از جنگ تحمیلی عراق‌، عوامل داخلی گرد هم آمدند تا توانستند این صنعت را بومی کنند و به نتیجه قابل قبولی برسانند. با بررسی فعالیت‌های قبل و بعد از انقلاب می‌توان به این موضوع پی برد. در سال 1347‌ ایران پیمان عدم تکثیر سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را پذیرفت و در سال 1349‌ آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. اندکی بعد در سال 1353، سازمان انرژی اتمی ایران تاسیس شد و دکتر اعتماد، به ریاست آن منصوب گردید. این سازمان با گسترش سریع، عهده‌دار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه (در بوشهر و دارخوین)، ایجاد تاسیسات آب‌شیرین‌کن در بوشهر، تامین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیکی از نیروگاه‌ها و قرارداد ساخت چهار نیروگاه دیگر در اصفهان و استان مرکزی شد. در این زمان دانشگاه تهران در زمینه فناوری هسته‌ای فعال شد و تربیت دانشجو در این رابطه را آغاز کرد. دانشگاه شیراز نیز رشته مهندسی هسته‌ای را ارائه کرد و در این راستا دانشجویانی از جمله نگارنده برای تحصیل در رشته‌های مرتبط با علم و صنعت هسته‌ای به خارج اعزام شدند. در سال 1353، مرکز پژوهشی وابسته به دانشگاه استنفورد، مجری تحقیق و ارائه چشم‌اندازی میان‌مدت در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و صنعتی برای توسعه ایران شد. بنیاد استنفورد نهایتا در یک مطالعه 20 جلدی‌، پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران را متکی به تولید 20 هزار مگاوات برق تا سال 1995 و راه اساسی تولید این مقدار برق را از طریق تاسیس نیروگاه‌های هسته‌ای در ایران قلمداد کرد. براساس راهکار مطالعه یادشده، ایران در سال 1353 قرارداد احداث دو رآکتور آب سبک 1300 مگاواتی‌ برای نصب در بوشهر را با شرکت آلمانی زیمنس به امضا‌ رساند و در این زمینه بیش از دو هزار متخصص آلمانی و کارشناس ایرانی اجرای این طرح را که در زمان خود یکی از بزرگ‌ترین و کم نظیرترین پروژه‌های نیروگاه اتمی محسوب می‌شد، آغاز کردند و پیش‌بینی می‌شد این پروژه عظیم تا پایان سال 1359 تکمیل شود که وقوع انقلاب ایران و آغاز جنگ تحمیلی ادامه آن را متوقف کرد. در ادامه، ایران قراردادهای چرخه سوخت هسته‌ای 10 ساله قابل تمدید با آمریکا در سال 1353، آلمان غربی در سال 1355 و فرانسه در سال 1356 را منعقد کرد. در سال 1354، ایران 10 درصد از سهام مجتمع غنی‌سازی اورانیوم یورودیف (Eurodif) را خریداری کرد. این سهام بخشی از یک کنسرسیوم فرانسوی، بلژیکی، اسپانیایی و ایتالیایی بود و ایران به موجب موافقتنامه‌ای که شاه آن‌را امضا‌ کرد، می‌توانست به فناوری غنی‌سازی (یورودیف) دسترسی یابد و نیز موافقت شد ایران مقدار مشخصی از اورانیوم غنی‌شده از کارخانه یادشده را که به شدت برای تولید رادیو ایزوتوپ‌های رآکتورهای خود و عمدتا برای استفاده‌های پزشکی نیاز داشت، دریافت کند. ایران در مجموع، در تاسیسات یورودیف دو میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرد. یک میلیارد دلار سهم ایران از شرکت طرف قرارداد احداث رآکتور هسته‌ای بود و یک میلیارد دلار هم به صورت وام سرمایه‌گذاری شده بود. در سال 1355، پس از رقابت‌های بسیار و براساس قراردادی مشترک، انگلیس و فرانسه مشترکا تحقیقات برای احداث تاسیسات هسته‌ای در اصفهان (پیرامون چرخه سوخت هسته‌ای) را آغاز کردند. اما از آنجایی که شاه در جنگ 1973 اعراب و اسراییل، تا حدودی با انور سادات، رییس‌جمهور وقت مصر طرح همکاری ریخت، خشم اسراییلی‌ها برانگیخته شد و آنها را از اتمی شدن ایران به واهمه انداخت بنابراین آنها فشار زیادی را بر طرفین قرارداد با ایران وارد کردند و باعث شدند تا اجرای برخی از قراردادهای هسته‌ای ایران با تاخیر مواجه شود که با پیروزی انقلاب اسلامی، با ضرر ایران فسخ شدند. در بهمن 1357، رآکتور شماره یک بوشهر به میزان 85 درصد و احداث رآکتور شماره دو نیز به 65 درصد پیشرفت فیزیکی رسید. با پیروزی انقلاب ایران سیاست کشورهای غربی نسبت به ایران تغییر کرد و به سیاست تحریم تکنولوژیک ایران تبدیل شد. جنگ تحمیلی هشت ساله نیز، باعث تخریب برخی تاسیسات نیمه‌کاره هسته‌ای و همچنین عدم فعالیت چشمگیر در زمینه تحقیقات هسته‌ای شد. پس از پایان جنگ تحمیلی دولت ایران برنامه‌های مختلفی را برای دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای و تولید سوخت و انرژی هسته‌ای در دستور کار خود قرار داد. انعقاد قرارداد میان ایران و روسیه جهت تکمیل و راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، توسعه و تکمیل تاسیسات سوخت هسته‌ای اصفهان و ایجاد تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم در نطنز از جمله فعالیت‌های ایران در راستای دستیابی به انرژی هسته‌ای و چرخه سوخت هسته‌ای طی این سال‌ها بود. با روی کار آمدن دولت جورج دبلیو بوش در ایالات متحده آمریکا، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای را در جهت به تعطیلی کشیدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران آغاز کرد و فشارهای رژیم صهیونیستی و برخی دول اروپایی از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان ملل باعث شد تا در پاییز 1382 پرونده هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وضعیت ویژه‌ای به خود گیرد. در پی طرح پرونده ایران در شورای حکام و اولتیماتوم این شورا برای ارسال پرونده به شورای امنیت، حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، مسوولیت این پرونده را پذیرفت. در اواخر پاییز 1382 وزرای خارجه سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به تهران آمدند و در سعدآباد مقرر شد که ایران فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را معلق و پروتکل الحاقی NPT را امضا کند. به این ترتیب فعالیت‌های هسته‌ای ایران به صورت اختیاری از سوی ایران، در جهت رفع سوء‌تفاهمات ایجاد شده میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به حال تعلیق درآمد. با تسلط صنعتی ایران بر اولین زنجیره کامل غنی سازی در نطنز باعث شد تا ایران در دوره آقای خاتمی در تابستان 1384 با فک پلمب مرکز یو‌. سی‌. اف اصفهان، فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر گیرد. از این تاریخ‌، ایران مسیر فنی صنعت هسته‌ای را با موفقیت طی کرد ولیکن در بعد حقوقی بین‌المللی به جهت سیاست‌های افراطی دولت نهم و دهم دچار تعارض و ناکامی شد. از یک طرف گفته می‌شد انرژی هسته‌ای ما صلح‌آمیز است و ما تسلیحاتی نخواهیم شد زیرا حرام است و از طرف دیگر رییس‌جمهور احمدی‌نژاد مرتبا بطور مستقیم و غیر‌مستقیم درباره اینکه ما به باشگاه هسته‌ای 9 کشور پیوسته‌ایم سخن می‌گفت و جهان هم آن‌را علامتی آشکار مبنی بر تولید سلاح هسته‌ای در ایران تلقی می‌کرد و فشارهای سیاسی و تحریم‌ها افزایش پیدا می‌کرد. اصولا فشارهای سیاسی مهلک در دوران احمدی‌نژاد پایه‌ریزی شد که ابتدا با رضایت دبیر شورایعالی امنیت ملی پرونده هسته‌ای ایران را از آژانس بین‌المللی به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده شد و سپس جانشین ایشان با روش‌های ماهرانه برای کشورمان پنج قطعنامه در چارچوب فصل هفتم منشور دریافت کرد که مبنای تحریم‌های شورای امنیت گردید که برای همه کشورهای جهان لازم‌الاجراء و لازم‌الاتباع بود. دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و رییس‌جمهور وقت مرتبا از قطعنامه‌ها به عنوان کاغذ پاره یاد می‌کردند تا اینکه آمریکا و اروپا در درون کشورشان قطعنامه‌های یکجانبه‌ای بر مبنای قطعنامه‌های شورای امنیت علیه کشورمان به تصویب رسانده و تحریم‌های ظالمانه‌ای جاری کردند که تورم ناشی از آن و کاهش ارزش پول ملی کمر مردم را از نظر اقتصادی شکست. سوء‌مدیریت مزبور در پرونده هسته‌ای آنچنان پیش رفت که ایران را با غرب درگیر مسایل مختلف سیاسی اعم از هسته‌ای و غیر هسته‌ای در حدی کرد که نارضایتی داخلی و تهاجمی شدن طر‌ف‌های خارجی و بین‌المللی را به بار آورد و ایران مرتبا از سوی آمریکا و اسراییل تهدید به حمله نظامی می‌گردید. نارضایتی داخلی از عملکرد مسوولان پرونده هسته‌ای آنچنان بالا گرفت که در مناظرات انتخاباتی‌ نه تنها اصلاح‌طلبان به تبعیت از مردم به انتقاد از آن عملکرد پرداختند بلکه اصولگرایان نیز مجبور شدند وارد این عرصه شده تا توجه مردم دردمند را به خود جلب کنند. پیام مردم در این انتخابات اصلاح پرونده هسته‌ای به طریقی بود که از تندروی و بد‌اخلاقی با جامعه بین‌المللی پرهیز شده و راه همکاری و تعامل سازنده را در پیش گرفته به ترتیبی که اصل صنعت و تکنولوژی هسته‌ای در کشور باقی‌مانده و به راه پیشرفت خود ادامه دهد ولیکن با جهان به مرز تنش و تشنج نرسیم. مردم ایران از این ناراحت بودند که در پرتو پرونده هسته‌ای‌، حیثیت و اعتبار کشور و همه ایرانیان در جامعه بین‌المللی خدشه‌دار شده و ایرانی نتواند به گذرنامه کشورش در نزد ملل دیگر افتخار کند. رییس‌جمهور روحانی با درک پیام مردم در‌صدد بر‌آمد راهبردی جدید در سیاست خارجی اتخاذ کند که در پرتو آن پرونده هسته‌ای هم بتواند راه پرپیچ و خم خود را طی کرده و به آنچه مردم می‌خواهند برسد. در این راستا نه تنها تحریم بلکه بیشتر از آن سوء‌مدیریت دولت قبلی باعث نزول وضعیت اقتصادی مردم شده بود که باید تصحیح شود. جامعه جهانی هم از ادامه آن وضعیت تشنج‌آور خسته و نگران شده بود زیرا پایان آن سیاست‌، درگیری نظامی با ایران بود که به استثنای چند کشور، مطلوب جامعه جهانی و غرب نبود زیرا به هر حال خسارات فراوانی هم به ساختار خاورمیانه وارد می‌آمد که منافع غرب و به ویژه آمریکا را درصدد ضعف و ناتوانی قرار می‌داد. بنابراین دوره ریاست جمهوری روحانی دوره‌ای است که هم جامعه جهانی و غرب خسته از بازی‌های باطل و بی‌حاصل شده و هم در درون ایران نارضایتی از سیاست‌ها و عملکرد مذاکره‌کنندگان هسته‌ای اوج گرفته بود بنابراین هر دو طرف آماده سازش و همکاری بودند. این شرایط استثنایی امکان یک گفت‌وگو و مذاکره جدی بین دو طرف را به وجود آورد بنابراین خیلی زود تعارفات دیپلماتیک روحانی و ظریف در نیویورک به ثمر نشست و راه برای مذاکرات کارشناسی فراهم شد. در مذاکرات کارشناسی هم آمریکا براساس نامه اوباما به رهبری شاید بیشترین انرژی و توان خود را در میان گروه 1+5 به کار گرفت که مذاکرات شکست نخورده و بتواند با طرف ایرانی به هر حال به یک تفاهم تحت عنوان «برنامه اقدام مشترک» برسد. برنامه اقدام مشترک شامل یک برنامه موقت شش ماهه با هدف فریز کردن اقدامات دو طرف شامل عدم گسترش صنعت هسته‌ای از سوی ایران و عدم گسترش تحریم‌ها از سوی غرب صورت گرفت. آنگاه مذاکرات برای نیل به یک راه‌حل جامع که در آن صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران راستی‌آزمایی شده و ایران بتواند فعالیت‌های نامحدود خودش در چارچوب معاهده ان‌پی‌تی را ادامه دهد و غرب و شورای امنیت هم تحریم‌ها را لغو سازد. به این ترتیب صنعت هسته‌ای 37 سال بعد از انقلاب به پیروزی‌هایی دست یافت که ارزشمند می‌باشد. * استاد دانشگاه- حقوق بین‌الملل

سید علی خرم*- صنعت هسته‌ای در ایران راه پرپیچ و خمی را ظرف 50 سال گذشته طی کرده و با وجود اینکه در سال‌های قبل از انقلاب با کمک غرب این صنعت جهش سریعی را شاهد بود اما با پیروزی انقلاب اسلامی و سیاست ضد‌غربی ایران‌، شالوده صنعت هسته‌ای فرو‌ریخت تا اینکه بعد از جنگ تحمیلی عراق‌، عوامل داخلی گرد هم آمدند تا توانستند این صنعت را بومی کنند و به نتیجه قابل قبولی برسانند. با بررسی فعالیت‌های قبل و بعد از انقلاب می‌توان به این موضوع پی برد. در سال 1347‌ ایران پیمان عدم تکثیر سلاح‌های هسته‌ای (NPT) را پذیرفت و در سال 1349‌ آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند. اندکی بعد در سال 1353، سازمان انرژی اتمی ایران تاسیس شد و دکتر اعتماد، به ریاست آن منصوب گردید. این سازمان با گسترش سریع، عهده‌دار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه (در بوشهر و دارخوین)، ایجاد تاسیسات آب‌شیرین‌کن در بوشهر، تامین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیکی از نیروگاه‌ها و قرارداد ساخت چهار نیروگاه دیگر در اصفهان و استان مرکزی شد. در این زمان دانشگاه تهران در زمینه فناوری هسته‌ای فعال شد و تربیت دانشجو در این رابطه را آغاز کرد. دانشگاه شیراز نیز رشته مهندسی هسته‌ای را ارائه کرد و در این راستا دانشجویانی از جمله نگارنده برای تحصیل در رشته‌های مرتبط با علم و صنعت هسته‌ای به خارج اعزام شدند. در سال 1353، مرکز پژوهشی وابسته به دانشگاه استنفورد، مجری تحقیق و ارائه چشم‌اندازی میان‌مدت در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و صنعتی برای توسعه ایران شد. بنیاد استنفورد نهایتا در یک مطالعه 20 جلدی‌، پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران را متکی به تولید 20 هزار مگاوات برق تا سال 1995 و راه اساسی تولید این مقدار برق را از طریق تاسیس نیروگاه‌های هسته‌ای در ایران قلمداد کرد. براساس راهکار مطالعه یادشده، ایران در سال 1353 قرارداد احداث دو رآکتور آب سبک 1300 مگاواتی‌ برای نصب در بوشهر را با شرکت آلمانی زیمنس به امضا‌ رساند و در این زمینه بیش از دو هزار متخصص آلمانی و کارشناس ایرانی اجرای این طرح را که در زمان خود یکی از بزرگ‌ترین و کم نظیرترین پروژه‌های نیروگاه اتمی محسوب می‌شد، آغاز کردند و پیش‌بینی می‌شد این پروژه عظیم تا پایان سال 1359 تکمیل شود که وقوع انقلاب ایران و آغاز جنگ تحمیلی ادامه آن را متوقف کرد. در ادامه، ایران قراردادهای چرخه سوخت هسته‌ای 10 ساله قابل تمدید با آمریکا در سال 1353، آلمان غربی در سال 1355 و فرانسه در سال 1356 را منعقد کرد. در سال 1354، ایران 10 درصد از سهام مجتمع غنی‌سازی اورانیوم یورودیف (Eurodif) را خریداری کرد. این سهام بخشی از یک کنسرسیوم فرانسوی، بلژیکی، اسپانیایی و ایتالیایی بود و ایران به موجب موافقتنامه‌ای که شاه آن‌را امضا‌ کرد، می‌توانست به فناوری غنی‌سازی (یورودیف) دسترسی یابد و نیز موافقت شد ایران مقدار مشخصی از اورانیوم غنی‌شده از کارخانه یادشده را که به شدت برای تولید رادیو ایزوتوپ‌های رآکتورهای خود و عمدتا برای استفاده‌های پزشکی نیاز داشت، دریافت کند. ایران در مجموع، در تاسیسات یورودیف دو میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کرد. یک میلیارد دلار سهم ایران از شرکت طرف قرارداد احداث رآکتور هسته‌ای بود و یک میلیارد دلار هم به صورت وام سرمایه‌گذاری شده بود. در سال 1355، پس از رقابت‌های بسیار و براساس قراردادی مشترک، انگلیس و فرانسه مشترکا تحقیقات برای احداث تاسیسات هسته‌ای در اصفهان (پیرامون چرخه سوخت هسته‌ای) را آغاز کردند. اما از آنجایی که شاه در جنگ 1973 اعراب و اسراییل، تا حدودی با انور سادات، رییس‌جمهور وقت مصر طرح همکاری ریخت، خشم اسراییلی‌ها برانگیخته شد و آنها را از اتمی شدن ایران به واهمه انداخت بنابراین آنها فشار زیادی را بر طرفین قرارداد با ایران وارد کردند و باعث شدند تا اجرای برخی از قراردادهای هسته‌ای ایران با تاخیر مواجه شود که با پیروزی انقلاب اسلامی، با ضرر ایران فسخ شدند. در بهمن 1357، رآکتور شماره یک بوشهر به میزان 85 درصد و احداث رآکتور شماره دو نیز به 65 درصد پیشرفت فیزیکی رسید. با پیروزی انقلاب ایران سیاست کشورهای غربی نسبت به ایران تغییر کرد و به سیاست تحریم تکنولوژیک ایران تبدیل شد. جنگ تحمیلی هشت ساله نیز، باعث تخریب برخی تاسیسات نیمه‌کاره هسته‌ای و همچنین عدم فعالیت چشمگیر در زمینه تحقیقات هسته‌ای شد. پس از پایان جنگ تحمیلی دولت ایران برنامه‌های مختلفی را برای دستیابی به تکنولوژی هسته‌ای و تولید سوخت و انرژی هسته‌ای در دستور کار خود قرار داد. انعقاد قرارداد میان ایران و روسیه جهت تکمیل و راه‌اندازی نیروگاه اتمی بوشهر، توسعه و تکمیل تاسیسات سوخت هسته‌ای اصفهان و ایجاد تاسیسات غنی‌سازی اورانیوم در نطنز از جمله فعالیت‌های ایران در راستای دستیابی به انرژی هسته‌ای و چرخه سوخت هسته‌ای طی این سال‌ها بود. با روی کار آمدن دولت جورج دبلیو بوش در ایالات متحده آمریکا، این کشور تلاش‌های گسترده‌ای را در جهت به تعطیلی کشیدن فعالیت‌های هسته‌ای ایران آغاز کرد و فشارهای رژیم صهیونیستی و برخی دول اروپایی از طریق آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و سازمان ملل باعث شد تا در پاییز 1382 پرونده هسته‌ای ایران در آژانس بین‌المللی انرژی اتمی وضعیت ویژه‌ای به خود گیرد. در پی طرح پرونده ایران در شورای حکام و اولتیماتوم این شورا برای ارسال پرونده به شورای امنیت، حسن روحانی دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی، مسوولیت این پرونده را پذیرفت. در اواخر پاییز 1382 وزرای خارجه سه کشور اروپایی (انگلیس، فرانسه و آلمان) به تهران آمدند و در سعدآباد مقرر شد که ایران فعالیت‌های هسته‌ای‌اش را معلق و پروتکل الحاقی NPT را امضا کند. به این ترتیب فعالیت‌های هسته‌ای ایران به صورت اختیاری از سوی ایران، در جهت رفع سوء‌تفاهمات ایجاد شده میان ایران و آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، به حال تعلیق درآمد. با تسلط صنعتی ایران بر اولین زنجیره کامل غنی سازی در نطنز باعث شد تا ایران در دوره آقای خاتمی در تابستان 1384 با فک پلمب مرکز یو‌. سی‌. اف اصفهان، فعالیت‌های هسته‌ای خود را از سر گیرد. از این تاریخ‌، ایران مسیر فنی صنعت هسته‌ای را با موفقیت طی کرد ولیکن در بعد حقوقی بین‌المللی به جهت سیاست‌های افراطی دولت نهم و دهم دچار تعارض و ناکامی شد. از یک طرف گفته می‌شد انرژی هسته‌ای ما صلح‌آمیز است و ما تسلیحاتی نخواهیم شد زیرا حرام است و از طرف دیگر رییس‌جمهور احمدی‌نژاد مرتبا بطور مستقیم و غیر‌مستقیم درباره اینکه ما به باشگاه هسته‌ای 9 کشور پیوسته‌ایم سخن می‌گفت و جهان هم آن‌را علامتی آشکار مبنی بر تولید سلاح هسته‌ای در ایران تلقی می‌کرد و فشارهای سیاسی و تحریم‌ها افزایش پیدا می‌کرد. اصولا فشارهای سیاسی مهلک در دوران احمدی‌نژاد پایه‌ریزی شد که ابتدا با رضایت دبیر شورایعالی امنیت ملی پرونده هسته‌ای ایران را از آژانس بین‌المللی به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده شد و سپس جانشین ایشان با روش‌های ماهرانه برای کشورمان پنج قطعنامه در چارچوب فصل هفتم منشور دریافت کرد که مبنای تحریم‌های شورای امنیت گردید که برای همه کشورهای جهان لازم‌الاجراء و لازم‌الاتباع بود. دبیر شورای‌عالی امنیت ملی و رییس‌جمهور وقت مرتبا از قطعنامه‌ها به عنوان کاغذ پاره یاد می‌کردند تا اینکه آمریکا و اروپا در درون کشورشان قطعنامه‌های یکجانبه‌ای بر مبنای قطعنامه‌های شورای امنیت علیه کشورمان به تصویب رسانده و تحریم‌های ظالمانه‌ای جاری کردند که تورم ناشی از آن و کاهش ارزش پول ملی کمر مردم را از نظر اقتصادی شکست. سوء‌مدیریت مزبور در پرونده هسته‌ای آنچنان پیش رفت که ایران را با غرب درگیر مسایل مختلف سیاسی اعم از هسته‌ای و غیر هسته‌ای در حدی کرد که نارضایتی داخلی و تهاجمی شدن طر‌ف‌های خارجی و بین‌المللی را به بار آورد و ایران مرتبا از سوی آمریکا و اسراییل تهدید به حمله نظامی می‌گردید. نارضایتی داخلی از عملکرد مسوولان پرونده هسته‌ای آنچنان بالا گرفت که در مناظرات انتخاباتی‌ نه تنها اصلاح‌طلبان به تبعیت از مردم به انتقاد از آن عملکرد پرداختند بلکه اصولگرایان نیز مجبور شدند وارد این عرصه شده تا توجه مردم دردمند را به خود جلب کنند. پیام مردم در این انتخابات اصلاح پرونده هسته‌ای به طریقی بود که از تندروی و بد‌اخلاقی با جامعه بین‌المللی پرهیز شده و راه همکاری و تعامل سازنده را در پیش گرفته به ترتیبی که اصل صنعت و تکنولوژی هسته‌ای در کشور باقی‌مانده و به راه پیشرفت خود ادامه دهد ولیکن با جهان به مرز تنش و تشنج نرسیم. مردم ایران از این ناراحت بودند که در پرتو پرونده هسته‌ای‌، حیثیت و اعتبار کشور و همه ایرانیان در جامعه بین‌المللی خدشه‌دار شده و ایرانی نتواند به گذرنامه کشورش در نزد ملل دیگر افتخار کند. رییس‌جمهور روحانی با درک پیام مردم در‌صدد بر‌آمد راهبردی جدید در سیاست خارجی اتخاذ کند که در پرتو آن پرونده هسته‌ای هم بتواند راه پرپیچ و خم خود را طی کرده و به آنچه مردم می‌خواهند برسد. در این راستا نه تنها تحریم بلکه بیشتر از آن سوء‌مدیریت دولت قبلی باعث نزول وضعیت اقتصادی مردم شده بود که باید تصحیح شود. جامعه جهانی هم از ادامه آن وضعیت تشنج‌آور خسته و نگران شده بود زیرا پایان آن سیاست‌، درگیری نظامی با ایران بود که به استثنای چند کشور، مطلوب جامعه جهانی و غرب نبود زیرا به هر حال خسارات فراوانی هم به ساختار خاورمیانه وارد می‌آمد که منافع غرب و به ویژه آمریکا را درصدد ضعف و ناتوانی قرار می‌داد. بنابراین دوره ریاست جمهوری روحانی دوره‌ای است که هم جامعه جهانی و غرب خسته از بازی‌های باطل و بی‌حاصل شده و هم در درون ایران نارضایتی از سیاست‌ها و عملکرد مذاکره‌کنندگان هسته‌ای اوج گرفته بود بنابراین هر دو طرف آماده سازش و همکاری بودند. این شرایط استثنایی امکان یک گفت‌وگو و مذاکره جدی بین دو طرف را به وجود آورد بنابراین خیلی زود تعارفات دیپلماتیک روحانی و ظریف در نیویورک به ثمر نشست و راه برای مذاکرات کارشناسی فراهم شد. در مذاکرات کارشناسی هم آمریکا براساس نامه اوباما به رهبری شاید بیشترین انرژی و توان خود را در میان گروه 1+5 به کار گرفت که مذاکرات شکست نخورده و بتواند با طرف ایرانی به هر حال به یک تفاهم تحت عنوان «برنامه اقدام مشترک» برسد. برنامه اقدام مشترک شامل یک برنامه موقت شش ماهه با هدف فریز کردن اقدامات دو طرف شامل عدم گسترش صنعت هسته‌ای از سوی ایران و عدم گسترش تحریم‌ها از سوی غرب صورت گرفت. آنگاه مذاکرات برای نیل به یک راه‌حل جامع که در آن صلح‌آمیز بودن فعالیت هسته‌ای ایران راستی‌آزمایی شده و ایران بتواند فعالیت‌های نامحدود خودش در چارچوب معاهده ان‌پی‌تی را ادامه دهد و غرب و شورای امنیت هم تحریم‌ها را لغو سازد. به این ترتیب صنعت هسته‌ای 37 سال بعد از انقلاب به پیروزی‌هایی دست یافت که ارزشمند می‌باشد. * استاد دانشگاه- حقوق بین‌الملل